مسجد ارشاد برلین برای آنها که جنبشهای اسلامگرا را دنبال میکنند، نامی آشنا است. پایتخت آلمان سالها است که به مرکز خوشگذرانی و هدونیسم معروف شده است، اما همین شهر در چند سال اخیر صحنه سازماندهی سیاسی گروههای رقیب اسلامگرا نیز بوده است. این شهر پر است از شهروندان ترکتبار که گاه عضو احزاب ترکیه هستند، فعالین کرد که عادت دارند با مخالفان جنبش کرد شاخ به شاخ شوند، و پناهندگان عرب از گرایشهای سیاسی مختلف. جمهوری اسلامی ایران نیز حضوری گسترده و دیرینی در آلمان دارد که گاه با روابط تجاری و فرهنگی بین دو کشور گره خورده است. مسجد ارشاد اما از پاتوقهای گروهی است که در سالهای گذشته به یکی از چشمگیرترین سازمانهای سیاسی جهان بدل شده است: حزبالله لبنان.
این فعالیتها اما اکنون ضربهای مهم خوردهاند. دو روز پیش (پنجشنبه) پلیس آلمان به مسجد ارشاد و چند مسجد و نشانی خصوصی دیگر در سراسر آلمان یورش برد و اموالشان را در اختیار گرفت. مبنای این اقدام، قوانین جدید آلمان است که هرگونه فعالیت حزبالله در خاک این کشور را غیرقانونی بهشمار میآورد. از این به بعد، دولت آلمان حق دارد تمامی اموال حزبالله را مصادره کند و حتی برافراشتن پرچم این سازمان نیز مجاز نیست؛ پرچمی که در تظاهراتهای مختلف در برلین با آن رنگ زرد و کلاشنیکف بالا رفته، صحنهای آشنا است.
هورست زیهوفر، وزیر کشور آلمان، از این تصمیم دفاع کرد و وزارت کشور آلمان در بیانیهای گفت: «فعالیتهای حزبالله ناقض قانون جنایی هستند و این سازمان در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و نظامی خود مخالف مفهوم تفاهم بینالمللی است.»
آلمان از مدتها پیش، از مراکز مهم فعالیتهای حزبالله بوده است. طبق تخمین دستگاه اطلاعاتی آلمان، این سازمان بیش از ۱۰۰۰ عضو فعال در این کشور دارد. هر کس چرخی در مساجد و رستورانهایی که پاتوق حزباللهیها هستند زده باشد، از این آمار تعجب نمیکند. حالا اما اعضای این سازمان برای فعالیتهای گسترده مالی و اطلاعاتی خود در این کشور، با محدودیتهایی بیش از پیش مواجه خواهند بود.
اینکه سازمانی که در مجلس و کابینه لبنان حضور قاطع دارد (و پشتیبان دولت کنونی بیروت است) اینگونه با ممنوعیت مواجه شود، شاید کمی غریب باشد. فشار آمریکا و اسرائیل قطعا در تصمیم برلین نقش داشته است. اما به نظر میرسد که دولتهای اروپایی دارند بهتدریج به این نتیجه میرسند که رویکرد قبلیشان به حزبالله که تفاوت قایل شدن بین بخشهای سیاسی و نظامی این سازمان بوده است، حاصلی ندارد؛ بهویژه آن که خود حزبالله تاکید میورزد که چنان تفکیکی وجود ندارد.
این تصمیم اما بیش از همه ضربه مهلکی به جمهوری اسلامی ایران است. نیروهای حزبالله سالهای سال است که اوامر جمهوری اسلامی ایران را اجرا میکنند؛ بخصوص آن اوامری که جمهوری اسلامی حاضر نیست نیروهای خودش را برای آنها به خطر بیندازد. تردیدی در فرمانبُرداری حزبالله از تهران نیست. کل این سازمان اساسا پس از انقلاب ۵۷ توسط برنامهریزیهای سپاه پاسداران و سفارت ایران در دمشق ایجاد شده است. این موضوع از کسی پنهان نیست و در خاطرات رهبران حزبالله، از جمله سید حسن نصرالله، دبیر کل آن، به صراحت آمده است. اگر تصاویر متعدد خمینی و خامنهای در مناطق تحت سلطه حزبالله در لبنان کافی نباشد، سخنان اخیر نصرالله اوضاع را روشن میکند. او اذعان کرده بود که «هر آنچه» حزبالله «میخورد و مینوشد» از ایران میآید.
