۱۵ ماه می امسال، در یک روز گرم بهاری، صدها نفر جلوی ساختمان دادستان جنایی در صنعا، پایتخت یمن تجمع کرده بودند. این ساختمان هم مثل بقیه ساختمانهای دولتی شهر، در دست «حوثی»ها است؛ گروه شیعه مورد حمایت ایران که سه سال است پایتخت را به دست گرفته و درگیر جنگ داخلی با دولت رسمی یمن و حامی قدرتمندش، عربستان سعودی است.
در هیاهوی این روزهای یمن، تظاهرات کم نیست اما این یکی با بقیه فرق داشت. این تجمع علیه دستگیری شهروندان بهاییمذهب یمنی و با خواست آزادی آنها بود اما برگزارکنندگانش، «مظنونین» آشنای همیشگی و فعالان حقوق بشری نیستند. در صدر این رخداد اعتراضی، رهبران عشایر و قبایل یمن قرار داشتند؛ از جمله، سران قبیله «بنی مطر». گروهی شاید بپرسند رهبران دشداشهپوش قبایل را چه به فعالیت حقوق بشری؟
آنچه ریش سفیدها را به تظاهرات کشاند، دستگیری «شیخ ولید صالح عیاش» بود که دست بر قضا، هم از چهرههای شاخص قبیله بنی مطر به شمار می رود و هم جزو حدود دو هزار شهروند بهایی یمن است. همین بهایی بودن آقای عیاش بود که باعث شد در روز ۱۹ آوریل دستگیر شود. در ماشین و در راه سفر از شهراب به بندر حدیده بود که نیروهای حوثی او را به همراه همسفرش که او هم بهایی است، دستگیر کردند و به زندان حدیده فرستادند.
رهبران قبایل در بیانیهای که منتشر کردند، عیاش را از شخصیتهای ممتاز قبایل عرب خواندند که به خاطر صداقت و خِرَدَش، به خاطر عشق و وفاداری و سرسپردگیاش به کشورش و به خاطر رواداری و احترامش به دولت و قانون شناخته میشود.
پیش از روز تظاهرات، رهبران با «خالد المواری» که رییس دادستانی ویژه جنایی دولت حوثیها است، دیدار کرده و قول گرفته بودند که عیاش به صنعا منتقل میشود. ولی چون چنین اتفاقی نیفتاد، دست به تظاهراتی صلحآمیز زدند. اما رویدادهای این تظاهرات فرای تمام پیشبینیها بود.
یمن کشور پهناوری در گوشه جنوب غربی جزیرهالعرب است و بیش تر قبایل عرب آن را زادگاه افسانهای خود میدانند. در روایتهای نیمهاسطورهای، تمام مردم عرب به دو دسته «قحطانی» و «عدنانی» تقسیم میشوند. گفته میشود قحطانیها، «عربهای خالص» هستند که از یمن میآیند و نسبشان به همان «قحطانِ» کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان برمیگردد که خودش از نوادگان حضرت ابراهیم (از سوی پسرش، اسماعیل) است. همین است که رهبران قبایل یمن معمولا مورد احترام ویژه قرار دارند.
اما ۱۵ می امسال روز احترام نبود. «راجح زاید»، یکی از اعضای دفتر دادستانی با مسلسلی بر دوش از ساختمان بیرون آمد و شروع به فریاد زدن کرد. در بیانیه رهبران قبایل آمده است که او گفت بهاییها «مرتد»، «مامور اسراییل» و «فراماسونری» هستند و از سربازان خواست همه آن ها را بکشند و یک نفر هم باقی نگذارند.
او داد زد: «امروز خون به زانوها می رسد.»
در این بیانیه نوشته شده است: «]آن ها[ شایسته تکرار در اینجا نیستند.»
در نتیجه، تیراندازی درگرفت و نیمساعت تمام ادامه یافت. البته خوشبختانه کسی زخمی نشد.
ولید عیاش تنها بهاییِ محصور در زندانِ حوثیها نیست. به گفته «دایان علایی»، نماینده جامعه بینالمللی بهایی در دفتر سازمان ملل متحد در ژنو، حداقل هفت بهایی در یمن در زندان به سر می برند.
خانم علایی در گفت وگویی تلفنی با «ایرانوایر» تاکید کرد: «این افراد محاکمه نداشتهاند و نگرانی ما این است که اگر بر مقامات حوثی فشار آورده نشود، تا ابد آن ها را نگه می دارند.»
علایی از وضعیت خطیر بهاییها گفت و اضافه کرد که این وضعیت اخیرا بدتر هم شده است.
ماه آوریل، ماه بدی برای این گروه بود چرا که علاوه بر عیاش، «بدیعالله سنایی»، مهندس عمرانی که برای صلیب سرخ کار میکرد هم دستگیر کردند. او یکی از ۲۵ بهایی بود که در پاسخ به احضاریهای که برایش صادر کرده بودند، به مقامات قضایی حوثیها مراجعه کرد. در ماه می خبر شیوع وبا در زندان مرکزی صنعا باعث نگرانی بیش تر این جامعه کوچک شد.
