تظاهرات روز شنبه راستگرایان افراطی در «شارلوتزویل» امریکا به سرعت به خبری جهانی بدل شد؛ به ویژه پس از اینکه یکی از فعالان چپگرایی که برای مقابله با آن به میدان آمده بود، کشته شد. این فعال با ضربه خودرویی کشته شد که راننده آن «جیمز الکس فیلدز جونیور»، جوان ۲۰ سالهای با افکار نئونازی و فاشیستی است.
ماهیت افکار او با گشت زدن در صفحه فیسبوکش (که اکنون پاک شده) به سرعت معلوم میشد. این صفحه پر بود از عکسهای علایم نازیها مثل صلیب شکسته، عکسهای هیتلر و البته «پپه» قورباغه که نماد اینترنتی راستگرایان افراطی جدید است. اما تصویری که خیلیها آمادگی دیدن آن را نداشتند، تصویری از «بشار اسد»، رییس جمهوری سوریه با لباس نظامی بود که زیر آن نوشته بودند: «شکستنخورده».
پس از انتشار این تصویر، روزنامه «واشنگتن پست» گزارشی در مورد محبوبیت اسد در میان راستگرایان افراطی جهان منتشر کرد که گسترهای محدود داشت و تنها به علاقه بعضی راستهای افراطی امریکا به اسد اشاره میکرد. اما ماجرا بسیار فراتر از این حرفها است.
بر اساس گزارش واشنگتن پست، یکی از تظاهرکنندگان راهپیمایی روز شنبه تیشرتی با عنوان «شرکت ارسال بشکه بشار» به تن داشت که اشارهای به بمبهای بشکهای دارد که رژیم اسد در طول جنگ داخلی بارها از آنها استفاده کرده است. این بمبها به دلیل کشتار وسیع غیرنظامیان، مورد انتقادهای شدید مدافعان حقوق بشر قرار دارند اما فاشیستها علاقه خاصی به آنها نشان می دهند. در گزارشویدیویی «تیم گیونه»، فعال شبکههای اجتماعی و طرفدار راستگرایان که در یوتیوب و توییتر پست کرده است، گفته می شود: «اسد هیچ کار غلطی نکرده. بمبهای بشکهای خیلی هم خوب هستند!»
چند ماه پیش، «ستایش»، یکی از چهرههای اصلی راست افراطی در امریکا از بشار اسد خبرساز شد. «دیوید دوک» که زمانی رهبر گروه ضدسیاهپوست کوکلاکس کلان بود، چند توییت به نفع اسد ارسال کرد. او در یکی از این توییتها نوشت: «سوریه ملتی زیبا با تاریخی غنی و رهبری عالی است. رییسجمهور اسد باید متحد نزدیک ما باشد.»
در توییت دیگری، او عکسی از زنی بیحجاب را که با ماشینی منقش به عکسهای بشار اسد و پرچم رژیم او رانندگی میکند، منتشر کرد و نوشت: «رییسجمهور اسد حلال مشکلها است. مرگ بر داعش و تمام حامیانشان!»
این در همان زمانی بود که پس از حمله نظامی دولت امریکا به یکی از پایگاههای نظامی بشار اسد در سوریه، بسیاری از نیروهای راست افراطی امریکا مخالفت خود را با او اعلام کردند. یکی از چهرههای اصلی جنبش ناسیونالیسم سفیدپوستها، «ریچارد بی. اسپنسر»، گروهی از حامیان خود را در تظاهراتی اعتراضی در مقابل کاخ سفید جمع کرد.
روابط آقای دوک با رژیم سوریه البته سابقهای طولانی دارد. او در نوامبر ۲۰۰۵، در سفری به دمشق، یک سخنرانی کرد که از تلوزیزیون سوریه پخش شد. او در سخنانش مدام به اسرایيل حمله کرد و گفت صهیونیستها بیش تر رسانههای امریکا را اشغال کردهاند و اکنون بیش تر دولت امریکا را هم به دست آوردهاند. فقط کرانه غربی فلسطین و بلندیهای جولان نیست که در اشغال صهیونیستها است، آنها واشنگتن دی سی و نیویورک و لندن و خیلی پایتختهای دیگر دنیا را هم گرفتهاند.»