در سالهای اخیر، فعالیتهای حزبالله بارها با محدودیتهای قانونی مواجه شده است. آمریکا از سال ۱۹۹۷ این سازمان را تروریستی اعلام کرده است و حتی بازوهای رسانهای آن مثل تلویزیون المنار را نیز ممنوع کرده است. اما اروپاییها تا مدتها تاکید داشتند که فقط فعالیتهای شاخه نظامی حزبالله ممنوع است (البته المنار در کشورهای دیگری مثل فرانسه و اسپانیا هم ممنوع است.) بریتانیا در سال گذشته قوانینی تصویب کرد که کل فعالیت حزبالله را ممنوع کرد. در بین کشورهای اروپایی، هلند نیز قبلا این کار را کرده بود، اما در حال حاضر حزبالله فعالیتی گسترده در کشورهایی مثل اتریش و فرانسه دارد. ژاپن، کانادا، اتحادیه عرب، اسرائیل و چند کشور آمریکای لاتین هم کلیت حزبالله را سازمانی تروریستی اعلام کردهاند.
پرچم خمینی بر کرانه رودخانه پارانا
حزبالله در قریب چهل سالی که از موجودیتش میگذرد، به سازمانی جهانی بدل شده است و بازویی مفید برای اقداماتی که جمهوری اسلامی ایران میخواهد بدون هزینه سیاسی، انجام دهد. حزبالله هوشمندانه اغلب مسئولیت حملاتش را به عهده نمیگیرد و یا از اسامیای همچون «مقاومت اسلامی» استفاده میکند که تنها برای پنهان کردن رد پای روشن این سازمان است. حزبالله در این راه، از محبوبیت خود میان بسیاری شیعیان لبنان استفاده میکند. لبنانیها شاید مهاجرترین مردم دنیا باشند و جوامع لبنانیتبار مهاجر در سراسر جهان وجود دارند. حزبالله موفق شده است از همین شبکهها استفاده کند و مثلا بسیاری تجار لبنانیتبار غرب آفریقا را به خدمت گیرد. بسیاری از این تجار بعضی اوقات آگاه از کل سیاست حزبالله و ایران نیستند و خدمات خود به حزبالله را در سطح کمک عمومی به مردم خویش میبینند؛ بهخصوص که حزبالله از عناوینی مثل جمعآوری خیریه نیز استفاده میکند.
نتیجه آن که شاهد حضور جدی حزبالله در غیرمنتظرهترین نقاط جهان هستیم. مثلا، «سیوداد دل استه»، شهری سیصد هزار نفری که دومین شهر بزرگ پاراگوئه محسوب میشود. این شهر نسبتا کوچک بر کرانه رودخانه پارانا واقع شده است و به علت نزدیکی به مرزهای آرژانتین و برزیل، اهمیت استراتژیک دارد. حزبالله موفق شده است در طول سالیان با اعزام مهاجران شیعه لبنانی به این شهر، پایگاهی در آن ایجاد کند.
همین شبکه گسترده باعث شده است که حزبالله در حملات مختلف در سراسر جهان نقش داشته باشد. احتمال دست داشتن این سازمان در بمبگذاری مرکز یهودیان (آمیا) در بوینسآیرسِ آرژانتین در سال ۱۹۹۴ بسیار بالا است. اما این مورد مشهور تنها مشتی نمونه خروار است. در همان ماه که آن حمله انجام شد، شاهد حمله دیگری به سفارت اسرائیل در لندن و ساختمانی در همین شهر متعلق به «موسسه خیرخواهی یهودیان برای اسرائیل» بودیم. این حمله درست یک روز پس از دیدار اسحاق رابین، نخستوزیر اسرائیل، با ملک حسین، پادشاه اردن، در واشنگتن انجام شد؛ دیداری که زمینهساز امضای توافق تاریخی صلح بین دو کشور شد. حمله را «گروه مقاومت فلسطینی یافا» به عهده گرفت که تا پیش از آن کسی اسمش را هم نشنیده بود. ردپای حزبالله در جای جای این حمله مشاهده میشد. آن اقدام، بخشی از راهبرد آن سالهای نظام حاکم بر ایران برای خارج کردن مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطینیها از ریل بود.