بهاییها البته به سرکوب عادت دارند؛ به ویژه در خاورمیانهای که وطن عاطفی و معنوی آن ها است. در ایرانِ خودمان امروز بیش از ۳۰۰ هزار بهایی به عنوان بزرگ ترین اقلیت دینی کشور زندگی می کنند و از سرکوب گسترده آن ها با خبریم.
در سال ۱۳۷۰، «شورای عالی انقلاب فرهنگی» سندی محرمانه تصویب کرد که به تایید آیتالله علی خامنهای هم رسید. این سند نه تنها رسما تحصیلات عالی را از بهاییها دریغ میکند که فراخوان به مقابله با آن ها و از بین بردن ریشههای فرهنگی این اقلیت در خارج از کشور را میدهد.
همین است که باعث میشود باور کنیم سرکوب اخیر بهاییها به دستور دولت ایران است که حامی اصلی ایدئولوژیک و سیاسی حوثیها است. این البته تنها گمانه ما نیست؛ «احمد شهید»، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در زمینه آزادی مذهب و باور میگوید سرکوب بهاییها در یمن شباهت غریبی با سرکوب آن ها در ایران دارد. شهید که قبلا گزارشگر ویژه حقوق بشر در مورد وضعیت ایران بود، با این موضوع خوب آشنا است.
خود بهاییها هم به همین باور رسیدهاند. در روز ۲۰ ژوییه، دایان علایی که در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو سخنرانی میکرد، با اشاره به سرکوب بهاییها در ایران گفت: «]این کشور[ تعقیب بهاییها را به یمن هم صادر کرده است.»
موج سرکوب بهاییها را از یک سال پیش، یعنی از ماه اوت ۲۰۱۶ میشد به خوبی دید. در آن هنگام بود که ۶۰ شرکت کننده در جلسهای آموزشی دستگیر شدند که «بنیاد توسعه ندا» (که توسط بهاییها اداره میشود) راه انداخته بود. حداقل نیمی از این افراد بهایی بودند و شش نفرشان کودک. هر کس که -مثل نویسنده این خطور- در جلسات اینچنینی بهاییها شرکت کرده باشد، خبر دارد که چه قدر بیآزار هستند. پس جای تعجب داشت که چنین کارگاهی مورد یورش نیروهای نقابپوش »دفتر امنیت ملیِ» حوثیها قرار گرفت.
از جمله بهاییهایی که در این یورش دستگیر شدند، یکی «ندیم توفیق السکاف»، مسوول شورای فرهنگی بریتانیا در یمن بود و دیگری برادر او، «نادر» و نیز «کیوان قداری»، شهروند ایران که سالها است در یمن زندگی میکند.
آزادی ندیم و نادر تنها پس از فعالیت شبانهروزی و خستگیناپذیر همسرانشان، «روحیه» و «نحفه» میسر شد. این دو جاری، خودشان هم جزو دستگیرشدگان اولیه بودند و مدتی را در سلولی نمور گذراندند. وقتی زنهای گروه پس از امضای وعده عدم مشارکت در فعالیتهای بهایی آزاد شدند، خیلی زود فهمیدند سکوتشان فایدهای برای کسی ندارد. نحفه به رسانهها گفت که بعد از سه هفته که به وعده آزادی شوهرانشان عمل نشده است، آنها هم سکوت خود را شکستهاند و دست به فعالیت زده اند.
ندیم و روحیه در گفتوگو با «ایرانوایر» بیش از هر چیز نگران بهایی دیگری هستند که مدتها است در زندان است. «حامد بن حیدره» در دسامبر ۲۰۱۳، در شهر «مکلا» دستگیر شد. این دستگیری توسط دولت رسمی یمن رخ داد و چند ماه پیش از اینکه حوثیها به قدرت برسند. گرچه آنها هرگز در شهر مکلا به قدرت نرسیدند.
به حیدره اتهام «ارتداد»، «همکاری با دولت اسراییل» و «زیر سوال بردن استقلال دولت یمن» را زدند؛ سه اتهامی که طبق قانون یمن، مجازاتشان اعدام است.
این دستگیری به دست خالد المواری انجام شد؛ از جمله مقامات قدیمی یمن که قدرتش را در زمان حوثیها هم حفظ کرده است. حوثیها پس از به قدرت رسیدن، با نیروهای وفادار به «علی عبدالله صالح» متحد شدند؛ همان دیکتاتوری که دهها سال است رییسجمهوری یمن و پیش از اتحاد دو یمن در سال ۱۹۹۰، رییسجمهوری یمن شمالی بوده است.
از جمله طنزهای تلخ ماجرای یمن این است که حوثیها خود را «انقلابیون ضدفساد» مینامند و با سوار شدن بر موج انقلاب عرب، در سال ۲۰۱۱ به قدرت رسیدند. اما اکنون متحد آن ها، آقای صالح است که نماد فساد و دیکتاتوری است و هدف اولِ خیزشِ سال ۲۰۱۱.