آقای دوک در همین سفر با مفتی اعظم سوریه، «احمد بدرالدین حسون» دیدار کرد.
یک سال بعد البته او سفر جنجالیتری به خاورمیانه داشت و در کنفرانس بزرگ «انکار هولوکاست» که محمود احمدینژاد در ایران راه انداخته بود، شرکت کرد. او بارها و بارها به دفاع از احمدینژاد پرداخت و گفت رییسجمهوری وقت ایران خواهان «آزادی بیان» در مورد هولوکاست است. آقای دوک در سال ۲۰۰۷ نوشت: «هر کس جرات ایستادگی در مقابل افراط گرایی یهودی و افشای دولت تروریست و یهودیپرست اسراییل را دارد، باید جور دروغها و نفرت و تهمتهایی که به من و رییسجمهور احمدینژاد میزنند، بکشد.»
علاقه راست افراطی به بشار اسد اما بنیانهای محکمتری دارد. راست افراطی از یک سو مخالف آنچه «نظم جهانی لیبرالی» مینامد، است که باعث شده ارزشهایی همچون چندفرهنگی و چندنژادی بودن جوامع رواج یابد و از سوی دیگر، دنبال چهرههایی است که جلوی چنین نظمی میایستند؛ به ویژه اگر این چهرهها نوعی نگرش محافظهکارانه، سنتی و مردانه داشته باشند. همین است که نیروهای راست افراطی اروپا عموما علاقه خاصی به بشار اسد و البته ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه دارند.
«مارین له پن»، رهبر حزب راست افراطی «جبهه ملی» در فرانسه گفته است حفظ بشار اسد در قدرت، اطمینانبخشترین راهحل است. رهبر سازمان جوانان این حزب، «جولین روچدی» سال گذشته با سفر به دمشق، با بشار اسد دیدار کرد. در همین سال، «یانس ساچینیدیس»، نماینده مجلس یونان از حزب راست افراطی «طلوع طلایی» نیز در دمشق به دیدار رییس مجلس وقت رفت.
در سال ۲۰۱۳، «نیک گریفین»، رهبر سابق «حزب ملی» بریتانیا که جریان اصلی راست افراطی نژادپرست بود، در دمشق با نخستوزیر وقت، «وائل نادر الحقی» دیدار کرد. آقای الحقی با هیاتی از حزب فالانژهای لهستان هم دیدار داشت. حزب راست افراطی «فلامز بلان» (منافع فلاندرزیها) نیز سفرهایی رسمی به سوریه داشته است. میتوان گفت سفر به سوریه و دیدار با مقامات رژیم دمشق به یکی از نقاط اصلی زیارتی برای راست افراطی اروپا بدل شده است؛ تا آنجا که این گروهها، «جبهه همبستگی اروپا با سوریه» را تشکیل دادهاند.
اما تئوریسین اصلی که افکارش میتواند به نزدیک شدن بشار اسد و فاشیستهای غربی کمک کند، مردی مرموز در روسیه است. «الکساندر دوگین» را به خاطر محاسن بلند و چهره مرموزش، گاهی «راسپوتین جدید» مینامند. افکار او را میتوان جزو راست افراطی حساب کرد. خود او نیز بارها از کلمه «فاشیسم» استفاده کرده گرچه بلد است مخاطبش را چه طور انتخاب کند. کتابهای دوگین همچون «بنیان ژئوپلیتیک» (۱۹۹۷) و «تئوری سیاسی چهارم» (۲۰۰۹) سالها است به زبانهای مختلف، محبوب فاشیستها در سراسر دنیا هستند.
در نظر او، برای مقابله با دنیای لیبرالی باید از جوامع و فرهنگهایی حمایت کرد که سنتگرا هستند؛ همچون روسیه با فرهنگ ارتدوکس آن و کشورهای اسلامی مثل ایران و ترکیه. یکی از همکاران او، «حیدر جمال»، خود از مسلمانهای روسیه است که نسخه مفصلتری از این «ائتلاف اسلام و روسیه علیه غرب» را مدون کرده است.
