هفت سال پیش که دولت حسن روحانی سر کار آمد با تغییر روش و جهتِ سیاست خارجه ایران روبرو بودیم. جواد ظریف، وزیر جدید امور خارجه، آمده بود تا آنچه در هشت سال پیش تخریب شده بود ترمیم کند. در این راه روابط ایران با برخی از نزدیکترین متحدانش در چند سال گذشته کنار زده شدند. کشورهای چپگرای آمریکای لاتین در بالای این فهرست بودند.
بعد از سالها در صدر قرار داشتن، روابط تهران با آنها حالا به قدری به محاق رفتند که در سال ۲۰۱۴ دیدار با نیکولاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا، را نه روحانی و یا حتی ظریف که معاون وزیر خارجه، مجید تخت روانچی، انجام داد.
محمود احمدینژاد در هشت سال دولتداری خود بیشترین فاصله با کشورهای غربی و اروپایی را ایجاد کرده بود. حتی یکبار هم سفری دوجانبه به کشورهای اروپای غربی یا مرکزی نداشت (به غیر از سفر به نشستهای سازمان ملل در آمریکا، سوئیس، دانمارک و ایتالیا.) حتی همان روسیهای که در بحبوحه جنبش سبز در شهر تاریخی یکاترینبورگ از احمدینژاد پذیرایی کرده بود با او درگیر شد و حاضر نشد در شورای امنیت طرف ایران را بگیرد.
در نشستی در ترکیه در سال ۲۰۱۰، ولادیمیر پوتین، نخستوزیر وقت روسیه، به احمدینژاد توپید که با نوع رفتار خود در مجامع بینالمللی برای کشورش دردسر درست میکند. میگفتند احمدینژاد سیاست خارجه «نگاه به شرق» دارد اما مهمترین مجمع شرقیها «سازمان همکاری شانگهای» بود که احمدینژاد در نشست مهم آن در تاشکند در سال ۲۰۱۰ شرکت نکرد.
مهمترین اتحادی که احمدینژاد پرورانده بود رابطه نزدیک با هوگو چاوز، رئیسجمهور تاثیرگذار ونزوئلا و متحدین همرای او در سایر دولتهای چپگرای آمریکای لاتین همچون اکوادور و نیکاراگوئه بودند.
منتقدین میپرسیدند چرا ایران باید تمام هم و غم دیپلماتیک خود را صرف ایجاد رابطه با کشورهایی کند که معلوم نیست چه فایدهای برای ایران داشته باشند.
همین بود که تیم ظریف وقتی سرکار آمدند روابط ایران با آمریکای لاتین را کاهش دادند. ظریف میخواست تمرکز ایران بر رابطه با همسایههایش باشد و سپس کشورهای ثروتمند اروپایی و آسیایی که میتوانستند در بازسازی اقتصاد ایران نقش داشته باشند. در اوج سالهای موفقیت سیاست برجامی، روحانی به ایتالیا و فرانسه و اتریش سفر کرد.
روحانی البته در پاییز ۲۰۱۶ پیش از شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک سفری به ونزوئلا و کوبا هم داشت اما معلوم بود که این کشورها آن جایگاه محوری سابق را برای تهران ندارند.
محور استیصال
امروز چه شده که مادورو و روحانی رابطه نزدیک برقرار کردهاند و ایران حالا به دریای کارائیب کشتی میکشد تا به ونزوئلا بنزین برساند؟
در زمان احمدینژاد رابطه با ونزوئلا و کشورهای چپگرای آمریکای لاتین راهی برای کاهش انزوای جمهوری اسلامی بود. چاوز در آن هنگام نقش مهمی در سیاست بینالمللی بازی میکرد: قیمت بالای نفت و نگرش او به توسعه اجتماعی باعث شده بود بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب را همراه خود کند.
اکثریت کشورهای آمریکای لاتین (حتی غولهای آن مثل برزیل و آرژانتین) دولتهای چپگرایی داشتند که خود را متحد و حتی وامدار چاوز میدانستند.
چاوز در کشورهای اروپایی که سخنرانی میکرد هزاران نفر از جوانان مشتاق پای صحبتهایش مینشستند. همین بود که مثلا وقتی در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ ایران در اوج تحریمهای هستهای قرار داشت، شرکت نفت دولتی ونزوئلا با اقتدار به ایران سوخت فرستاد تا به آن یاری برساند.
امروز اما ایران و ونزوئلا هر دو در اوج انزوا و حضیض بحران قرار دارند. اینکه کدام یک بتواند به دیگری کمک کند معلوم نیست.
ائتلاف این دو در واقع تشکیل محور استیصال است: ائتلاف نه از سر اقتدار که از سر بیچارهگی. دولت آمریکا به رهبری ترامپ هر دو کشور را زیر ضرب گرفته و شدیدترین تحریمها را برشان اعمال کرده. ونزوئلا در سال گذشته به تورم ۸۰۰ هزار درصدی رسید.
