سال نفسگیر ۲۰۲۰ برای خیلیها بیشتر شبیه فیلم علمی-تخیلی میماند تا دنیای واقعی. این در آمریکا شاید بیش از همهجا صدق میکند. هنوز تازه در اوایل ماه ششم سال هستیم و سه بحران کشور را فرا گرفتهاند که دو تا جهانی هستند و یکی مخصوص آمریکا: همهگیری کرونا، رکود اقتصادی و حالا بحران سراسری که در پی کشته شدن جورج فلوید به دست پلیس مینیاپولیس درگرفته است.
همه این رویدادها در سالی رخ میدهد که سال انتخابات ریاست جمهوری است. آن هم انتخاباتی که از مهمترینهای تاریخ سالیان اخیر این کشور است، چرا که رئیس جمهوری غیرمعمول مثل دونالد ترامپِ جمهوریخواه را داریم که دست به تغییراتی عمده و سیاستهای غیرمترقبه زده. در ضمن با به ۸۸ سالگی رسیدن روت بِیدر گینزبورگ، رهبر جناح لیبرال در دیوان عالی آمریکا، احتمال درگذشت او مدام بیشتر میشود و اینکه رئیس جمهور بعدی چه کسی باشد بر ترکیب دیوان و در نتیجه بر قوانین آمریکا تاثیری دیرپا خواهد گذاشت.
حال سوال اینجا است که تظاهراتهای جاری، در کنار دو بحران دیگر، به نفع کدام یک از دو نامزد اصلی ریاست جمهوری، دونالد ترامپ و جو بایدن، تمام خواهد شد؟
صحنه سیاست
در حالی در فاصله پنج ماهه انتخابات قرار داریم که جو بایدن در تمامی نظرسنجیها به طرز قابل توجهی پیشتاز است. هنگام نوشتن این خطوط پیشتازی او در نظرسنجیهای سراسری از ۵ تا ۱۱ درصد است و در تمام ایالات اصلی مورد مناقشه نیز بایدن با درصد قابل توجهی پیشتاز است.
در ضمن ترامپ با بالاترین نرخ عدم محبوبیت در سال چهارم از زمانی که نظرسنجیها در این مورد آغاز شدهاند روبهرو است. طبق آخرین آمار وبسایت ۵۳۸، آقای ترامپ با نرخ عدم محبوبیت ۵۴.۲ درصد روبهرو است. نرخ عدم محبوبیت جورج بوش پدر و جیمی کارتر در سال چهارم ریاست جمهوریشان به ترتیب ۵۱.۵ و ۵۲ درصد بود و هر دو آنها در نهایت در انتخابات دوم شکست خوردند و رئیس جمهورهای تکدورهای شدند. نرخ عدم محبوبیت آقای ترامپ البته در سال اول ریاست جمهوریاش به ۵۷.۵ هم رسید که نشان میدهد در این دو سال بر محبوبیت او افزوده شده است. اما نگاهی به جزئیات نظرسنجی نشان میدهد که ترامپ دلایل جمعیتشناختی خاصی هم برای نگرانی دارد. مثلا در میان افراد بالای ۶۵ سال و ساکنان حومههای شهری احتمال رای به بایدن افزایش یافته است.
با این همه تاریخ نشان میدهد که در دنیای چرخ و فلکی سیاست در آمریکا همه چیز میتواند ظرف چند هفته عوض شود. نظام انتخاباتی در ضمن طوری طراحی شده که رای چند صد هزار نفر در ایالتهای کلیدی چرخشی تکلیف انتخابات را معلوم میکند و رای اکثر ایالات از همین حالا کم و بیش معلوم است (مثلا نیویورک و کالیفرنیا حتما به دموکراتها رای میدهند و شکی در رای ایالاتی همچون وایومینگ یا کارولینای جنوبی به جمهوریخواهان نیست.)
عواقب غیرمنتظره اعمال سیاسی
جهان سیاست پر از آن چیزی است که میتوان «عواقب غیرمنتظره» نام گذاشت. یعنی آنچه از رویداد و اعمال سیاسی حاصل میشود، بی این که کنشگران سیاست پیشبینی عواقب این اقدامات را کرده باشند.
با این حساب عواقب اعتراضات جاری چه خواهد بود و به نفع کدام نامزد تمام میشوند؟
میتوان گفت این اعتراضات از جهاتی به نفع و ضرر هر دو نامزد تمام میشوند و باید در نهایت دید که کفه این نفع و ضرر به کدام طرف سنگینی میکند.
جنبش اعتراضی دهه ۱۹۶۰ در آمریکا، که همگام با تمام جهان بود، نهایتا در عرصه انتخاباتی بیشتر به نفع راستگرایان و حزب جمهوریخواه تمام شد. در سال طوفانی ۱۹۶۸ شاهد ترور مارتین لوترکینگ در ماه آوریل و شورشهایی که در پی آن آمد بودیم و آن فضا نهایتا به نفع ریچارد نیکسون محافظهکار تمام شد که توانست با شعار «اکثریت خاموش» پیروز انتخابات شود. از آن پس تا سال ۱۹۹۲ که بیل کلینتون به ریاست جمهوری رسید، دموکراتها فقط چهار سال رنگ ریاست جمهوری را به خود دیدند و این با وجود افتضاحات بزرگ جمهوریخواهان در قدرت از واترگیت زمان نیکسون تا ماجرای ایران-کنترا در زمان ریگان بود. ریگان با شعارهایی که مردم را از «جنگل» ناآرامی میترساند به برخی از قاطعترین پیروزیهای انتخاباتی تاریخ آمریکا رسید.
