«الکس ساب» یک تاجر کلمبیایی است که در روز دوازدهم ماه ژوئن امسال (۲۰۲۰) در جزایر دماغه سبز به دلیل اتهام پولشویی که آمریکا علیه او مطرح کرده، بازداشت شده است. حالا اما وکلای او گفتهاند دلیل اصلی دستگیری او چیز دیگری است و آقا فرستاده ویژه «مادورو»، رییسجمهور ونزوئلا برای واسطهگری بین تهران و کاراکاس بوده است. گزارش زیر یک داستان جهانمحور است درباره الکس ساب، تهران، ونزوئلا، دماغه سبز و آمریکا؛ داستانی عجیب اما واقعی.
***
در میان همهگیری ویروس کرونا سفر برای همه سخت شده است، اما آنها که هواپیمای جت خصوصی دارند، طبعا با بقیه متفاوتند.
الکس ساب، تاجر ۴۸ ساله کلمبیایی، یکی از این خوشبختها است. اما بخت خوشش دو ماه پیش به سد مهمی برخورد. ساعت ۸ شب روز دوازدهم ژوئن، هواپیمای خصوصی آقای ساب در جزایر دماغه سبز (کابو ورده) در میان اقیانوس اطلس برای سوختگیری توقف کرده بود که دستگیر شد. این میلیاردر کلمبیایی هنوز در زندان است و نتوانسته دولت دماغه سبز را راضی به آزادیاش کند.
وکلای آقای ساب اخیرا اسناد مفصلی در مورد او به «خبرگزاری رویترز» ارائه دادند که نشان میدهند به احتمال زیاد دلیل اصلی دستگیری او چیزی غیر از دلیل اعلامشده بوده است. این وکلا گفتند آقای ساب در حال سفر از ایران به ونزوئلا بوده است. به گفته آنها، او به عنوان فرستاده ویژه «نیکولاس مادورو»، رئیسجمهور ونزوئلا، به ایران رفته بود تا مسئولان ایرانی را راضی کند به ونزوئلاییها بنزین و کمک بشردوستانه بفرستند.
آقای ساب به دلیل حکم پلیس بینالمللی (اینترپل) و به تقاضای آمریکا دستگیر شده است. اتهامات رسمی، که علیه او وارد شدهاند، در زمینه پولشویی هستند و نه رابطه با ایران. مقامات قضایی آمریکا میگویند او به ونزوئلاییها رشوه داده تا اجازه دهند ۳۵۰ میلیون دلار از پولهایی را که به صورت غیرقانونی به دست آورده است، از طریق نظام بانکی ونزوئلا وارد حسابهای خود در سایر نقاط دنیا کند. در اینکه ساب معادلات مظنونی دارد شکی نیست. نام او در اوراق پاناما که در سال ۲۰۱۸ لو رفتند هم آمده بود. اسناد پاناما، مجموعهای از سندهای لو رفته یک شرکت حقوقی در پاناما است که در زمینه حقوق تجاری مشاوره میداده است. اسناد لو رفته این شرکت حقوقی درباره پولشویی، دور زدن تحریمهای بینالمللی و فرار مالیاتی است و از آن به عنوان بزرگترین سند فساد مالی سیاستمداران جهان و بزرگترین نشت اطلاعات تاریخی یاد میشود. نام ساب در زمینه پولشویی در این اسناد ذکر شده است، اما از آنجا که تهران و کاراکاس بیش از هر دو دولت دیگری در جهان مورد تحریم و نزاع واشنگتن قرار گرفتهاند، سخت نیست حدس بزنیم که علت دستگیری او نه فقط پولشویی که ارتباطش با این دو کشور بوده است. وکلای ساب نیز دقیقا همین را میگویند و خواهان آزادی او به دلیل مصونیت دیپلماتیک هستند. دولت ونزوئلا هم رابطه خود با ساب را تایید کرده و خواهان آزادی او شده است.