قدرت دوگین در چند سال گذشته به ظاهر رو به زوال گذشته است. او زمانی از شاخصترین مشاوران حزب حاکمِ پوتینیها بود و رییس دانشکده جامعهشناسی دانشگاه دولتی مسکو. در جریان الحاق شبهجزیره کریمه به خاک روسیه در سال ۲۰۱۴، دوگین یکی از نیروهای تحریککننده اصلی بود که مدام در رسانههای روسیه ظاهر میشد. اما در همان ماجرا، وقتی در تظاهراتی در حمایت از جداییطلبان اوکراینی شعار «بکش، بکش، بکش» سر داد، تا حدودی کنار زده شد. البته دلیل اصلیتر شاید این بود که در انتقاد از پوتین گفته بود او باید بخشهای بیش تری از خاک اوکراین را الحاق میکرد.
دوگین البته به هیچ وجه سرکوب نشده است و اکنون در تلویزیونی به نام «تزارگراد» (نام قدیمی روسها برای قسطنطنیه/استانبول) ایفای نقش میکند. او در ضمن، نقش بسیار مهمی در ترمیم روابط روسیه و ترکیه داشت و اینکه در زمان کودتای نافرجام در ترکیه، در آنکارا بود و بلافاصله در رسانهها ظاهر شد، دوباره خبرسازش کرد. منابع متعددی گفتهاند که روابط گسترده او با هیاتهای حاکمه در دو کشور باعث برقراری مجدد روابط بین آنکارا و مسکو شد.
یکی از دیگر کشورهای متحد روسیه که توجه خاصی به دوگین دارد، ایران است. چهرههای اصول گرا در ایران بارها از دوگین دعوت کردهاند و او سخنرانیهای مفصلی در دانشگاه تهران داشته است. خود دوگین میگوید: «]به غیر از ترکیه[ دو کشور هستند که توجه خاصی به من دارند؛ ایران و امریکا.»
از مبلغان ایرانی دیدگاههای دوگین که معمولا او را در سفرهایش همراهی میکند، میتوان به «نادر طالبزاده» اشاره کرد؛ روزنامهنگار و مستندسازی که سالها در امریکا زندگی کرده و به عنوان یکی از چهرههای غربرفته اصول گرایان مطرح است. مصاحبهای که طالبزاده با دوگین کرده است، در وبسایتهای طرفداران این چهره روس پیدا میشود.
طالبزاده در سفر به قم هم دوگین را همراهی میکرد. در اینجا بود که راسپوتین جدید با آیتالله «محمدمهدی میرباقری»، رییس فرهنگستان علوم اسلامی دیدار کرد و گفت: «بینهایت خوشحالم که به مقر اصلی مبارزه با مدرنیته آمدهام. من زندگی خودم را وقف این مبارزه کردهام زیرا برای من مدرنیته یعنی شیطان.»
ضدامریکاگری سالها است یکی از بنیانهای تفکر دوگین بوده اما اخیرا به قدرت رسیدن دونالد ترامپ باعث شده است نظر او راجع به آنچه همیشه «روم جدید» میخواند، عوض شود. او پس از مراسم تحلیف ترامپ گفت: «بسیار بسیار زیبا؛ یکی از بهترین لحظات زندگیام».
از او نقل شده است: «امریکا نه تنها دشمن نیست، تحت ریاست ترامپ میتواند متحد ما هم باشد.»
تعجبی نیست که «استیو بنون»، استراتژیست ارشد ترامپ، از هواداران آقای دوگین است و وبسایت «بریبارت» که او یکی از چهرههای اصلی آن بود، افکار دوگین را به زبان انگلیسی منعکس میکند. مقدمه یکی از کتابهای دوگین را نیز «پل گوتفرید» نوشته است؛ استاد بازنشسته امریکایی و حامی ترامپ. گوتفرید از اولین کسانی بود که از اصطلاح «راست آلترناتیو» برای جنبش راست افراطی جدید امریکا که بنون هم خود را بخشی از آن میداند، استفاده کرد.
در واقع، عشق فاشیستهای امریکایی به بشار اسد، موضوعی عجیب نیست؛ بخشی از شبکه وسیعی از ارتباطات که راست افراطی ضدغرب و ضدلیبرال در خود غرب را با جنبشهای ارتجاعی در بقیه دنیا پیوند میدهد.