پروفسور عمر واسو، عالم سیاسی در دانشگاه پرینستون، در پژوهش دقیقی که در مورد انتخابات ۱۹۶۸ انجام داده به این نتیجه رسیده که اگر شورشهای آن سال در نگرفته بودند، هیوبرت هامفری، نامزد حزب دموکرات، شانس پیروزی بیشتری میداشت. جامعه رایدهندگان آن روز آمریکا البته نزدیک ۹۰ درصد سفیدپوست بود، میزانی که اکنون به حدود ۶۶ درصد رسیده است.
همان سازوکارهایی که به نیکسون کمک میکرد میتواند امسال به ترامپ یاری کند. برخی از رایدهندگان که در شرایط عادی به دموکراتها رای خواهند داد اگر این حزب را با برخی اعتراضات رادیکال تداعی کنند احتمالا به آغوش ترامپ خواهند رفت. همین است که مثلا برخی مسئولان حزب دموکرات در ایالت مینهسوتا از این گلایه کردند که کرسیهای امن دو شهر دوقلوی مینیاپولیس و سنتپل که مدتها است به دموکراتها تعلق دارد امکان دارد حالا به حزب رقیب برسد، چرا که گروههای جمعیتی مثل زنان ساکن حومه شهرها احتمالا به حزبی رای خواهند داد که مثل ترامپ حرف از «قانون و نظم» بزند — اصطلاحی که ترامپ این روزها چند بار در توئیتر و در سخنرانیهایش مطرح کرده.
اما همین روند شاید به ضد ترامپ هم تمام شود. مثلا برخیها شاید ترامپ را زیادی جنجالی و اهل تقابل بدانند و بایدن را چهرهای متعادلتر و باتجربهتر که میتواند بیشتر مورد اعتماد باشد.
در زمینه شرایط اقتصادی نیز شاید اعتمادها به دموکراتها بیشتر باشد. طبق نظرسنجیها بیش از ۵۴ درصد مردم بسیار نگران اقتصاد هستند و حدود ۳۲ درصد هم کمی نگران. تعداد بیکاران اکنون به بیش از ۲۱ میلیون رسیده و درصد بیکاری بالای ۱۳.۳ درصد است، یعنی بسیار بیشتر از زمان رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ (که هرگز بیش از ۱۰ درصد نشد.) در این میان آقای ترامپ صحبت از رشد و احیای اقتصادی میکند و اگر مردم نتایج این صحبتها را تا ماه نوامبر نبینند احتمالا علیه او خواهند شورید، چنانکه وعدههای اقتصادی اوباما و بایدن آن جور که باید تا نوامبر ۲۰۱۶ عملی نشده بود و این در گرایش برخیها به ترامپ نقش داشت.
امید به خیابان
اما در گرفتن این جنبش یک نفع مهم برای دموکراتها داشته که در نهایت میتواند پیروزی را برای آنها رقم بزند. آمار نشان میدهد که میزان ثبتنام رایدهندگان (در جمعیتهایی که احتمال گرایششان به دموکراتها بسیار بیشتر است)، فعالیت هواداران حزب و کمکهای مالی دموکراتها چندین برابر افزایش داشته است. از جمله گروههای ثبتنام رایدهندگان مخصوص افراد لاتینتبار و گروهی که میشل اوباما در این زمینه ایجاد کرده خبر از موفقیت چشمگیر خود دادهاند.
گروه «ووتو لاتینو» در ایالات کلیدی همچون آریزونا و تگزاس نزدیک به ۵۰ هزار رایدهنده جدید را ثبت نام کرده در حالی که هدفش ۲۰ هزار نفر بود. ایالت آریزونا از سال ۱۹۷۲ تاکنون فقط یک بار به دموکراتها رای داده و آن هم در سال ۱۹۹۶ به بیل کلینتون. اما رای آن به ترامپ در انتخابات گذشته برای تنها دومین بار در این بازه زمانی با کمتر از پنج درصد اختلاف بود (دفعه اول در سال ۱۹۹۲ بود که این ایالت با درصدی بسیار کم به جورج بوش پدر به جای کلینتون رای داد.) در ایالت کلیدی تگزاس آخرین بار سال ۱۹۷۶ بود که مردم به دموکراتها (جیمی کارتر) رای دادند و تنها بیل کلینتون بود که موفق شد دو بار خود را به پنج درصدی جمهوریخواهان برساند.
اما تغییرات جمعیتی در تگزاس میتواند به نفع دموکراتها تمام شود. از یک طرف جمعیت اسپانیاییزبانها در این ایالت اکنون برای اولین بار در طول سالیان اخیر به اکثریت رسیده است و احتمالا حدود ۵۴ درصد است (این میزان در همهپرسی ده سال پیش یعنی ۲۰۱۰ حدود ۳۸ درصد بود.) از سوی دیگر، حملات متعدد ترامپ به مهاجران و تلاشش برای کشیدن دیوار روی مرز آمریکا و مکزیک باعث شده میزان محبوبیت جمهوریخواهان در میان جمعیت کلیدی لاتینتبار از همیشه پایینتر بیاید. با این حساب جمعیت لاتینتبار میتواند در اثر جنبش کنونی رادیکالیزه شده و بیش از پیش پای صندوقهای رای برود و اینگونه شکست ترامپ را رقم بزند — بخصوص اگر این اتفاق در ایالتی کلیدی مثل فلوریدا بیفتد (۲۳ درصد مردم این ایالت هم اسپانیاییزبان هستند.)
پنج ماه مانده به روز بزرگ انتخابات، رقابت نفسگیری که نتیجهاش بر تمام دنیا تاثیر خواهد گذاشت بیشک از اعتراضات سراسری تاثیر میگیرد؛ اما تاثیر غیرمستقیمی که پیشبینی آن دشوار است.