Published by Iranwire
«سینا رسول قادری» امروز چهار ساله میشود. او هنگام فوت کردن شمعهای کیک تولد خود آرزویی متفاوت از همسن و سالهایش دارد؛ بازگشت پدر.
سینا متولد و بزرگشده اتریش است و امروز ۵۳۱ روز می شود که پدرش، «کامران قادری»، در زندان «اوینِ» تهران محبوس است. پیش از این دستگیری، قادریها کانون خانوادگی گرمی داشتند. سینا فرزند کوچک خانواده است و دو خواهر بزرگترش، «سنا» و «رعنا» به ترتیب ۱۴ و ۱۱ سالهاند.
«هاریکا قادری»، همسر کامران نزدیک به دو سال است با تلخی، بهت و ناباوری جدایی همسرش را تحمل میکند. او متولد «آدانا» در ترکیه است و کامران متولد تهران. هاریکا از داستان زیبای آشنایی با همسرش میگوید؛ هر دو در ۱۸ سالگی به کشور جدیدشان، اتریش، نقل مکان کرده بودند و دست زمانه بود که آنها را با هم آشنا کرد.
او با حسرت به یاد می آورد: «همسر یکی از دوستهای کامران از دوستان من بود. آن ها شبی مرا به میهمانی شامی دعوت کردند. میهمانی شلوغی بود و بیش تر حضار ایرانی بودند. من جلب میهماننوازی آن ها بودم که همانجا با کامران آشنا شدم.دوم ژانویه ۲۰۰۰ بود.»
اما درست ۱۶ سال بعد، روز دوم ژانویه ۲۰۱۶، کامران به جای اینکه سالروز آشنایی با همسرش را جشن بگیرد، عازم زندان اوین شد. دادگاه دیرتر او را به اتهام «ارتباط با کشورهای خارجی» به 10 سال زندان محکوم کرد؛ اتهامی که خانوادهاش میگویند هیچ اعتباری ندارد.
درست چند ماه پیش از این دستگیری، کامران قادری عضو یک هیات تجاری اتریشی بود که به همراه رییسجمهوری این کشور، «هاینز فیشر»، به ایران آمدند. در این دوره و در پی توافق هستهای با گروه کشورهای 1+5، دولت ایران بهبود روابط تجاری تهران با جهان را از اولویتهای خود قرار داده بود.
همکاری کامران با ایران اما به سالها پیش بازمیگردد. او ریاست شرکتی اتریشی به نام «آوانوک» را برعهده دارد که کار آن در زمینه مدیریت و مشاوره است و حداقل ۱۷ سال است که با صنعت بانکی ایران بازرگانی میکند. این شرکت کار به روز رسانی سامانههای بانک «تجارت» را هم انجام داده است.
به گفته خانوادهاش، بخش اعظم سامانههای امنیت بانکی ایران را او به این کشور فروخته است. این شرکت همکاری نزدیکی با شرکت «سینا پردازش» در ایران، به مدیریت کامبیز «قادری»، برادر کامران داشته و از طریق آن، فنآوری پیشرفته امضای دیجیتال را از ایران به کشورهایی هم چون جاماییکا، کامرون، زیمبابوه و بوتان صادر کرده است.
کامران در سختترین سالهای انزوای ایران نیز با کشور زادگاهش رابطه داشته است. هاریکا میگوید: «ارتباط با ایران برایش خیلی مهم بود. ارتباط خیلی نزدیکی با برادر و مادرش دارد که در ایران هستند. در سال اول ازدواجمان، من دو بار به ایران سفر کردم و از آن پس هم چندین بار به کشورم رفتهام. همه ما عاشق ایرانیم و من هم از همان اول جذب فرهنگ کهن ایران شدم. اما حالا بچهها نگرانند که دیگر چه روزی میتوانند کشورشان را ببینند؟»
بچهها که به کنار، خود هاریکا هم هنوز زندانی شدن کامران را باور نمیکند: «او همیشه اهل تجارت بود و بس. هرگز هیچ فعالیت سیاسی نداشته است. حتی در خانه و با دوستان هم نشنیده ام از سیاست در ایران صحبتی کند.»
