یکشنبه در بیشتر کشورهای جهان از جمله ارمنستان و آذربایجان روز تعطیلی آخرهفته است؛ روزی آرام به دور از دغدغههای معمول. دیروز اما این دو کشور پرتلاطمترین یکشنبه تاریخ چند سال اخیر خود را تجربه کردند. خطر جنگ بار دیگر قفقاز را تهدید میکند.
ماجرا از اینجا شروع شد که صبح یکشنبه جمهوری آذربایجان دست به حملات هوایی و زمینی علیه مناطقی زد که از نظر بینالمللی جزو خاک این جمهوری به حساب میآیند اما قریب سی سال است در اشغال نیروهای ارمنستان هستند. مقامات آذربایجان اعلام کردند که روستاهای قاراخان بیگلی، گروند، گردهریز و عبدالرحمان علیا در استان فضولی را «آزاد» کردهاند. مجری تلویزیون آذربایجان هنگام اعلام این خبر با شوق گریه کرد. استان فضولی نام خود را از شاعر شهیر قرن شانزدهم میلادی میگیرد که هم به ترکی آذربایجانی شعر میگفت و هم به فارسی و البته اهل کربلا بود که آن روزها بخشی از حکومت آققویونلوها و سپس عثمانیها محسوب میشد. فضولی یکی از ۱۰ استان (رایون) رسمی آذربایجان است اما بخش اعظم خاک آن از سال ۱۹۹۳ در اشغال ارمنستان است. این منطقه در کنترل «جمهوری آرتساخ» قرار دارد که ارمنیها در منطقه ناگورنو-قرهباغ اعلام کردهاند. هیچ کشوری در جهان (حتی خود ارمنستان) استقلال این جمهوری را به رسمیت نمیشناسند گرچه لابی ارمنیها در آمریکا باعث شده بعضی ایالات آمریکا و شهرداری لسآنجلس با آن رابطه رسمی داشتهاند. بیشتر روستاهایی که نیروهای باکو آزاد کردهاند خالی از سکنه هستند.
توماس ده وال، نویسنده بریتانیایی و کارشناس ارشد بنیاد کارنگی در اروپا، در توئیتر نوشت: «نشانههای اولیه حاکی از آن است که باکو میخواهد مناطقی را که در دهه ۱۹۹۰ از دست داد به دست بیاورد. قصد آن شاید این باشد که در این لحظه دست به عمل بزند که حواس جامعه بینالمللی جمع نیست، آمریکا در فصل انتخابات است، سازمان همکاری و امنیت اروپا رهبر ندارد و زمستان هم هنوز فرا نرسیده است.»
لارنس بروئرز، کارشناس چتهامهاوسِ لندن، در توئیتر تخاصم روز یکشنبه را با جنگ چهار روزه دو کشور در سال ۲۰۱۶ مقایسه کرد و اما افزود که «به نظر میرسد در سطح وسیعتری» باشد.
خطر جنگ منطقهای
در درگیریهای اینچنینی بازار کری خواندن و جنگ تبلیغاتی در هر دو طرف مثل همیشه گرم است. سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان تهدید کرده که هواپیماهای روسی سوخو ۳۰ را وارد کار میکند. نخستوزیر این کشور، نیکولا پاشینیان، چهره ناسیونالیستی که منتخب مردم است و مشروعیت دموکراتیک دارد، با لحنی تهدیدآمیزتر از همیشه صحبت کرد و گفت ایروان امکان دارد استقلال جمهوری آرتساخ را برای اولین بار به رسمیت بشناسد. او تاکید کرد که کشورش دو هلیکوپتر، سه پهپاد و سه تانک ارمنیها را منهدم کرده است و اعلام وضعیت آمادهباش سراسری نظامی داد.
در مقابل، الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، گفت: «اجازه پایمال شدن خون شهدایمان را نخواهیم داد. ما از خاک خود دفاع میکنیم و قرهباغ متعلق به آذربایجان است.»
پاشینیان نیز در توئیتر نوشت: «تمام ارمنیها باید متحد شوند تا از تاریخمان، وطنمان، هویتمان، آیندهمان و حالمان دفاع کنیم. به خود وعده میدهیم که میلیمتر هم از دفاع از مردم خود و آرتساخِ خود کوتاه نمیآییم.»
آرتاک بگلاریان، دانشجوی دکترایی که یکی از مقامات این جمهوری خودخوانده هم هست و در توئیتر حضور دارد مدعی شد یک مادر و یک فرزند در حملات آذربایجان کشته شدهاند. او با انتشار تصاویری از زخمیها گفت: «آذربایجان عامدانه غیرنظامیها را هدف گرفته است.» به گفته او، این حملات علیه غیرنظامیها در استپاناکارت، پایتخت جمهوری خودخوانده آرتساخ، صورت گرفته است. او در ضمن گزارشهایی را منتشر کرد که مدعیاند نیروهای سوری از گروههای اسلامگرای مورد حمایت ترکیه در حملات به ارمنستان شرکت داشتهاند.
در سوی مقابل، حکمت حاجیاف، دستیار علیاف و رئیس اداره امور سیاست خارجه نهاد ریاستجمهوری، در توئیتر از «کشته و زخمی در میان غیرنظامیها و سربازان» و «خرابیهای وسیع بسیاری از خانهها و زیرساختهای غیرنظامی» خبر داد. او تاکید کرد که باکو «رهبری سیاسی-نظامی ارمنستان» را بخاطر «تهاجم و استفاده از زور» مسئول میداند. آژانس رسمی آذربایجان به نقل از مقامات قضایی باکو گفت حمله نیروهای ارمنستان باعث کشته شدن پنج نفر در یک خانواده و زخمی شدن ۱۹ نفر شده است.
وزارت خارجه ارمنستان در بیانیهای گفت: «ما قویا تهاجم رهبری نظامی-سیاسی آذربایجان را محکوم میکنیم. این رهبری مسئولیت کامل عواقب تهاجم خود را بر دوش دارد.»
تخاصم منجمد؟
سرزمینهای شوروی سابق مملو از اختلافات ارضی بین ۱۵ جمهوری میراثدار آن اتحادیه هستند. این اخلافات به «تخاصمهای منجمد» معروفند چرا که کمتر به «جنگ گرم» منجر میشوند. اما فرق مهم درگیری ناگورنو-قرهباغ با سایر موارد این است که در این مورد این نیروهای روسیه نیستند که بخشی از خاک سایر جمهوریهای سابق شوروی را در اشغال خود دارند (چنانکه در سایر «تخاصمهای منجمد» در جمهوریهای خودخوانده در اوکرائین و گرجستان و مولداوی چنین است.) ارمنستان با روسیه متحد است اما نیروهای روسیه حضور مستقیمی در این تخاصم ندارند. مسکو در ضمن سعی کرده تا حدودی میانهرو باشد و با باکو نیز رابطه نزدیکی دارد. همین بود که در پی قائله دیروز، مسکو بلافاصله فراخوان به آتشبس داد؛ همان موضعی که ناتو و سایر کشورهای منطقه مثل ایران هم گرفتند.
جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، در گفتگوی تلفنی با همتاهای خود در باکو و ایروان، جیحون بایراموف و زهراب مناتسکانیان، خواهان «خویشتنداری، آتشبس و پایان فوری خصومتها و همچنین آغاز مذاکره در چارچوب حقوق و قوانین بینالمللی شد.» او در ضمن در توئیتر گفت ایران «از نزدیک، خشونت نگرانکننده در ناگورنو-قرهباغ را نظاره میکند» و افزود: «همسایگان ما اولویت ما هستند و آمادهایم به مذاکرات کمک کنیم. منطقه اکنون نیاز به صلح دارد.»
جمهوری اسلامی جایگاه خاصی در این قائله دارد و تاریخ پیچیدهای در آن داشته است. ایران این جایگاه یگانه را دارد که هم با جمهوری خودخوانده آرتساخ مرز دارد، هم با منطقه خودمختار نخجوانِ آذربایجان و هم با جمهوری ارمنستان. در سال ۱۹۹۲، در زمان ریاستجمهوری رفسنجانی و اوج قدرت او که تهران به سمت کاهش تنشها با غرب میرفت، روسای جمهور ارمنستان و آذربایجان، لوون ترپتروسیان و یعقوب ممدوف، هر دو به ایران آمدند تا «بیانیه تهران» با موضوع آتشبس و مذاکرات صادر شود. اما فردای آن روز حمله نیروهای ارمنستان به شهر شوشا در قلب خاک آذربایجان صورت گرفت — اتفاقی که موجب مطرح شدن تئوریهای توطئه بسیاری شده است. در پی آن ماجرا هم «بیانیه تهران» بیمعنی شد و هم ممدوفی که رئیسجمهور موقت بود سر کار نماند. یک ماه بعد نوبت سرکار آمدن ابوالفضل ایلچیبیِ ترکگرا به عنوان رئیسجمهور جدید آذربایجان بود که بسیار نزدیک به آنکارا بود و علنا از خاک ایران به عنوان «آذربایجان جنوبی» نام میبرد. او البته یک سال بعد در کودتایی سرنگون شد تا خانواده علیاف سر کار بیاید که تا امروز هم سرکار مانده. علیافها ضمن نزدیکی به ترکیه، سیاست متعادلتری دارند و موفق شدهاند در عین حال با طرفین مختلف روابط حسنه داشته باشند: هم با با غرب و هم با روسیه. هم با ایران و هم با اسرائیل که این آخری یکی از تامینکنندگان مهم نظامی آذربایجانیها است.
ایران اما در تمام این سالها بیشتر به ایروان نزدیک بوده است. در قائله اخیر آذربایجان و ارمنستان در ماه ژوئیه، باکو، تهران را متهم به ارسال سلاح به ارمنستان و همکاری با روسیه در این زمینه کرد — ادعایی که توسط منابع مستقل نیز تایید شد. این نزدیکی از چند زاویه برای تهران مخاطرهآمیز است: یکی اینکه مشخصا در تضاد با ایدئولوژی اعلامشده است. یعنی در نزاع بین کشوری مسیحی و کشوری که نه تنها مسلمان است که یکی از تنها چهار کشور جهان با اکثریت شیعه است ایران طرف اولی را گرفته است. دوم اینکه بسیاری از ترکهای ایران، حتی درون حاکمیت، نسبت به این سیاست واکنش منفی نشان دادهاند.
در همین راستا، مقامات جمهوری اسلامی گاه مدعی شدهاند که ایران در جنگ قرهباغ مخفیانه به آذربایجانیها کمک میکرده. مهمترین اظهارات در این زمینه را سید حسن عاملی، عضو مجلس خبرگان و نماینده آیتالله خامنهای در اردبیل، به زبان آورد که گفت ایران «یک سیاست بینابینی پیش گرفته» بود اما در عین حال دست به «ایجاد دستههای مقاومت» در حمایت از باکو زده بود. محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران، نیز در سال ۲۰۱۳ گفت نیروهای کشتهشده ایرانی در جنگ قرهباغ در باکو مدفون هستند. او گفت: «در مقطع جنگ قرهباغ موضع سپاه دفاع جانانه از سرزمینهای جمهوری آذربایجان بوده است… قرهباغ بخشی از اراضی اسلامی است و باید با روشهای مسالمتآمیز تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان تامین شود.»
ترکیه، میداندار جدید
ترکیه از آغاز تشکیل جمهوری آذربایجان طبعا به عنوان بزرگترین کشور ترکزبان جهان سعی کرده در کنار آن باشد، حتی اگر این رابطه امروز به نزدیکی زمان ایلچیبیگ نباشد و یا سکولاریسمِ علیافها به مذاق اسلامگرایانِ حاکم بر آنکارا خوش نیاید. آذربایجان در دهه نود به همراه ترکیه یکی از بنیانگذاران «شورای همکاری کشورهای ترکزبان» بود که امروز شامل پنج عضو دائم (این دو به همراه ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان) و دو عضو ناظر (مجارستان و ترکمنستان) میشود. در چند سال اخیر رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، با ناسیونالیستهای ترکگرا در کشور خودش بیش از پیش اتحاد کرده و گفتمان ناسیونالیستی دفاع از آذربایجان از این لحاظ نیز به کارش میآید.
همین است که امروز ترکیه بسیار محکمتر از تخاصمهای قبلی کنار آذربایجان ایستاده و ارمنستان را تهدید کرده است. اردوغان دیروز کار را به جایی رساند که ارمنستان را «بزرگترین تهدید برای صلح در منطقه» خواند. بسیاری از مقامات ارشد این کشور نیز در دفاع از باکو سخن گفتند. از جمله فخرالدین آلتون، رئیس اداره ارتباطات نهاد رئیسجمهوری، که در توئیتر به انگلیسی نوشت: «ما شانه به شانه برادران و خواهران خود در آذربایجان علیه تمام انواع تهاجم میایستیم. ارمنستان باید پیش از دست زدن به حملات تخاصمآمیز اینرا در نظر بگیرد. جنگ و بیثباتی به نفع این منطقه نخواهد بود.» آقای آلتون و دیگران در ضمن تصاویر و فیلمهایی با مضامین ناسیونالیستی منتشر کردند.
نزدیکی ترکیه و آذربایجان البته نه فقط دلایل قومی که دلایل بنیادین استراتژیک دارد. آذربایجان با آبهای آزاد مرز ندارد و اما منابع نفت و گاز عظیمی دارد که از طریق گرجستان به ترکیه و سپس اروپا میرساند. خط لوله تاناپ از میدان گازی شاه دنیز دریای خزر، گاز صادر میکند و خط لوله نفت باکو نیز به تفلیس، پایتخت گرجستان، و سپس جیحان در استان آدانای ترکیه میرود. همین است که در درگیریهای تابستان، ارمنستان نه به منطقه ناگورنو-قرهباغ که به منطقه طاووس در شمال غربی آذربایجان و مرز حساس این کشور با گرجستان حمله کرده بود (این منطقه در سمت ارمنستان، تاووش نام دارد.
موضع قاطع آنکارا عامل جدید در تخاصم است که معادله را عوض میکند؛ بخصوص که مسکو در طرف مقابل، موضعی به این قاطعیت ندارد. حل این بحران از سال ۱۹۹۴ (در پی ناکامی بیانیه تهران) به عهده «گروه مینسک» بوده که سازمان امنیت و همکاری اروپا تشکیل داده است. علاوه بر ارمنستان و آذربایجان، بلاروس، آلمان، ایتالیا، سوئد، فنلاند و ترکیه نیز عضو ین گروه هستند و ریاست آن اما با سه کشور روسیه، آمریکا و فرانسه است. اعتراض آذربایجانیها همیشه این بوده که هر سه این کشور شهروندان ارمنیتبار بسیار دارند (فرانسه و روسیه سنتا از نزدیکترین متحدین ارمنیها بودهاند و لابی ارمنیها در آمریکا نیز قدرتمند است.)
نمایندگان سه کشور رئیس گروه مینسک دیروز در بیانیهای از دو طرف خواستند «بلافاصله به خصومتها پایان دهد و مذاکرات برای پیدا کردن راهحلی پایدار برای این تخاصم را از سر بگیرند.» این بیانیه میافزاید: «تاکید میکنیم که هیچ راهی به جز حل صلحآمیز تخاصم از راه مذاکره وجود ندارد.»
اگر طرفین بخواهند، حل مسائل بنیاین تخاصم نباید دشوار باشد. جمهوری آذربایجان مثل هر کشور دیگری نمیخواهد از خاک رسمی خود بگذرد. و اما بخشهایی از این خاک رسمی امروز در پی پاکسازیِ حاصل جنگ اکثریت ارمنیتبار دارد که حالا قریب سه دهه است تجربه حکومتی با استقلال ۱۰ فاکتو و حمایت ارمنستان را هم داشتهاند. راهحل نهایی قاعدتا این باشد که منطقه ناگورنو-قرهباغ به صورت خودمختار و با مشارکت دو قوم و اما به عنوان بخشی از خاک رسمی جمهوری آذربایجان اداره شود — چنانکه در زمان شوروی نیز چنین بود. باید دید ترکیه جدیدا میداندار و رهبران گروه مینسک میتوانند میز مذاکره را برقرار کنند یا خیر. تا آن زمان، کوهستانهای قفقاز همچنان خطر جنگ دارند.