حوثیها البته آقای المواری را خوب میشناسند چون در سال ۲۰۰۵ خود او بود که حکم دستگیری ۲۰ نفر از فعالان خود را داد.
ندیم و روحیه میگویند آقای حیدره در زندان مورد شکنجه وحشیانه قرار گرفته است. ندیم به «ایرانوایر» می گوید: «در چهار ماه اول، با آب سرد، برق و ضرب و شتم شکنجهاش دادند. او شنوایی یکی از گوشهایش را از دست داد و یکی از چشمانش آسیب دید.»
حوثیها که از تجربههای قبلی درس گرفته بودند، سراغ همسر آقای حیدره، «الهام محمد حسین زراعی» رفتند. او سه سال، هم از سه دخترش نگهداری و هم برای آزادی همسرش مبارزه کرد. حالا پنهان شده است. دادگاهِ آقای حیدره را تا به حال چند بار به تعویق انداختهاند. آخرین جلسه دادگاه قرار بود در روز اول اوت باشد اما معلوم نیست برگزار شده است یا نه. یک عضو گروه «یمنیها در دفاع از حقوق بهاییها»، در پیغامی کتبی به «ایرانوایر» گفت محاکمه قرار بود روز ۱۵ اوت انجام شود.
خانواده حیدره از خانوادههای محبوب بین بهاییها و جامعه یمن هستند. آنها از سال ۱۹۴۵ در جزیره «سقطره» یمن، واقع در «دریای عرب» زندگی میکنند. داستان ورود آن ها به این جزیره به زمانی برمیگردد که پدر آقای حیدره به یمنی که آن روزها تحت استعمار بریتانیا بود، آمد تا کار پزشکی انجام دهد. بعدها به او شهروندی دادند و به این ترتیب، آقای حیدره متولد یمن و شهروند این کشور است. با این همه، ترس دیپورت شدن به ایران همیشه برای او وجود داشته است.
ما راجح زاید کیست و چرا اینقدر علیه بهاییها فعال است؟
«عبدالله سالم»، فعال یمنی مقیم دوحه به «ایرانوایر» می گوید این فعالیت او اتفاقی نیست: «زاید آدم تهران است. اصلا اعتقادات انقلابی خاصی ندارد. مثل خیلی مقامات دیگر حوثیها، دنبال قدرت است و میخواهد هر جور شده نزد دولت ایران خودش را عزیز کند.بهایی ستیزی او هم از همین بابت است.»
حوثیها اصولا اهل پخش تئوریهای توطئه هستند. روی پرچم خود نوشتهاند: «لعنت بر یهودیان»، «مرگ بر امریکا» و «مرگ بر اسراییل».
آن ها در سخنرانیهای خود همه چیز را کار یهودیها میدانند. به گفته عبدالله سالم، بعضی حوثیها داستانهای غریبی به خورد هوادارانشان دادهاند که طبق آنها، بهاییها جاسوس اسرایيل هستند و میخواهند جزایر سقطره را تبدیل به مهاجرنشینی برای بهاییها کنند.با این وجود، بسیاری از مردم یمن از حقوق بهاییها پشتیبانی میکنند.
به گفته خانم علایی، «مواطنه»، یکی از سازمانهای اصلی حقوق بشری در یمن به دفاع حقوقی از بهاییها دست زده است: «یمنیها از تمام اقشار جامعه حامی بهاییها هستند اما این تا به امروز متاسفانه تاثیری بر وضعیت آن ها نگذاشته است. مقامات حوثی حاضر نیستند دادرسی صحیح و منصفانه برایشان فراهم کنند تا بیگناهی آن ها ثابت شود.»
بهاییها سالهای سال است که در یمن زندگی میکنند. «باب»، از پیشقراولان این دیانت (که «بهاالله»، بنیانگذار بهاییها خود از پیروان او بود) در راه زیارت مکه در اواسط قرن نوزدهم توقفی در شهر «المخای» یمن داشت. امروز المخا را در دنیا به عنوان یکی از بازارهای اصلی قهوه میشناسند که نام خودش را به دانههای قهوه معروف به «موکا» هم داده است. اما بهاییها احتمالا بیش تر آن را به عنوان جایی میشناسند که باب از آن نامهای (یا به قول بهاییها، «لوحی») به پیروانش نوشت.
بهاییها اکنون در گوشه گوشه یمن حضور دارند. در ابتدا بیش تر آن ها مهاجرانی بودند که از ایران و عراق به این کشور رفته بودند اما امروز بعضی چهرههای شاخص قبایل یمن از طریق اینترنت با دیانت بهایی آشنا شده و جذب صلح و صفای آن شدهاند. بر خلاف کاریکاتورهایی که از جامعه سنتی یمن ترسیم می شود، انگار ریشسفیدهای قبایل مدارای بیش تری با این دیانت جدید دارند تا آن مقامات قدرتپرستی که از جمهوری اسلامی دستور میگیرند.
توضیح: بخشی از گفت وگوهای این مطلب را «سلیم وایانکور»، همکار «ایرانوایر» انجام داده است.