جشنواره فیلم‌های مستند نیویورک با فیلمی راجع به سال‌ آخر اوباما افتتاح شد

انتشار در ایران‌وایر

برای هر قشری از مردم معمولا یک کلمه جادویی هست که هوش از سرشان می‌برد. برای مستندسازها آن کلمه احتمالا «دسترسی»‌ یا به قول انگلیسی‌ها access است. این بخصوص در مورد مستندسازهای سیاسی صدق می‌کند که سخت به دنبال راه یافتن به فضاهایی هستند که هر دوربینی به آن راه پیدا نمی‌کند.

گرگ بارکر، کارگردان «سال نهایی» را باید از این لحاظ بسیار خوش‌اقبال دانست. او توانسته دوربین خود را به درون فضایی ببرد که می‌توان گفت در طول نیم قرن گذشته هیچ مستندسازی اینقدر به آن دسترسی نداشته: بال غربیِ کاخ سفید آمریکا، یعنی همان چند اتاقی که قوی‌ترین مرد جهان از آن‌جا تصمیمات سرنوشت‌ساز خود را می‌گیرد. بارکر در یک سال آخر دولت اوباما چند نفر از اعضای کلیدی تیم دیپلماتیک او را در کاخ سفید و در سراسر دنیا دنبال کرده:‌ جان کری، وزیر خارجه؛ سامانتا پاور، سفیر آمریکا در سازمان ملل؛ و بن رودز، معاون مشاور امنیت ملی و یکی از نزدیک‌ترین چهره‌ها به اوباما. بارکر قبلا هم فیلمی با شرکت خانم پاور ساخته بود و به ایران‌وایر گفت که از طریق آشنایی با او بوده که موفق شده اجازه پیدا کند این‌قدر به کاخ سفید نزدیک شود.

«سال نهایی» دیشب جشنواره فیلم‌های مستند نیویورک (DOC NY) را افتتاح کرد که با وجود این‌که تنها هشت سال از بنیانگذاری‌اش می‌گذرد به سرعت به بزرگترین جشنواره مستند آمریکا بدل شده و احتمالا رقیبی خواهد شد برای «هات داکز»، جشنواره فیلم‌های مستند در تورنتو که به دومین جشنواره مستند جهان بدل شده.

با این‌که برجام و توافق هسته‌ای ایران احتمالا مهمترین دستاورد سیاست خارجه اوباما محسوب می‌شود در «سال نهایی» جای چندانی ندارند، به این دلیل ساده که توافق وین چند ماه پیش از آغاز دوره زمانی تحت پوشش فیلم (ژانویه تا دسامبر ۲۰۱۶) به دست آمده بود. اما تصاویر و فیلم‌های دیدارهای ظریف و جان کری در چند جای فیلم نمایش داده می‌شود و مرتبا به موضوع ایران و نقش بن رودز اشاره می‌شود.

هنگام نمایش فیلم در سالن «اس وی ایِ» نیویورک، بن رودز و جمعی دیگر از کارمندان دولت اوباما هم حاضر بودند. بسیاری از تماشاگران حاضر در سالن از بن رودز راجع به ایران و برجام پرسیدند. یک نفر پرسید: «به نظر شما کدام یک از این دو اتفاق زودتر می‌افتد: خروج آخرین سرباز آمریکایی از عراق یا ورود سفیر آمریکا به ایران؟»

ماری هارف، از سخنگوهای وزارت خارجه، که در طول مذاکرات به چهره‌ای آشنا میان ایرانیان بدل شده بود نیز در سالن حضور داشت.

اما این تنها یکی از بیش از ۲۵۰ فیلم مستندی است که در جشنواره امسال به نمایش در می‌آیند.

یکی از عجیب‌‌ترین تجربه‌ها شاید دیدن فیلم «ورم وود» ساخته ارول موریس باشد که چهار ساعت و نیم به طول می‌انجامد. موریس که امسال جایزه یک عمر دستاورد جشنواره را دریافت می‌‌کند عموما به عنوان یکی از بهترین مستندسازان جهان شناخته می‌شود. از جمله ساخته‌های او «خط نازک آبی» (۱۹۸۸) است که در آن داستان مردی را می‌گوید که بخاطر قتلی که مرتکب نشده بود به مرگ محکوم شد. ساختن این فیلم باعث شد در پرونده سوژه فیلم بازبینی شود و یک سال پس از پخش فیلم از زندان آزاد شود. دیگر فیلم معروف موریس «مه جنگ: یازده درس از زندگی رابرت اس. مک نامارا» (۲۰۰۳) است که جایزه اسکار بهترین مستند را از آن خود کرد.

