انتشار در ایرانوایر
در نشست اخیر «یک سیاره» که در دومین سالگرد امضای «توافق پاریس» درباره تغییرات اقلیمی در این شهر برگزار شد، نماینده اصلی ایران فردی بود با چهرهای متفاوت از دیپلماتهای جمهوری اسلامی؛ «کاوه مدنی» ۳۶ ساله، استاد سابق تحلیل سامانه و سیاستگذاری در دانشگاه معتبر «امپریال کالج» در لندن.
او در «دانشگاه فلوریدای مرکزی» در امریکا هم درس داده و جوایز متعددی در زمینه مهندسی عمران کسب کرده است. حالا دولت حسن روحانی او را به خدمت گرفته تا به جنگ بحران آب برود؛ همان بحرانی که سالها در قامت فعال محیط زیست در مورد آن هشدار داده و حتی نام آن را «ورشکستگی آب» گذاشته است.
نشست پاریس بخشی از سفرهای متعدد کاوه مدنی به شمار می رود. پیش از آن در بانکوک بود و پس از آن در نایروبی؛ در دو مقر مهم نهادهای سازمان ملل متحد.
کاوه زاده ۱۳۶۰ در تهران است و پدر و مادرش هر دو در صنعت آب کار میکردند. لیسانس خود را که از دانشگاه تبریز گرفت، مثل خیلی جوانهای مستعد کشور عازم غرب شد. از دانشگاه «لوند» سوئد فوق لیسانس منابع آب گرفت و دکترایش در مهندسی عمران و محیط زیست را از «دانشگاه کالیفرنیا» در «دیویسِ» امریکا در سال ۸۸.
در کالیفرنیا زیر نظر پروفسور «جی آر. لوند» کار میکرد که به خاطر آثارش در مورد مشکلات آب کالیفرنیا و سد جنجالی «هچ هچی» معروف است. پروفسور لوند به «ایرانوایر» میگوید: «کاوه همیشه دانشجویی پرانرژی و با نگاه رو به جلو بود. همیشه معلوم بود که خودش را وقف هر کاری کند، در آن کار خیلی موفق میشود.»
مدنی جوان خیلی زود معروف شد در به کاربستن تئوری «بازیها» در زمینه مشکلات مدیریت آب. لوند میگوید این علاقه نظری تبدیل شد به سنگ بنای حرفه دانشگاهی او:«احتمالا تدارک موفقیتش در کار دولتی بود.»
میافزاید که هنر مدنی در گرد هم آوردن مفید افراد در کنار یکدیگر بود:«هم به طور حضوری و هم از طریق حضور در رسانههای اجتماعی.»
موفقیتهای کاوه یکی پس از دیگری فرا رسیدند. در سال ۲۰۱۲ از اجلاس سالیانه «انجمن مهندسان عمران امریکا» جایزهای گرفت که او را «نماینده آینده جسورانه و انساندوستان مهندسی عمران» معرفی می کرد. «اتحاديه علوم زمین اروپا» نیز جایزهای مشابه به او اهدا کرد. سال ۲۰۱۷ هم جایزه «والتر ال. هیوبر» انجمن امریکایی مهندسان عمران را گرفت که از مهمترین جوایز این حوزه در سطح جهان است.
جایزه گرفتن ایرانیها در زمینه مهندسی عمران، موضوعی نادر نیست. کم تر دانشگاهی در امریکای شمالی هست که بعضی از بهترین دانشجویان و اساتیدش در این رشته ایرانی نباشند. اما یک فرق مدنی با خیلی دیگر از این دانشجویان این بود که رابطه خود با ایران را حفظ کرده بود. او هر چند وقت یکبار به جای سوئد و امریکا، به تهران میآمد تا در «دانشگاه خواجه نصیر طوسی» درسی ارایه کند.
همین بود که زود در تهران جلب توجه کرد. روزنامهنگاران ایرانی که همیشه دنبال طرح موفقیت ایرانیهای خارج از کشور هستند، به او جایگاهی برای ارایه نظراتش در نشریات داخلی دادند. سخنرانیهای جسورانه و نوآورانهاش خیلی زود بین محیط زیستیها آشنا شد. واژه ورشکستگی آب را احتمالا او بود که بار اول باب کرد؛ به ویژه پس از سخنرانی «تد» که در جزیره کیش ارایه داد.
