صد و پنجاه و پنج سال پیش، در روز ۱۹ ژوئن سال ۱۸۶۵، ژنرال گوردن گرنجر آماده خواندن فرمانی تاریخی در جزیره گالوستون برای مردمان ایالت تگزاس شد. ژنرال چهل و چهار ساله چند هزار کیلومتر با خانه فاصله داشت. او متولد ایالت نیویورک بود و درسخوانده آکادمی نظامی آمریکا در وستپوینت. در جوانی در جنگ آمریکا و مکزیک شرکت کرده بود و از غنایم آن جنگ بخش عمدهای از اراضی مکزیک و از جمله همین تگزاس بود. تگزاس مثل بقیه ایالات جنوبی از آمریکا جدا شده بود و چهار سال خونین در جنگ انفصال علیه دولت مرکزی آبراهام لینکلن جنگیده بود؛ جنگی برای حفظ حق جنوبیها برای بردهداری. جنگ تمام شده بود و ژنرال گرنجر حالا آمده بود تا فرماندار منطقه تگزاس باشد و نظم جدید میبایست از زمان او اعلام میشد.
گرنجر در روز ۱۸ ژوئن سوار بر کشتی ارتش ایالات متحده و با ۲۰۰۰ نیروی دولت فدرال بر ساحل جنوب شرقی ایالت تگزاس لنگر انداخته بود. یک روز بعد او در بالکن ساختمان آجری اشتون ویلای گلوستون شروع به خواندن فرامین نظم جدید کرد. کلنگ این ساختمان را شش سال پیش زده بودند. بانکداری به نام سرهنگ جیمز مورو براون آنرا با کار بردگان آفریقاییتبار و پیشکاران اروپاییتبار ساخته بود. ساختمان درست زمان جنگ انفصال تمام شده بود و تبدیلش کرده بودند به ستاد محلی ارتش ایالات موتلفه. گرنجر حالا ساختمان را تحویل گرفت تا مرکز محلی ارتش ایالات متحده باشد. همین ساختمان بود که به صحنه رویدادی تاریخی بدل شد.
وقتی ژنرال آمریکایی فرمان شماره سه را خواند، همه مستمعین به گوش شدند: «به مردم تگزاس اطلاع داده میشود که طبق اعلامیه قوه مجریه ایالات متحده، تمام بردگان آزاد هستند. این به معنی برابری کامل در حقوق و حقوق مالکیت بین اربابان و بردگان سابق است و ارتباط بین آنها اکنون به ارتباط بین کارفرما و کارگر آزاد بدل میشود.»
دو سال و نیم از بیانیه رهایی بردگان که آبراهام لینکلن در ۲۲ سپتامبر ۱۸۶۲ اعلام کرد میگذشت. خبر آن اعلامیه با فنآوری سریع آن روزها، تلگراف، به سرعت به تگزاس رسیده بود (بر خلاف قصهبافیهایی که بعضیها در سالهای بعد کردهاند و میگفتند تگزاس تا چند سال بعد خبردار نشده بود!) اما «خبر» کافی نبود. تگزاس میبایست آزاد شود و ارتش موتلفه شکست بخورد تا رهایی بردگان ممکن شود. هزاران نفر در این راه جنگیدند و جان دادند؛ بسیاری از آنها بردگانی بودند که به فرمان لینکلن آزاد شده بودند و اکنون در صفوف ارتش ایالات متحده و زیر پرچم پرخط و ستاره آن میجنگیدند. خود لینکلن نیز چند ماه پیش از این روز تاریخی در تروری سیاسی کشته شده بود و جای خود را به معاونش، اندرو جانسون، داده بود. حالا که بندر گلوستون آزاد میشد، راه الغای بردهداری نیز هموار شد. ارتش ایالات متحده به سرعت شهرهای اصلی این ایالت همچون هوستون و آستین را نیز تسخیر کرد؛ و هر جا این ارتش وارد میشد بردگان سیاه نیز آزاد میشدند.
روز ۱۹ ژوئن در تاریخ ماندگار شد. رهایی کامل بردگان البته چند ماه بعد میسر میشد: وقتی متمم سیزدهم قانون اساسی، که لینکلن برای تصویبش تلاش بسیار کرده بود، بالاخره رسمیت یافت.