دلالِ محور استیصال
در سال ۲۰۰۲ «جورج دبلیو بوش» در اولین سخنرانی سالیانه خود در کنگره آمریکا از ایران به همراه عراقِ «صدام حسین» و کره شمالی به عنوان «محور شرارت» نام برد. طرفداران جمهوری اسلامی در پاسخ اصطلاحی به نام «محور مقاومت» را علم کردند. در دو سال اخیر که جمهوری اسلامی زیر فشار حداکثری «ترامپ» با بحرانهای بیسابقه مواجه شده است، به نظر میآید بیشتر دست به دامن «محور استیصال» شده است. تنها استیصال است که رابطه امروز تهران و کاراکاس را توضیح میدهد. مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا، دو سال پیش در انتخاباتی «پیروز» شد که بیشتر کشورهای منطقه و بسیاری کشورهای جهان به رسمیت نمیشناسند. حکومت او در بحران عظیم قرار دارد و ونزوئلا برخی از بدترین روزهای تاریخ دویستساله خود را میگذراند. دولتی که روزگاری از ثروتمندترینهای آمریکای لاتین بود، اکنون قادر به تامین نیازهای ساده مردمش هم نیست.
رابطه ایران و ونزوئلا البته سابقهای طولانی دارد. در زمان «محمدرضا شاه پهلوی»، آنچه تهران و کاراکاس را به هم نزدیک میکرد نه استیصال که دارایی نفت بود. همکاری این دو کشور در بنیانگذاری «سازمان کشورهای صادرکننده نفت» (اوپک) نقشی اساسی داشت. «منوچهر فرمانفرمائیان» در کتاب خاطرات خود با نام «خون و نفت»، از جزئیات این رابطه و نقش آن در بنیانگذاری «اوپک» میگوید. فرمانفرمائیان از این ماجرا خوب باخبر بود، به خصوص که در پی آن همکاری تاریخی، خودش اولین سفیر تاریخ ایران در ونزوئلا شد. بعد از انقلاب که او هم مثل سایر مقامات رژیم سابق متواری شد، دوباره به ونزوئلا رفت و در آنجا کارخانه تولید چیپس زد. او در سال ۲۰۰۳ همانجا درگذشت.
اما اساس رابطه امروز دو کشور بیش از هر چیز به فصل جدیدی برمیگردد که «هوگو چاوز» در تاریخ ونزوئلا گشود. او در سال ۱۹۹۹ به ریاستجمهوری کشورش رسید و پس از مدتی به پرچمدار اصلی چپگرایی ضدامپریالیستی در آمریکای لاتین بدل شد. رابطه چاوز و جمهوری اسلامی از زمان ریاستجمهوری «خاتمی» هم نزدیک بود، اما در سال ۲۰۰۵ که «احمدینژاد» سر کار آمد وارد فاز جدیدی شد. چاوز رئیسجمهور جنجالی ایرانی را «برادر» خطاب میکرد. در هشت سال زمامداری احمدینژاد، این رئیس دولت که از بسیاری نقاط جهان رانده شده بود، رابطهای عمیق با ونزوئلا و سایر دولتهای چپگرای منطقه مثل نیکاراگوئه تحت رهبری «دانیل اورتگا» ایجاد کرد. در سالهایی که قیمت نفت به طور نجومی بالا بود، هم چاوز و هم احمدینژاد بنیانی برای این رابطه داشتند. رابطه اقتصادی دو کشور به شدت افزایش یافت. ایران در ونزوئلا کارهای ساختمانی میکرد و پرواز تهران-کاراکاس با وجود مشتریهای اندک برقرار شد.
دولت «حسن روحانی» اما در ابتدای کار خود کاملا به سوی کشورهای غربی گرایش داشت و رابطه با کشورهای آمریکای لاتین را کاهش داد. البته فروکش کردن موج چپگرایی در این منطقه و سر کار آمدن دولتهایی که به غرب نزدیکتر بودند نیز در این موضوع نقش داشت. یکی از دیپلماتهای ونزوئلایی که بدون افشای نامش با «ایرانوایر» صحبت کرد، میگوید: «بسیار واضح بود که ناگهان آن رابطه سابق قدیمی متحول شده. اصلا توجهی به مادورو نمیکردند و در کاراکاس خیلیها این را حتی نوعی خیانت میدیدند.»