در «ورم وود» موریس به ماجرای مرگ مشکوک فرانک اولسون، مامور سازمان سیا، در سال ۱۹۵۳ می‌پردازد. سوال پیش روی فیلم ساده است. آیا موریس به علت مصرف ماده مخدر «ال اس دی» از پنجره هتلی در نیویورک پایین پرید یا او را پایین انداختند؟

بخش «ویوفایندرزِ» جشنواره به نگاه‌های خاص کارگردانی می‌پردازد و به نوعی رقابتی‌ترین بخش جشنواره است. منتقد شما چند تا از هشت فیلم این بخش را دیده و بیش از همه جذب دو فیلم عالی است با موضوعاتی متفاوت: یکی «مرد موش کور» (Mole Man) ساخته گای فیوریتا که در شهر کوچکی در ایالت پنسیلوانیا می‌گذرد و ماجرای مرد ۶۶ ساله‌ آتیستیکی را بازگو می‌کند که یک عمر در حیاط پشتی خانه‌شان ساخت و ساز کرده و سازه عجیب ۵۰ اتاقه‌ای آن‌جا ساخته. حالا که مادر پیرش به آخرین سال‌های زندگی نزدیک شده آینده او هم زیر سوال می‌رود.

«نائله و خیزش» محصول آمریکا و ساخته جولیا باچای برزیلی به داستان زنی می‌پردازد که از رهبران انتفاضه اول فلسطینی‌ها علیه اشغال اسرائیل بود. داستان از زبان پسر این زن بازگو می‌شود که با مادر چپ‌گرای خود راجع به آن‌ سال‌های پرهیاهو گفتگو می‌کند. فیلم ترکیبی تکان‌دهنده از گفتگوهای دست اول و فیلم‌های آٰرشیوی را به کار گرفته تا روایتی از نقش محوری و فراموش‌شده زنان در انتفاضه اول ارائه کند و لحظه‌ای مهم در تاریخ فلسطین را به تصویر بکشد: لحظه انتقال از فضای انتفاضه به فضای مذاکرات مخفی؛ از روند مادرید به نتیجه اوسلو.

یک فیلم دیگر این بخش هم امسال به فلسطین می‌پردازد و آن «قاضی» ساخته اریکا کان و محصول مشترک فلسطین و آمریکا است. فیلم داستان خولود الفقیه در کرانه غربی فلسطین را بازگو می‌کند، اولین زنی که در دادگاه‌های شرع اسلامی در خاورمیانه قاضی شده.

در بخش «متروپولیس» فیلم‌هایی راجع به نیویورک، این سینمایی‌ترین شهر دنیا، به نمایش گذاشته می‌شوند. منتقد شما بیش از همه منتظر دیدن «مثلث آهنی» ساخته پرودنس کتز و ویلیام لمان است. فیلم به منطقه‌ای همین نام در کوئینزِ نیویورک می‌پردازد که قبلا در فیلم داستانی «آهن غراضه» (۲۰۰۷) ساخته کارگردان ایرانی‌تبار رامین بحرانی به نمایش در آمده.

بخش «چشم‌اندازهای آمریکا» فیلم‌هایی از سراسر کشور را نشان می‌دهد از جمله «ماینارد» ساخته سم پولارد که راجع به ماینارد جکسون، اولین شهردار سیاه‌پوست شهر آتلانتا و از چهره‌های تاثیرگذار جنبش سیاه‌پوستان است.

در بخش «چشم‌اندازهای بین‌المللی» چند فیلم را دیده‌ام که هیچ کدام جزو بهترین‌ها نبودند. «سفره» ساخته توماس مورگان و محصول آمریکا به گروهی از زنان فلسطینی می‌پردازد که در یکی از اردوگاه‌های پناهندگی در لبنان با جمع کردن پول روی اینترنت، رستورانی خیابانی به راه می‌اندازند. سیر قابل پیش‌بینی و نگاه خوش‌خوشانه و غیرانتقادی باعث شده فیلم چنگی به دل نزند. «مردی بهتر» ساخته غریبی از عطیه خان و لورنس ‌جکمن است که در آن یکی از دو کارگردان، عطیه خان، تصمیم گرفته مردی را که بیست سال پیش با او در رابطه بوده و در دورانی طولانی مورد ضرب و شتم و آزار و اذیت از سوی او قرار گرفته جلوی دوربین بیاورد. دیدن فیلم دردناک است و سوال‌های اخلاقی بسیاری پیش روی بیننده قرار می‌دهد. از دیگر فیلم‌هایی که منتظر دیدن‌شان هستیم «مسلح به ایمان» است که به واحد خنثی‌سازی بمب در ارتش پاکستان می‌پردازد و «سرباز جزیره» که به جزایر میکرونزی در اقیانوس آرام می‌پردازد که شمار قابل توجهی از شهروندانشان به ارتش آمریکا می‌پیوندند.