اما این همان روز ۱۹ ژوئن بود که به تعطیلی رسمی در ایالت تگزاس بدل شد. سیاهپوستان تگزاس و طرفداران آزادی از همان سال بعد، ۱۸۶۶، این روز را جشن میگرفتند. جشن «جونتینت» (که تلفیقی از دو واژه ژوئن و نوزدهم در زبان انگلیسی است) یکی از جشنهای متعدد و متنوع مربوط به پایان بردهداری بود اما از همه ماندگارتر و وسیعتر شد و امروز در ۴۸ ایالت از ۵۰ ایالت آمریکا بزرگداشت آن برگزار میشود. بسیاری خواهان سراسری کردن آن هستند.
این روز هم البته در طول تاریخ بالا و پایین زیاد داشته است. در قرن بیستم این جشن هم مثل خیلی سایر مناسبتها تجاریتر شده بود تا اینکه در پی جنبش حقوق مدنی در دهه ۱۹۶۰، بخصوص وقتی جنبش وارد فاز تکریم هویت سیاهپوستان آمریکا شد، جونتینت هم جایگاهی نوین یافت و بیشتر و بیشتر به فرصتی برای بزرگداشت هویت آفریقایی-آمریکاییها بدل شد.
جشن نوزدهم ژوئن امسال در حالی از راه میرسد که مساله سرکوب و تبعیض نژادی علیه سیاهپوستان بیش از همیشه در آمریکا مطرح است. اعتراضات به کشته شدن جورج فلوید توسط پلیس مینیاپولیس سراسر کشور را فرا گرفتند. به آمازون که میروی کتابهای مربوط به سیاهپوستان پرفروشترینها هستند و در نتفلیکس هم همین در مورد فیلمها صدق میکند. تعجبی نیست که امسال توجهها به این روز بیش از همیشه جلب شد.
در واشنگتن یکی از گروههای جنبش «جان سیاهان اهمیت دارد» از شهروندان خواسته روز جمعه به مناسبت این روز دست به انسداد راه و جاده بزنند و درخواست انحلال یا کاهش بودجه نیروهای پلیس را مطرح کنند. رئیسجمهور، دونالد ترامپ، راضی شده گردهمایی هوادارانش که قرار بود در شهر تالسای ایالت اوکلاهما در روز جمعه برگزار شود یک روز به عقب بیفتد. (حرکت ترامپ بخصوص به این علت نادرست دانسته میشد که تالسا در سال ۱۹۲۱ صحنه یکی از وسیعترین شورشهای نژادی سفیدپوستان علیه سیاهپوستان بود که در آن چندین نفر کشته و چند صد نفر زخمی شدند.)
برای تاریخدانان و علاقمندان به تاریخ این واقعیت که شرایط امروز باعث شده توجهها به تاریخ روزهایی مثل نوزدهم ژوئن ۱۸۶۵ بیشتر شود امیدبخش است. تاریخ هر روز را اما باید نه فقط به تنهایی که در متن کل تاریخ مطالعه کرد. مثلا اینکه جنگ انفصال در آمریکا چگونه خاتمه یافت، میراث لینکلن چه بود و دوره موسوم به «بازسازی» که در آن بردگان آزاد شدند و سیاهپوستان حق رای کامل یافتند چگونه در انتخابات ریاستجمهوری ۱۸۷۶ و سازش سال بعد از آن به پایان رسید تا ستم بر سیاهپوستان ادامه یابد. لینکلن اولین رئیسجمهور حزب جمهوریخواه بود و همحزبی ضدبردهداری او، اولیس گرنت که در جنگ به مثابه ژنرال درخشیده بود، دو بار پیاپی پیروز انتخابات شد. اما در سال ۱۸۷۶ نزدیکی بیش از حد جمهوریخواهان و دموکراتها در آرا باعث شد کاخ سفید تنها به شرط سازش تاریخی سال ۱۸۷۷ به دست جمهوریخواهان برسد: نتیجه این سازش خروج نیروهای دولت فدرال از جنوب بود و شروع حزب دموکرات به سلب حق رای از رایدهندگان سیاهپوستی که بنیان آرای حزب جمهوریخواه بودند.
در این بیش از یک قرن گذشته خیلی چیزها عوض شده و از جمله جای جمهوریخواهان و دموکراتها که امروز احزابی کاملا متفاوت هستند. اما بدون مطالعه تاریخ نمیتوان شرایط امروز را فهمید.