این دیپلمات جوان که از نزدیکان به حزب کمونیست ونزوئلا است، افزود: «البته در زمان احمدینژاد خیلی از ما نقدهای بسیاری به رابطه ایران و ونزوئلا داشتیم. چون مثلا شرکتهای ساختوساز ایرانی میآمدند در کشور ما و معلوم بود که فساد و روابط نامشروع مالی در میان است که با ماهیت سوسیالیستی پروژه چاوز همخوانی نداشت. ما در واقع بهتزده بودیم که دیدیم نهادهای به اصطلاح انقلابی در ایران اغلب ارزشهای انقلابی و عدالتطلبانه نداشتند.»
رابطه با ونزوئلا زمانی شخصا توسط احمدینژاد پیش برده شد. در زمان روحانی اما تمرکز اصلی طبیعتا بر مذاکرات هستهای منتهی به برجام و رابطه اقتصادی با کشورهای اروپایی همچون فرانسه و آلمان بود. روابط با آمریکای لاتین حالا در سطح معاون وزیر خارجه پیش برده میشدند و این «مجید تخت روانچی» بود که به عنوان معاون اروپا و آمریکا رابطه با کاراکاس را پیش میبرد.
حالا به بنبست خوردن رابطه با کشورهای غربی و بحران عظیم اقتصادی و دیپلماتیک است که باعث شده ایران دوباره به ونزوئلا روی بیاورد. البته دلیل نزدیکی ایران به جمهوری خلق چین نیز از همین جنس است. عجیب این که اکنون این نزدیکی را دیپلماتهای زمان روحانی و «ظریف» پیش میبرند که قبلا به سیاست «نگاه به شرق» احمدینژاد نقدهای بسیاری داشتند.
وکلای ساب در مقابل آمریکا
وکالت الکس ساب را یک شرکت حقوقی در مادرید به عهده گرفته است و حالا با در میان گذاشتن جزئیات رابطه موکل خود با مادورو و ایران ظاهرا میخواهد کارزاری رسانهای به راه بیاندازد.
رئیس تیم حقوقی آقای ساب، «بالتازار گارسون»، قاضی نامدار اسپانیایی است که در سال ۲۰۱۲ به علت فعالیتهای غیرقانونی یازده سال از سمت خود محروم شده بود. آقای گارسون به اقدامات پر سر و صدا و گلاویز شدن با آمریکا معروف است. آخرین موکل مشهور او «جولیان آسانژ»، بنیانگذار «ویکیلیکس»، است. او اولین بار در سال ۱۹۹۸ زمانی به شهرت رسید که در مقام قضاوت، قرار بینالمللی دستگیری برای «آگوستو پینوشه»، دیکتاتور شیلی، صادر کرد که البته دولت بریتانیا حاضر به تحویل او نشد. او در یکی از پروندههایش که مربوط به فعالیتهای ضدکمونیستی واشنگتن در آمریکای لاتین در دهه ۱۹۷۰ بود، خواسته بود «هنری کیسینجر»، وزیر خارجه سابق آمریکا، برای شهادت دادن احضار شود. آقای گارسون در سال ۲۰۰۹ حتی احتمال ایراد اتهام علیه مقامات عالی دولت جورج دبلیو بوش را هم به خاطر دست داشتنشان در شکنجه مطرح کرده بود.
تیم دفاعی آقای ساب به رهبری گارسون حالا در بیانیهای از این موکل با مقام رسمی «فرستاده ویژه» یاد کرده و گفته او «چهرهای کلیدی در طرح و برنامه آمریکا برای سرنگونی نیکولاس مادورو و تداوم فشردن گلوی مردم ونزوئلا است.»
ساب در ایران چه میکرد؟
الکس ساب متولد ۱۹۷۱ در بارانکیا واقع در شمال کلمبیا است و قریب یک دهه است که رابطه اقتصادی نزدیکی با ونزوئلا دارد. در سال ۲۰۱۱ قراردادی ۶۸۵ میلیون دلاری برای ساخت مسکن بین ونزوئلا و کلمبیا امضا شد که ساب در آن نقش مهمی داشت. رسانههای آمریکای لاتین در آن روزها بابت این قرارداد هشدار دادند و گفتند ساب قصد پولشویی دارد، احتمالی که توسط مقامات قضایی دولت اکوادور در زمان ریاستجمهوری «رافائل کورهآی» چپگرا نیز مطرح شد. در آن زمان، مادورو، وزیر خارجه ونزوئلا بود و از همان زمان با ساب آشنایی دارد. در دو سال گذشته اما این رابطه به سطوح جدیدی رسیده و به گفته وکلای ساب، او به عنوان نماینده ویژه مادورو برای ارتباط با دولتهای خارجی و «یافتن راهحل برای موقعیت پیچیده ونزوئلا» منصوب شده است.
در گزارش رویترز میخوانیم که ساب اولین بار در ماه آوریل به ایران رفته بود. به نظر میرسد او در ماموریت اصلی خود موفق بوده و توانسته است ایرانیها را قانع کند که با تانکرهای نفتی خود برای ونزوئلا بنزین بفرستند و در ضمن با هواپیما، مواد لازم برای پالایش نفت را به این کشور برسانند. خواسته دیگر ونزوئلا از ایران اعطای غذا و دارو و تجهیزات پزشکی مورد نیاز برای مقابله با ویروس کرونا بوده است.
ادعای آمریکاییها این است که کاراکاس با طلا هزینه موادی را که از ایران خریده، پرداخت کرده است. آمریکا تحریمهای سختی بر هر گونه بازرگانی نفت و طلا با ونزوئلا وارد کرده است و اگر موفق شود ساب را تحویل بگیرد احتمالا اتهاماتی از این دست هم به او خواهد زد.
در ماه مه شاهد ارسال پنج تانکر نفت از سوی ایران به ونزوئلا بودیم. در روزهای اخیر آمریکا جلوی چهار تانکر مشابه را گرفته است. آمار بینالمللی در ضمن نشان میدهد شانزده هواپیمای ماهان در اواخر آوریل و اوایل ماه مه از ایران به ونزوئلا رفتهاند. رویترز به نقل از یک مقام ارشد شرکت نفت ونزوئلا گفته این هواپیماها حامل مواد شیمیایی لازم برای تصفیه نفت بودند. یک مقام ارشد ایرانی هم به همین خبرگزاری گفته هواپیماهای ماهان با شمشهای طلا به ارزش ۲۰۰ میلیون دلار به ایران بازگشتند. مقامهایی ونزوئلایی قبلا گفته بودند در ماه آوریل ۸ تن طلا از ذخایر بانک مرکزی ونزوئلا خارج شده است. اینکه دولت مادورو در میان بحران ارزی کشورش از شمش طلا برای خریدهای بینالمللی استفاده میکند، موضوعی است که مدتهاست در رسانهها مورد توجه قرار گرفته است.
تلاش برای آزادی
وکلای ساب شاید برای آزادیاش از زبان ضدامپریالیستی استفاده کنند. خود او اما به شیوه معمولتر همصنفیهایش دست زده است. به گزارش رویترز، او در نامهای به «یولیسز کوریرا ای سیلوا»، نخستوزیر دماغه سبز، نوشته است: «کمکی که من میتوانم به دماغه سبز بکنم آمریکا ۱۰۰ سال قادر به انجامش نیست.» به نظر میرسد او میخواهد با استفاده از ثروت و ارتباطاتش خود را نجات دهد. حالا باید دید آیا آمریکاییها قادر به تحویل گرفتن او از دماغه سبز هستند یا خیر و احتمالا از او چه استفادهای خواهند کرد. فعلا اما الکس ساب نمادی است از جهانیسازی؛ تاجری کلمبیایی که واسطه ایران و ونزوئلا است و به علت اتهام رسمی آمریکا در یک جزیره کوچک آفریقایی گیر افتاده است.