می گوید اولین بار که خبر دستگیری همسرش را از برادر کامران شنید،مدتها فقط گریه میکرد و جیغ میزد:«در دو هفته۱۰ کیلو وزن کردم و الان هم مدام دارم وزن کم میکنم. دو دختر بزرگ ما، رعنا و سارا دیگر نمیتوانند در اتاق خودشان بخوابند و میآیند پیش من.»
دشواریهای سینا که هنگام دستگیری تنها دو سال و نیم داشت نیز بسیار است: «صبحها که میبرمش مهد کودک، میبینم که چه طور به بچههایی که با پدرشان میآیند، نگاه میکند؛ به ویژه وقتی یکی از این پدرها فرزندش را می بوسد، غمی در چشمان سینا میآید که وصف کردنی نیست.»
هاریکا مثل خیلی از خانوادههای زندانیان، بعد از شنیدن خبر دستگیری همسرش، تا مدتها از رسانهای کردن آن خودداری کرد. او حتی به دولت اتریش یا نزدیکترین دوستان خود هم خبری نداده بود. میگوید: «وکیلمان میگفت کامران بیگناه است و موضوع سریع حل میشود. می گفت آدمهایی که زیاد سفر میکنند، گاهی دستگیر میشوند و این موضوع مهمی نیست.»
تنها چهار ماه پس از دستگیری بود که هاریکا با وزارت خارجه اتریش تماس گرفت و ماجرا را گفت: «به من گفتند به کنسولی اتریش اجازه دسترسی به کامران داده نمیشود و میگویند او شهروند ایران است و شهروندی اتریشی وی را به رسمیت نمیشناسند. با این حال، مدام میگویند هر چه از دستشان بر میآید، انجام میدهند.»
اتریش میزبان مذاکرات هستهای بود و یکی از نزدیکترین دولتهای عضو اتحادیه اروپا به دولت ایران حتی پیش از آغاز مذاکرات. اینکه این کشور اکنون چرا بیش تر به مساله دستگیری یکی از اتباع خود در ایران اعتراض نمیکند، سوالی است که پاسخ روشنی به آن داده نمی شود.
کامران در ابتدای دستگیری خود در حبس انفرادی و زیر شکنجه روانی قرار داشت. به او گفته بودند بلیت هواپیما برایش خریدهاند. بلیت را هم نشانش داده بودند. گفته بودند کافی است کاغذی را امضا و به ارتباط با دولت اتریش اقرار کند، آنگاه آزاد میشود. او این کاغذ را امضا کرد و در زندان ماند! دادگاه بدوی در اول خرداد ۱۳۹۵ به ۱۰ سال زندان محکومش کرد. دادگاه تجدیدنظر در مهر همان سال حکم را تایید کرد. اما تحقیقات هاریکا نشان داد که واقعا بلیتی به نام او صادر شده بوده است. این بخشی از مدارکی است که وکیل کامران اکنون به دیوان عالی کشور ارایه کرده است. چهار ماه پیش پرونده به این دیوان ارایه شده و خانواده هنوز منتظر عدالت است.
تنها التیام هاریکا و بچهها اکنون این است که میتوانند تلفنی با کامران صحبت کنند. خانوادهاش نیز میتواند هر هفته به دیدار او برود — امکانی که البته در نه ماهی که او در بند ۲۰۹ اوین بود وجود نداشت. هاریکا در پایان میگوید: «میخواهم همه بدانند که کامران همیشه مرد خوبی بوده است. دوست بسیاری خوبی است. ۳۳ سال است در اتریش زندگی کرده و همه از او، از اخلاقش، از محبتش و از سختکوشیاش خوب میگویند. چه زمانی که دانشجوی دانشگاه وین بود و چه زمانی که وارد کار تجارت شد. ما فقط میخواهیم او به خانه بازگردد.»