در سالهای اخیر هم فعالیتهای اینچنینی حزبالله را کم ندیدهایم. یک نمونه فاحش در سال ۲۰۱۲ بود که حسام یعقوب، شهروندی سوئدی، در قبرس دستگیر شد و به عضویت در حزبالله اعتراف کرد. او گفت که وظیفهاش جاسوسی از گردشگران اسرائیل (که قبرس یکی از اماکن محبوبشان است) بوده است. یعقوب گفت: «من فقط داشتم راجع به یهودیها اطلاعات جمع میکردم. کار سازمان من در تمام جهان همین است.»
دستگیری در قبرس مدت کوتاهی پس از حملهای هولناک در بلغارستان بود. در آن حمله، اتوبوسی با گردشگران اسرائیلی در فرودگاه بورگاس بلغارستان با حمله انتحاری مواجه شد. سرنشینان آن اتوبوس رانندهای بلغاری و حدود چهل مسافر بودند؛ اکثرا جوانهایی که تازه از تلآویو به بورگاس آمده بودند. آن حمله شش کشته (از جمله راننده بلغاری و پنج مسافر اسرائیلی) و ۳۲ نفر زخمی بر جای گذاشت. وزیر کشور بلغارستان انگشت اتهام را به سوی حزبالله لبنان گرفت و دو شهروند استرالیا و کانادا در این زمینه دستگیر شدند.
علاه بر اقدامات سیاسی، حزبالله درگیر فعالیتهای اقتصادی قانونی و غیرقانونی گسترده برای تامین نیازهای مالی خود نیز هست. مقامات قضایی و انتظامی جهان سالها است که از شبکه حمل کوکائین این گروه سخن میگویند که آمریکای جنوبی را به غرب آفریقا، اروپا و خاورمیانه وصل میکند. در سال ۲۰۱۶، عملیاتی چند کشوری باعث دستگیری شانزده عامل حزبالله در فرانسه، بلژیک، آلمان و ایتالیا شد که گفته میشد درگیر شبکه فروش لوازم لوکس بودند. مرکزیت این شبکه در آلمان بود و گفته میشود هفتهای بیش از یک میلیون یورو در آمد دارد. حزباللهیها در ضمن مثل خیلی گروههای سیاسی دیگر (از گروههای چپگرای کرد تا مجاهدین خلق ایران تا ببرهای تامیل سریلانکا) از فعالیتهای مشروع اقتصادی که گاه در ارتباط با شرکتهای بزرگ و قانونی در لبنان است، نیز برای تامین بودجه فعالیتهای سیاسی و تروریستی خود استفاده میکنند.
آغاز سرکوب؟
اروپاییها طبیعتا دل خوشی از اینکه سازمانی مرتبط با جمهوری اسلامی ایران، فعالیتی به این گستردگی در خاکشان داشته باشد، ندارند و احتمال دارد که حرکت آلمان آغاز روند سرکوب گستردهتر حزبالله در قاره سبز باشد. ریچارد گرنل، سفیر آمریکا در آلمان، که اکنون با حفظ سمت، مدیر موقت دستگاه اطلاعاتی آمریکا است، تلاش زیادی برای انجام این اقدام از سوی آلمان کرده بود. او که به ترامپ نزدیک است و مواضعی سرسختانه علیه ج.ا دارد، اکنون میخواهد این کار در سایر کشورهای اروپایی هم انجام شود. به گزارش فاکس نیوز، گرنل در صحبت با امانوئل بون، مشاور سیاست خارجه رئیس جمهوری فرانسه، از او خواست که پاریس نیز این سیاست ممنوعیت حزبالله را اجرا کند. فرانسه که هم بیشترین جمعیت یهودی اروپا را دارد و هم بیشترین جمعیت مسلمان آن را، همیشه صحنهای حساس برای تنشهای مربوط به خاورمیانه بوده است. شبکه «المنار» به خاطر انکار هولوکاست (که در فرانسه جرم محسوب میشود) در این کشور ممنوع است. هدف نهایی مخالفان حزبالله البته اعلام ممنوعیت در کل خاک اتحادیه اروپا است. حلقه محاصره هر روز بر عوامل لبنانی ج.ا تنگتر میشود.