در واقعهای که در تاریخ معاصر کمسابقه است بخش قابل توجهی از مردم این کشور فراری شدهاند. نزدیک به پنج میلیون شهروند ونزوئلا در چند سال گذشته از کشورشان گریختهاند. اگر کلمبیا مرزهایش را کنترل نمیکرد این تعداد بیشتر از این هم میشد.
در چنین شرایطی است که شب شنبه در ساعت ۷:۴۰ به وقت محلی تانکر ایرانی «فورچون» به آبهای ونزوئلا رسید.
این تانکر توسط نیرو دریایی ونزوئلا اسکورت شد و خود را به ایستگاه نفتی پوئرتو کابهیو در ایالت کارابوبو رساند. پالایشگاه ال پالیتو مقصد نهایی محموله این تانکر است؛ محمولهای شامل بیش از یک و نیم میلیون بشکه بنزین و محصولات نفتی آلکلیلهشده. این میزان ۵۰ روز مصرف سوخت ونزوئلا را تامین میکند و محصولات آلکیلهشده قرار است به راهاندازی مجدد پالایشگاههای ونزوئلا کمک کنند.
ونزوئلا از نظر برخورداری از منابع نفتی در جهان اول است. اما تحریمهای شدید آمریکا در سه سال گذشته این کشور را به جایی رسانده که مردمش باید ساعتها صف بکشند تا ۳۰ لیتر بنزین دریافت کنند.
آمریکا، که دولت مادورو را غیرقانونی میداند و یکی از چهرههای اپوزیسیون او را به عنوان رئیسجمهور رسمی میشناسد، واردات سوخت و بخشهای یدکی به ونزوئلا را ممنوع کرده؛ و تا بحال در اعمال این ممنوعیت هم کوتاهی نکرده.
تا پیش از ورود ایران دو شرکت وابسته به شرکت دولتی «روس نفت» بودند که نفت خام ونزوئلا را دریافت میکردند و در عوض به آن بنزین میفروختند. شصت درصد نفت خام ونزوئلا همینطور فروخته میشد. اما در ماه مارس مسکو هم در مقابل فشارهای آمریکا دوام نیاورد و این دو شرکت عقب کشیدند.
ایران حالا در ترکیبی از جسارت و استیصال به کمک ونزوئلا آمده. به غیر از «فورچون» چهار کشتی دیگر به نامهای «فارست»، «پتونیا»، «فکسون» و «کلاول» در راه هستند. این کشتیها مدتی است کانال سوئز را پشت سر گذاشتهاند و عازم دریای کارائیب هستند. کشتی «فارست» دقایقی پیش از نوشتن این خطوط وارد آبهای سرزمینی ونزوئلا شد و عازم ال پالیتو است.
مخاطرات کارائیب
اما دونالد ترامپ با این همکاری آشکار دو دولتی که بیش از همه علیهشان فعالیت کرده چه خواهد کرد؟
ترامپ اعلام کرده بود ونزوئلا را «محاصره» کرده و با این حال اقدامی برای جلوگیری از ورود دو تانکر اول انجام نداد. آمریکا اما اکنون حضوری بسیار گسترده در دریای کارائیب دارد.
ناوهای نیروی دریایی و کشتیهای گارد ساحلی این کشور تحت عنوان عملیات مبارزه با مواد مخدر دریای کارائیب را قُرُق کردهاند. از سال ۱۹۸۹ که آمریکا دست به اشغال پاناما زد شاهد حضور نظامی به این گستردگی آمریکاییها در منطقه نبودهایم.
وضعیت سیاسی آمریکای لاتین امروز کاملا دگرگون شده. از وضعیت فاجعهبار ونزوئلا گفتیم. در نیکاراگوئه، دانیل اورتگا با سرکوب گسترده مردم باعث شده محبوبیت چندانی بیرون مرزهای کشورش نداشته باشد.
در برزیل و اکوادور چپها شکست خوردند و راستگرایان سر کار آمدند. دولتهای چپگرای جدید مثل آندرس مانوئل لوپز اوبرادرو، رئیسجمهور مکزیک، اهل ماجراجویی نیستند. «محور استیصال» یارانی چندانی ندارد.
با این حساب باید با نگرانی شاهد این باشیم که دریای کارائیب هم مثل خلیج فارس به یک نقطه تصادم احتمالی بین ایران و آمریکا بدل شده.
روحانی در گفتگوی تلفنی با امیر قطر آمریکاییها را تهدید کرد که اگر به «تانکرهای ما در دریای کارائیب یا هیچ کجای دیگر جهان» برخورد کنند با پاسخ ایران مواجه خواهند شد. مادورو در سخنرانی تلویزیونی خود گفت: «دو مردم انقلابی هرگز در مقابل امپریالیسم آمریکایی زانو نمیزنند. ما حق داریم آزادانه بازرگانی کنیم.» این سخنان اما استیصال تهران و کاراکاس را پنهان نمیکند.