از میان تمام چهرههای حاضر در دو شب موسیقی ایرانی در جشن زمستانی طنطورا، اندی یک ویژگی خاص داشت. او تازه همین دو ماه پیش به افتخاری بزرگ رسیده بود: او اولین ایرانی شد که نامش را به فهرست افتخارآفرینان هالیوود اضافه کردند و به همین جهت ستارهای به نامش در بلوار معروف هالیوود اضافه شد. با این حساب اندی در سن ۶۰ سالگی و پس از ۱۴ آلبوم که بیشتر مخاطبینش ایرانیها و ارمنیها بودهاند امید دارد به نقطههای جدیدی در کار خود برسد.
از او پرسیدم چرا برای اجرا به جشن طنطورا در عربستان سعودی آمد، گفت: «من از هر موقعیتی که پیش بیاید تا بتوانم موسیقی ایرانی را از طریق رسانههای گروهی به داخل ایران بفرستم و به خانههای هموطنانم بروم استقبال میکنم. حالا این کنسرت چه در مغولستان باشد، چه ژاپن، چه لندن و چه عربستان سعودی. این موقعیت مخصوصی است که تلویزیونی با اعتبار و کیفیت خوب «ام بی سی» کارهای ما را به خانههای هموطنانمان میبرد.»
اندی در سن ۲۲ سالگی از ایران به آمریکا رفته و حالا که در این روزهای سخت نزدیک نوروز شدهایم هم یاد روزهای خوبش در ایران است و هم یاد جشنهای نوروزی که با هموطنانش در سایر نقاط دنیا داشته. میگوید: «خاطرههای من از نوروز همان ۱۵ روز تعطیلات است که تنبلی میکردیم و درس نمیخواندیم و در کوچهها بازی میکردیم. الان وقتی میگویید نوروز یاد نوروز با هموطنانمان در آلمان میافتم یا در لس آنجلس یا لندن. ایکاش روزی برسد که تجربه بودن در ایران در روزهای نوروز را هم احساس کنیم.»
طبیعتا صحبت از ستاره هالیوود میشود. از او میپرسم معنای این ستاره برای او چیست. میگوید: «مسلما برای هر خوانندهای هر موفقیتی خوب است و دلگرمی میآورد ولی فکر میکنم ما خواننده های ایرانی همیشه در فکرمان هست که اگر این اتفاق برای من خیلی خوب بود در ضمن برای اسم ایرانی هم خیلی خوب است. چون معمولا در تلویزیونها همیشه خبرهای بد و منفی راجع به ایران هست. اما وقتی کسی اسکار میبرد یا شهره آغداشلو نامزد اسکار میشود این برای همه ما خوب است. این ستاره متعلق به تمام ایرانیان است. وقتی با من در هالیوود مصاحبه میکنند همیشه راجع به ایران میپرسند این برایم حس خیلی خوبی است.»
اندی البته مخاطبین غیرایرانی هم کم ندارد. برایش این خاطره را تعریف میکنم که در میان سفری جادهای در ارمنستان شاهد بودم که ترانههای ارمنیاش پخش می شد و طرفدار داشت. از او میپرسم چطور علیرغم این همه سال دوری از ایران اینقدر ارتباط با کشورش را حفظ کرده.
اندی میگوید: «من فکر میکنم هر کسی هر جا به دنیا آمده باشد ریشههای عمیقی در آنجا درست میکند. صد سال هم جای دیگری باشی آن ریشهها هنوز هستند. مخصوصا ما ایرانیان آمریکا و لس آنجلس که همیشه جامعه خودمان را داشتیم. موسیقی خودمان، فرهنگ خودمان، غذای خودمان، زبان خودمان. هیچوقت از احساس ایرانی بودن جدا نشدیم با وجود اینکه آمریکا معروف به است به اینکه هر که آنجا میرود آمریکایی میشود. ما هم آمریکایی شدیم اما ریشههای فرهنگی ما اینقدر قوی است که زنده ماندیم مخصوصا بخاطر موسیقی ایرانی. برای من همین موسیقی قدرت مهمی در حفظ فرهنگ دارد. همین است که هر روز میجنگیم تا موسیقی ایرانی را زنده نگاه داریم.»
صحبت از ترانههای مشهور اندی میکنیم و آنها که نزد خودش محبوب هستند. میگوید: «مسلما همه مرا با آهنگهای شاد میشناسند. من هم به تک تکشان افتخار میکنم. اما در همه دنیا به آهنگهای شاد کمتر اعتبار میدهند و وقتی آهنگی جدی و غمگین باشد به به و چه چه میزنند. در آلبومهای من هم ۷۰ ۸۰ درصد ترانهها جدی و غمگین و رمانتیک است اما مردم مرا با آهنگهای شاد میشناسند.»
اما ترانه محبوب او آن ترانههای محبوب شاد نیستند. نه «بلا»، نه «ناز»، نه «دختر ایرونی.» اندی میگوید اگر بخواهد یک ترانه را به عنوان محبوبترین کارش نام ببرد آن «سرسپرده» است: «این آهنگ برای من احساس روزهای عاشقی را دارد. وقتی تنظیمش میکردم در حال و هوای خاصی بودم و هر وقت هم گوش میکنم آن حال و هوا را یادم میآید.»
اما این ترانه هم مثل خیلی ترانههای دیگر او آنقدرها شناخته نشده. میگوید: «برای اینکه آهنگی محبوب شود باید زمان مناسب باشد، تبلیغات زیاد باشد، مردم آمادگیاش را داشته باشد و خیلی چیزهای دیگر. خیلی از هنرمندان بزرگ دنیا فقیر و در انزوا فوت کردند برای اینکه مردم کشفشان نکردند. خیلی از آهنگهای من هم به نظرم کشف نشدند. چون مردم هم معمولا کل آلبوم را گوش نمیکنند. تلویزیون نگاه میکنند و آنجا هم چند تا آهنگ شاد را میشنوند. مگر اینکه شنونده خوبی باشی و کل آلبوم را گوش کنی و از جمله تنظیمهای مهم و آهنگهای آرام.»
آثار او این روزها البته بیشتر در سطح آمریکا شناخته میشوند. ترانهای که برای فیلم «جنگنده آمریکایی» ساخته شان پل پیکینینو خوانده احتمالا او را به مخاطبین جدیدی معرفی میکند.
اندی جزو کسانی است که بیش از همه از حضور در العلا خوشحال است و به کل این جشنواره توجه دارد. در گفتگو با من حرفی را میزند که بعدها روی صحنه هم تکرار میکند: «ایده این جشنواره مثل المپیک موسیقی است و ما به عنوان هنرمندان ایرانی در این المپیک شرکت کردیم. قبل از ما بزرگترینهای دنیا مثل لایونل ریچی و انریکه ایگلسیاس آمدند. به نظر من این اتفاق بزرگی است و باعث خوشحالی من است که اینجا هستم. اگر خدا بخواهد هر سال برگردیم اینجا. و البته روزی برگردیم ایران.»
این را که میگوید چهرهاش حالتی متفاوت پیدا میکند و برایم مسلم میشود که زادگاهش جایگاهی ویژه برای او دارد. نام اندی شاید در بلوار هالیوود درج شده باشد اما رویایش هنوز برگشتن به همان کوچه خاکیهای تهران است که در آنها بزرگ شده است.