انتشار در مجله تیتر
ر روز ۱۲ مارس اتفاقی در صحنهی سیاسی تورنتو صورت گرفت که مدتها بود آرزوی خیلیها شده بود. نامزدی پا به عرصهی وجود گذاشت که نیروهای مترقی از دیرین او را بهترین فرصت پیروزی چپ در انتخابات شهرداری معرفی میکنند: الیویا چاو.
چاو اکنون هشت سال است که نمایندهی حوزهی «ترینیتی-اسپاداینا» (بخشی از محلات مرکزی تورنتو که از جمله شامل دور و بر دانشگاه میشود) در مجلس عوام بوده است اما اکنون استعفا داد تا دوباره به همان حیطهای برگردد که عمر سیاسیاش را در آن آغاز کرد؛ همان جایی که قوام گرفت و به یکی از نامهای آشنای جنبش کارگری در کانادا بدل شد.
چاو نه یکی دو سال که بیست سال تمام در سیاست شهری فعال بوده است. از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ عضو هیئت امنای ادارهی مدارس بود و از از ۹۱ تا ۲۰۰۵، عضو شورای شهر. در همان سالهای ادارهی مدارس بود که با یکی از نمایندگان فعال شورای شهر، جک لیتون، آشنا شد. این آشنایی، که به ازدواج انجامید، نه فقط زندگی آنها که، بیاغراق، حیات سیاسی کانادا را تغییر داد. یکی از بهیادماندنیترین زوجهای سیاسی پا به عرصهی وجود گذاشتند و این همه از میدان ناتان فیلیپس شروع شد.
زوجِ لیتون-چاو نیروی قدرتمندی در عرصهی سیاست شهری تورنتو بودند. با اینکه لیتون در سال ۱۹۹۱ در انتخابات شهرداری تورنتو شکست خورد، سرمایهی سیاسی که در آن سالها ساختند باعث شد او بتواند به رهبری حزب نیودموکرات (ان دی پی) برسد. این حزب تحت رهبری لیتون بود که از رکود سیاسی به مرکز سیاست بازگشت و حتی توانست برای اولین بار در تاریخ به حزب دوم کشور بدل شود. چاو، که در زمان رهبری لیتون وارد مجلس عوام شد، خیلی زود از رهبران مهم حزبی شد. او به نوبهی خود سیاستمداری خبره بود و نقش مهمی در پیروزیهای حزب داشت. پس از درگذشت بهتانگیزِ جک لیتون که تمام کانادا را در سوگ برد، چاو به رهبری خود ادامه داد و نقش مهمی در پیشبرد حزب بازی کرد.
او اکنون به عرصهای بازگشته است که بسیاری او را مناسبترین برای آن میدانند. پیروزی چاو میتواند احیای تمام آن طرحهایی باشد که در زمان شراکت سیاسیاش با لیتون در سر میپروراندند – طرحهایی که به دوران چپگرایی بیشتر آن دو مربوط میشود، زمانی پیش از واردن شدن به عرصهی سیاستهای قالبی و از دست رفتن آن انرژی تغییرطلبی.
انتخابات قبلی شهرداری تورنتو در سال ۲۰۱۰ شکست چپ بود اما این شکست پیش از انتخابات آغاز شده بود. تراژدی اینجا بود که راب فوردِ پوپولیست و راستگرا توانست با ادعای طرفداری از محرومان جامعه و کاهش این یا آن مالیات و هزینه، به پیروزی برسد در حالی که نامزد چپ، جو پانتالونه، بوروکراتی تکراری بود که فقط حرفهای مبهمی در مورد انرژی سبز و یا خواستهایی نامربوط به اکثر جمعیت همچون ساخت استادیوم کریکت برای شهر را مطرح میکرد.
اینبار نیز این تله در مقابل چپ قرار دارد. چاو اگر بخواهد به پیروزی برسد و، مهمتر از آن، بتواند دست به بسیج جدی نیرو و تغییر جدی در شهر بزند، باید سیاستهایی صریحتا سوسیالیستی پیش بگذارد و بدیلی واقعی در مقابل پوپولیسمِ فورد و دیگر نامزدهای کمجنجالتر و موقرتر طبقهی حاکمه همچون جان توری قرار دهد. او باید از دیوید میلرِ چپگرا که هفت سال (۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰) شهردار بود درس بگیرد. آنچه باعث شد میلر به سوی شکست برود این بود که به جنگ کارگران شهرداری رفت و در مقابل سیاستهای ریاضتکشی هارپر کاری که انجام داد هیچ خودش هم به آنها افزود.
تورنتو شهر پتانسیلها است. ترکیب گوناگون جمعیتیاش، ارتباطهای جهانیاش، موقعیت جغرافیاییاش در نزدیکی مراکز شمال شرق آمریکا، حضورش در بسترِ دریاچهی انتاریو همه و همه این فرصت را به آن داده تا به شهری بزرگ و دوستداشتنی بدل شود. اما هنوز چنین نشده.
چاو در مناظرهی تلویزیونی با تاسف از مادرانی میگفت که به علت پر بودن اتوبوسها مجبورند کالسکه به دست، در آن سرمای کشنده، منتظر بمانند. او باید بداند که تورنتو وقتی شهر بزرگ میشود که آن مادران و سایر مردمان عادی شهر از سیاستهای ریاضتکشی در امان باشند. وقتی که بتوانند با آزادی واقعی شهر را زیر پا بگذارند. وقتی که فرصتهای برابر برای جوانان موجود باشد تا ریجنت پارکها و سنت جیمز تاونها به محل باروری بدل شوند و نه محل تیراندازی. او کافی است دو سیاست را پیش بگذارد تا شهر از نو ساخته شود: حمل و نقل عمومی رایگان. تامین مسکن با قیمت مناسب برای همه.
افسوس اینجا است که چاوِ رفورمیست تحت فشار طبقهی حاکمه است و هرگز چنین سیاستهایی پیش نخواهد گذاشت – مگر اینکه از پایین مجبور به آن شود. حالا چپ شانسی واقعی برای پیروزی دارد. باید به چاو رای داد و همزمان او را تحت فشار قرار داد تا شهر را واقعا از نو بسازد.
*عضو حزب نیودموکرات (ان دی پی) کانادا