مدنی میگفت ایران از «سندرم توهم توسعه» رنج میبرد و این از قبل از انقلاب و از زمان بالا رفتن قیمت نفت هم وجود داشته اما بعد از انقلاب شدت گرفته است. او ایران را با کشورهایی مثل چین، امارات و قطر مقایسه میکرد که همه هم و غم خود را صرف ساخت و ساز کردهاند: «بهترین کارشناسان خارجی را آوردند و پول هم داشتند و مثل ما، تحریم هم نبودند. اما این توهم و این فهم غلط از توسعه باعث شد شهرهایی بسازند که هنوز چیزی نشده، ترافیک دارد، آلودگی دارد…»
مدنی به طور همزمان، هم در سطح بینالمللی شناخته میشد و هم در ایران. تلویزیون «الجزیره» انگلیسی مستندی به کارگردانی «گلاره دارابی» در مورد بحران آب ایران ساخت و کاوه شد چهره اصلی آن. او به همراه دارابی به بازدید اصفهان رفت؛ جایی که خشک شدن «زاینده رود» آن هم نمادی از بحران محیط زیستی در ایران بود و هم موضوعی احساسی برای ایرانیان.
مدنی در آن فیلم به دارابی میگوید خشک شدن زایندهرود نماد وضعیت در سطح کشور است و سه دلیل عمده آن را رشد جمعیت، کشاورزی ناموثر و سوءمدیریت عنوان کرد.
در دولت اول روحانی، از مدنی دعوت شد تا مسوولیت برگزاری اولین کنفرانس بینالمللی ایران درباره تغییرات اقلیمی را برعهده بگیرد. روحانی که دوباره انتخاب شد، بعضیها از مدنی به عنوان وزیر احتمالی نیرو صحبت میکردند. این پیش بینی محقق نشد اما سه ماه پیش بالاخره نوبت او هم فرا رسید؛ به معاونت مهمی در سازمان محیط زیست منصوب شد تا چمدانهایش را ببندد و عازم شهر زادگاهش شود.
«سعید هادیان»، از مدیران دفتر سان فرانسیسکو شرکت «پرایسواترهاوس کوپرز» است؛ یکی از چهار غولشرکت حسابداری دنیا. او هفت سال است که مدنی را میشناسد. در سال ۲۰۱۰ که هادیان تحصیلات دکترای خود در دانشگاه مرکزی فلوریدا را آغاز کرد، کاوه مدنی تازه استاد شده بود.
هادیان به «ایرانوایر» میگوید: «کاوه متواضعترین استادی است که تاکنون دیدهام. با زمینه پژوهشهایش آشنا شدم و واقعا به کارهایش علاقهمند بودم. میخواستم با او در پروژهای همکاری کنم. منتظر فرصتی بودم و او هم آن را در اختیارم قرار داد.»
مدنی شد استاد راهنمای هادیان و این دو ایرانی شروع کردند به همکاری نزدیک با یکدیگر. مقالاتی که با هم در مورد موضوعاتی همچون رد پای سیاستهای انرژی در زمینه آب و بازدهی انرژی و برنامهریزی پایدار نوشتهاند، در بعضی از نشریات مهم مهندسی امریکا منتشر شده اند.
هادیان میگوید: «استاد خیلی سختگیری است و برای خودش هم سطح خیلی بالایی قائل است. انتظارات بالایی از دانشجویانش از نظر اخلاقی، حرفهای و فنی دارد. اما به نظرم آنچه او را از بقیه دانشجویان مقیم خارج متمایز میکند، شور و شوقش به خدمت به کشور است. این را به آسانی میتوان از پژوهشهایش و از فعالیتهایش در زمینه مسایل محیط زیستی ایران دید.»
هادیان در مورد انتصاب مدنی می گوید: «به نظرم دولت نشان داده است میخواهد در را به روی آدمهای مستعدی مثل کاوه باز کند. خیلی از ایرانیها در خارج از کشور هستند که دوست دارند اگر فرصتی شد، برای خدمت به کشور خودشان بازگردند.»
دولت حسن روحانی مسلما چنین ادعاهایی دارد. او همین هفته پیش در اولین نشستی که راجع به «منشور حقوق شهروندی» برگزار شد، وعده داد که سمتهای بالای دولتی را به زنان و جوانان هم بدهد. اگرچه این رویکرد تازگی ندارد؛ تقریبا تمام دولتهای ایران از پس از جنگ تا کنون وعده دادهاند که جلوی «فرار مغزها» را بگیرند. دولت احمدینژاد هم کم در این زمینه حرف نزد.
اما از حرف تا عمل، فاصله بسیار است. در همین روزهایی که مدنی به موفقیتهای اینچنینی میرسد، شاهد پخش اعترافات پروفسور «احمدرضا جلالی» از تلویزیون ایران هستیم؛ اعترافاتی که خانوادهاش میگویند اجباری هستند و با شکنجه گرفته شدهاند.
این دانشمند مقیم سوئد سال گذشته دستگیر و به جاسوسی برای اسراییل و کمک به ترور دانشمندان هستهای متهم شد. دادگاههای جمهوری اسلامی او را به اعدام محکوم کردهاند. ماه گذشته حدود ۷۵ برنده جایزه نوبل نامهای در مجله معتبر «نیچر» منتشر کردند و خواهان آزادی جلالی شدند.
در چنین فضایی، مدنی خوب میداند با وظایف خیلی دشواری روبهرو است. او در گفت وگویی به زبان انگلیسی، به «تهرانتایمز» میگوید: «خیلیها در خارج از کشور هستند که منتظرند ببینند چه اتفاقی میافتد. اگر من موفق شوم، شاید ببینیم خیلیهای دیگر برای کمک به دولت، به ایران بازگردند.»
در چند ماه گذشته اما انتقادهایی متوجه او شده است. برخی در صفحه اینستاگرامش علیه او نوشته اند؛ گاه توام با فحاشی. مدنی به این فحاشیها واکنش نشان داده و جای دیگر از فرهنگ مدیریتی در ایران انتقاد کرده است.
شکی نیست که به جز فحاشیها، منتقدان منصفی هم وجود دارند. اما بحران آب ایران پیچیده است و ابعادی غیرقابل انتظار دارد.
این شایعه که کاوه مدنی طرفدار انتقال آب از بعضی نقاط کشور به نقاط دیگر است، بارها و بارها مطرح شده اما مدنی آن را صراحتا رد کرده است. نزدیکانش میگویند هرگز طرفدار چنین طرحی که نبوده هیچ، از مخالفان همیشگی آن بوده و هست. با این حال، بعضی فعالان زیستمحیطی در گفت و گو با «ایرانوایر»، مدعی هستند که «لابی» اصفهان و یزد در سازمان حفاظت محیط زیست جوری عمل میکند که به نفع لرها و عربها نیست.
بعضی دیگر نگرانیهایی کلیتری دارند؛ مدیر اداره کل حفاظت محیط زیست یکی از شهرستانها که به شرط عدم افشای نامش با «ایرانوایر» صحبت کرد، میگوید: «کاوه آدم باسوادی است اما مشکلات ما با یک یا دو مدیر حل نمیشود. اصلا شاید ایشان بیرون از دولت مفیدتر بود.»
بعضی کارشناسان و فعالان حوزه محیط زیست به مدنی نامه نوشته و گلایه کرده اند که چرا به انتقاداتهایشان پاسخ نمیدهد. بعضیها لحنی بسیار شدیدتر دارند؛ «سام خسرویفرد»، روزنامهنگار و دانشجوی دکترا در دانشگاه «توئنته» هلند مدنی را «فرصتطلب» و «دروغگو» میداند و مدعی است بعد از ورود به دولت، مواضع خود را تغییر داده است:«به دروغ میگوید رسانههای فارسی خارج از کشور با او گفت وگو نمیکنند، در حالی که خودش دیگر به آنها مصاحبه نمیدهد.»
خسرویفرد در ضمن مدعی است که مشاوران مدنی، طرفدار سدسازی هستند که همچنان موضوعی جنجالی در ایران و جهان به شمار می رود.
«محمد اسکندری»، جغرافیدانی در «دانشگاه کلارک» ماساچوست که در مورد موضوعات آب ایران تخصص دارد، به «ایرانوایر» میگوید گفتمان غالب توسعه در ایران باید تغییر کند: «نباید به انسان ها و جوامع انسانی به صورت موضوع سیاست گذاری نگاه کنیم. جامعه کشاورزی و عشایری حاوی فرهنگی کهن و نظامهای دانش دیرینهسالی است که نمیشود و نباید آن را نادیده گرفت. این تصور که میشود کشاورزان را به راحتی جا به جا و یا کشت و کار آن ها را تعطیل کرد، غلط است. تخریب شیوههای زندگی به همان اندازۀ تخریب اکوسیستمهای طبیعی خسارت به بار می آورد. در این زمینه هم تصحیح نگاه نظام سیاست گذاری مهم است.»
او نسبت به منتقدان مدنی، نگاه خوشبینانهتری به حضور وی در دولت دارد:«آقای مدنی هم به مسایل آشنایی دارند و هم با اعتبار علمی و موقعیت دانشگاهی خود و نیز نقش نهادی که بر عهده گرفتهاند، می توانند در تغییر و تصحیح نگاه غالب نقش ایفا کنند.»
میافزاید: «نکته مهم دیگر، انزوای نسبی ایران در دنیا است. حضور شخصی مثل آقای مدنی می تواند گشایشی در این زمینه باشد و محملی برای ارتباط ایران با نهادهای علمی بین المللی.»
این جغرافی دان اما تاکید میکند که مقاومت در برابر هر نوع اصلاحی در ایران بالا است: «سودآوری پروژه های توسعهای که برای هیچ کس آب یا توسعه ندارند اما برای گروهی نان دارند، هنوز موتور نیرومندی در درون نظام بوروکراسی ایران هستند. در این زمینه، نباید در تاثیر و توان یک شخص غلو کرد. مهم، اصلاحات نهادی، سیاسی وحقوقی است که از توان یک شخص واحد خارج است.»