در بخش «نظم نوین جهانی» فیلم‌هایی به نمایش در می‌آیند که به موضوعات روز جهان می‌پردازند. فیلم «آسمان و زمین» ساخته تیلا تیبون و جاشوآ بنت و محصول آمریکا بر بنیان فیلم‌هایی ساخته شده که خانواده‌ای از شهر حلب سوریه هنگام تلاش‌های مکرر برای مهاجرت زمینی به آلمان گرفته‌اند. فیلم اولین نمایش جهانی خود را در این جشنواره دارد و جا دارد هر کسی که علاقمند به دانستان راجع به پناهندگان است آن‌را تماشا کند (به جای فیلم وحشتناک بد «غم دریا» که ونسا گریو، بازیگر و فعال‌ چپ‌گرای مشهور بریتانیایی، راجع به پناهجویان ساخته بود و در جشنواره کن به نمایش در آمد و در نتیجه بعد خیلی وسیعی داشت.)  «زمین و آسمان» با اتکا بر سنتی آشنا در فیلم‌های مستند راوی صامت دارد و در واقع ما را همراه سفر این خانواده سوری می‌برد.

«یوروترامپ» (آمریکا و بریتانیا) که که راجع به خرت ویلدرز، چهره راست‌گرای هلندی است؛ «سربازگیری برای جهاد» (نروژ) که راجع به چهره‌ای اسلام‌گرا در نروژ است و «ان‌شاالله دموکراسی» (پاکستان و آمریکا) که راجع به پاکستان در زمان پرویز مشرف است از دیگر فیلم‌های این بخش هستند که منتظر نمایش‌شان هستیم.

اما از میان فیلم‌هایی که تا بحال دیده‌ام یکی از بهترین‌ها «بت‌شکن» ساخته کینگ ادز و محصول بریتانیا بوده که به موضوع میشل فان رین، دلال و متقلب هلندی می‌پردازد که کارش جعل آثار هنری است. فان رین از آن شخصیت‌های به یادماندنی است که تا مدت‌ها نزد آدم می‌ماند. نمی‌دانیم کدام حرفش را باور کنیم. مثلا آیا واقعا در همکاری با سازمان جاسوسی اسرائیل به آرژانتین رفته و در ترور دکتر منگله، پزشک مخوف نازی‌ها، نقش داشته؟ فیلم با خیلی‌ها گفتگو می‌کند از جمله چهره‌هایی در سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای مختلف غربی که از همکاری‌هاشان با فان رین می‌گویند و این‌که او چطور آثار هنرمندان بزرگی مثل مارک شاگال را هم جعل کرده. دلایل بسیاری دارد که نگاهی همدلانه با قهرمان فیلم داشته باشیم. او در واقع چون بهلولی است که دنیای پردروغ تجارت آثار هنری را برملا می‌کند.

از دیگر فیلم‌های به یاد ماندنی بخش‌های مختلف:‌

«کلی بچه، یک میمون و یک قصر» ساخته گوستاو سالمرون و محصول اسپانیا. این اولین ساخته این بازیگر اسپانیایی است که در آن به مادر عجیب و غریبش می‌پردازد که روزی آرزو داشته «کلی بچه، یک میمون و یک قصر» داشته باشد و به همه این آرزوها هم رسیده. هنر فیلم در به تصویر کشیدن فضای انسانی خانواده است.

«بیتل‌ها، هیپی‌ها و هلز انجلز: درون دنیای دیوانه‌وار اپل». این ساخته بن لوئیس و محصول بریتانیا البته عنوان زیادی طولانی‌ای دارد اما فیلمی فراموش نشدنی است و بیننده را به جایی می‌برد که در یکی دو سال آخر دهه ۱۹۶۰ احتمالا از بهترین جاهای دنیا بود: ساختمان و استودیوی «اپل» که گروه موسیقی «بیتل‌ها» بنیان گذاشته بودند. این‌جا هم پاتوق ابتکار در موسیقی بود و هم مرکز همه جور ابتکار معنوی و سیاسی و اجتماعی. از قلدرهای موتورسیکلت‌سوارِ «هلز انجلز» (فرشتگان جهنم) تا فرقه‌های مختلف هندو که بعضی بیتل‌ها دنبال‌شان افتادند و هیپی‌های آمریکایی که می‌خواستند با موهای بلند و بیزاری از سرمایه‌داری و استبداد دنیا را تغییر دهند (و ندادند.)

جشنواره فیلم‌های مستند نیویورک از دیشب، ۹ نوامبر آغاز شده و تا ۱۶ نوامبر ادامه دارد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *