در نظام سیاسی اسرائیل، مثل کشورهای دیگری همچون آلمان، پاکستان و هند، رئیس جمهوری مقامی تشریفاتی است که کاری جز سخنرانیهای پندآمیز ندارد. روون ریولین، رئیس جمهوری اسرائیل، که ظاهری شبیه پدربزرگهای مهربان دارد، در بخش اعظمِ کمتر از شش سالی که در این سمت قرار داشته است، همین نقش را ایفا کرده است. وقتی در دسامبر ۲۰۱۸ مجلس اسرائیل مطابق معمول منحل شد تا انتخابات جديد برگزار شود، آقای ریولین نمیدانست که بحرانی از بلاتکلیفی سیاسی در کشورش درخواهد گرفت که باعث میشود نقش او نیز روز به روز مهمتر شود.
از آن هنگام تا به حال، رویدادهای بسیاری در اسرائيل رخ داده است: سه انتخابات برگزار شده است که هیچ کس در آن به پیروزی قاطع دست نیافته است، دستگاه قضایی رسما به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر کشور، چند مورد اتهام رشوهگیری و فساد اقتصادی وارد کرده است که حال بايد توسط دادگاه بررسی شود، و دولت آمریکا به رهبری دونالد ترامپ پرده از طرح جدیدی برای حل مسئله اسرائیل و فلسطین برداشته است.
در این میان البته بازار همیشه داغ و شلوغ رقابتهای سیاسی در اسرائيل هم برقرار بوده است و شاهد بودهایم که چندین نفر حزب عوض کنند و حتی مهمترین حزب تاریخ اسرائیل (حزب کارگر) تا آستانه فروپاشی پیش برود.
آخرین رویداد عمده سیاسی این بود که بنی گانتز، فرمانده کل سابق ارتش و رقیب اصلی نتانیاهو به عنوان رهبر ائتلاف «آبی و سفید»، بالاخره اعلام کرد که میخواهد خواهان تشکیل دولت وحدت با نتانیاهو شود. در نتیجه مردی که انواع و اقسام جناحهای سیاسی را با تنها یک وعده، یعنی کنار زدن نتانیاهو، جذب کرده بود، اعلام وحدت با «شاه بیبی» کرد. طبق این توافق، ژنرال گانتز فعلا در کرسی ریاست مجلس قرار گرفته است.
تصور میرفت که توافق بین بیبی و گانتز اینگونه پیش برود که نتانیاهو هجده ماه نخستوزیر بماند، و سپس نوبت به گانتز برسد برای همین مدت نخستوزیری، و بعد از پایان این سه سال، انتخابات از نو برگزار شود.
مهلت گانتز و بیبی برای رسیدن به این توافق، نیمهشب دوشنبه بود. با نزدیک شدن این ضربالاجل، گانتز خواستهای معمول از رئیس جمهوری مطرح کرد: تمدید دو هفتهای مهلت تا جزئيات توافق عملی شوند. اینجا بود که آقای ریولین کاری فرای عمل به وظیفه تشریفاتیاش انجام داد؛ اعلام کرد که چنین مهلتی به گانتز نمیدهد و عملا سناریوی مرحله بعدی را پیش روی کشور گذاشت: برگزاری چهارمین انتخابات، آن هم در شرایطی که اسرائيل یکی از سفت و سختترین سیاستهای قرنطینه جهان را در مقابله با کرونا اعمال میکند.
بیانیهای که دفتر ریاستجمهوری روز یکشنبه منتشر کرد، ضمن اعلام این تصمیم، به نوعی انگشت اتهام را به سوی نتانیاهو گرفته بود. ریولین همحزبی بیبی است، اما از قدیم رقابتها و دشمنیهای بسیاری با یکدیگر داشتهاند. یک تحلیلگر روزنامه لیبرالمنش «هاآرتز» حتی مدعی شد که ریولین با این کار «از پشت به نتانیاهو خنجر زده است.» در آن مطلب گفته شده بود که آقای گانتز ادعا کرده است که فاصله چندانی به رسیدن توافق با نتانیاهو ندارد، اما بیبی آن ادعا را در گفتوگو با ریاستجمهوری تایید نکرده است.
نتانیاهو به چه دلیل میخواست زیر توافقی که باعث بقای حضورش در قدرت میشد، بزند؟ به نظر میرسد به دو دلیل: یکی آن که نظرسنجیها نشان میدهند که اگر انتخابات چهارم امروز برگزار شود، وضع نتانیاهو بهتر میشود و بلوک «آبی و سفید» (که بسیاری از متحدان خود را پس از حمایت گانتز از بیبی از دست داده است) به شدت ضربه میخورد. این بود که بیبی به حضور مجدد در انتخابات وسوسه شد. دیگری آن که نتانیاهو نگران است که کنترل کمیتههای پارلمانی توسط حزب ژنرال گانتز، باعث شود که او نتواند جلو لوایحی را بگیرد که میتوانند موجب شوند به خاطر اتهامات قضاییاش، طبق قانون از تکیه زدن بر کرسی نخستوزیری منع شود.
روز دوشنبه فرا رسید و گانتز در سخنرانی تلویزیونی عملا به نتانیاهو التماس کرد که به دولت وحدت ملی بپیوندد. او گفت: «نتانیاهو، این لحظه حقیقت ما است. مردم اسرائیل از ما انتظار دارند تفاوتهامان را کنار بگذاریم و همکاری کنیم.»
به نظر میرسد که حرکت آقای ریولین و بیانیه روز یکشنبه باعث شد تا نتانیاهو با او تماس بگیرد و اعلام کند که امکان توافق با گانتز بالا است. درست در لحظه آخر پیش از رسیدن به ضربالاجل نیمهشب دوشنبه، دفتر رئیس جمهوری اعلام کرد که مهلت گانتز و بیبی برای تشکیل دولت را تمدید میکند؛ اما فقط برای ۴۸ ساعت. دفتر ریولین گفت که این تمدید «با حمایت هر دو طرف و بر مبنای این درک انجام میشود که بسیار نزدیک به رسیدن به توافق با یکدیگر هستند.»
حالا باید دید در این ۴۸ ساعت پرالتهاب چه میگذرد. از جمله، یکی از موارد اصلی اختلاف این است که چه کسی کنترل کمیته مجلس برای تعیین قضات را بر عهده خواهد داشت. تصمیمات این کمیته میتواند تا سالهای سال بر آینده اسرائيل تاثیر بگذارد. بهخصوص که برخی از متحدان راستگرای نتانیاهو مثل آیلت شاکد، وزیر سابق دادگستری، بیپرده از خواست خود برای ایجاد تغییرات رادیکال در این زمینه سخن میگویند.
دیگر مورد اختلاف، به یکی از مفاد «توافق قرن» ترامپ برمیگردد. آیا اسرائیل دست به الحاق بخشی از کرانه باختری (که قرار است قلب دولت آینده فلسطین باشد) به خاک خود میزند؟ چنین عملی نقض آشکار قانون بینالمللی خواهد بود. نتانیاهو گفته است که قصد دارد این کار را انجام دهد، اما گانتز گفته است که این کار تنها با توافق دیگران، از جمله کشور همسایه، اردن، انجام خواهد شد.
سناریوهای بدیل
تا نیمهشب چهارشنبه معلوم میشود که آیا بیبی و گانتز بالاخره به توافق میرسند، یا خیر. حتی اگر این توافق هم انجام شود، برخی باور دارند که نتانیاهو به هر شکل ممکن در کرسی نخستوزیری میماند، و ژنرال گانتز، هجده ماه بعد هم رنگ اداره دولت را نخواهد دید.
تصمیم گانتز برای ائتلاف با نتانیاهو توفانی در صف حامیان او برانگیخته است. بلوک «آبی و سفید» از سه حزب تشکیل شده بود: حزب «پایداری اسرائیل» (به رهبری گانتز)، «جنبش دولتمردان ملی» (تِلِم) به رهبری موشه یعلون، وزیر دفاع سابق نتانیاهو، و «یش آتید» (به معنای «آیندهای هست») به رهبری یائیر لاپید، چهره سکولار و وزیر دارایی سابق. با اعلام وحدت گانتز و بیبی، ائتلاف «آبی و سفید» بلافاصله فرو پاشید. آقایان یعلون و لاپید، حزبهای خود (تلم و یش آتید) را از این ائتلاف خارج کردند و در قالب ائتلاف موقت «یش آتید-تلم» در مجلس حضور دارند. در نتیجه، ژنرال گانتز ماند و حزب خودش.
یعلون در توییتر به گانتز هشدار داد که وارد توافقی با نتانیاهو که او را «فراتر از قانون قرار دهد»، نشود و آن کار را «خیانت به اصولی که ما را متحد کرده بود» نامید. او از ژنرال خواست تا دست از وحدت با بیبی بردارد، و نوشت: «هنوز خیلی دیر نشده که گم کردن مسیرت را جبران کنی.»
البته آغاز مسیری که گانتز را به نتانیاهو رساند، از سوی حزب آقای یعلون آغاز شده بود. دو نماینده (از مجموع سه نماینده) حزب او بودند که اعلام کردند، در یک صورت حاضر نیستند در دولتی به نخستوزیری ژنرال گانتز شرکت کنند: اگر این دولت با حمایت نمایندگان «فهرست مشترک» تشکیل شود؛ ائتلافی سیاسی به رهبری حزب کمونیست اسرائيل که عموما متشکل از احزاب شهروندان فلسطینیتبار اسرائیل است.
این ائتلاف به رهبری ایمن عوده، چهره کمونیست فلسطینی از شهر حیفا، از موفقترین نیروهای انتخابات اخیر بود و به ۱۵ کرسی دست یافت. تشکیل دولت بدون «فهرست مشترک» که سومین حزب بزرگ مجلس است، برای هیچ یک از مخالفین نتانیاهو ممکن نبود.
آیا محتمل خواهد بود که گانتز در این فرصت کوتاه به جای رفتن سراغ نتانیاهو، رضایت آن دو نماینده تلم را جلب کند و به نوعی، دولتی با حمایت فلسطینیتباران تشکیل دهد؟ یا نتانیاهو که فیالحال حمایت ۵۹ نماینده را دارد، به نوعی آن دو نماینده تلم (و شاید دو نماینده حزب کارگر که عملا از میان رفته است) را جلب کند و به ۶۱ کرسی لازم برای تشکیل دولت برسد؟
اگر هیچ یک از این سناریوهای بدیل احتمالی به واقعیت بدل نشود، اسرائیل عازم چهارمین انتخابات خواهد شد؛ انتخاباتی که برگزاری آن چند ماه طول میکشد و تا آن هنگام، آرایش سیاسی کشور بیش از پیش دچار تغییر خواهد شد. در طولانیمدت، پرسش این است که حالا که نظامِ بهسنت دو حزبی اسرائیل عملا از میان رفته است، موازنه نیروها در آينده کشور چگونه خواهد بود؟ یافتن پاسخی برای این پرسش، در صدر دستورکار چپگرایان اسرائیلی قرار دارد.