این روزها که دولت ایران مشغول تبلیغات بیوقفه خود در مورد قاسم سلیمانی است، میراث او را «گسترش نفوذ در منطقه» مینامد. در روایت جمهوری اسلامی، سلیمانی به نزدیکی ایران و عراق کمک کرده و رای مجلس عراق به خروج نیروهای آمریکایی که در پی ترور او انجام شد نیز در ادامه همین روند بوده است.
واقعیت امروز عراق اما بسیار متفاوت است و نگاهی به حرفهای خود مقامات جمهوری اسلامی هم همین را نشان میدهد.
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزیر خارجه، در همین یکی دو هفته گذشته چند بار از رفتار بغداد گلایه کرده است. آخرین مورد گلایه به عملکرد عراق در جلسه کمیته پنجم سازمان ملل در روز ۱۱ دی بازمیگردد. در این روز و در جریان بررسی بودجه سازمان ملل، آمریکا برای آغاز به کار مجدد کمیته تحریمهای ایران طرحی داده بود که در نهایت با ۱۱۰ رای مخالف به تصویب نرسید. اما عراق و افغانستان، دو همسایه غربی و شرقی ایران، جزو کشورهایی بودند که رای منفی ندادند. نماینده عراق رای ممتنع داد و نماینده افغانستان اصلا در جلسه حاضر نشد. همین بود که خطیبزاده گلایه کرد و گفت که ایران از این عملکرد بغداد و کابل «ناخرسند» است.
در عراق اما چهرههای ارشد شیعیان در عراق از رای دولت مصطفی الکاظمی دفاع کردند. حیدر العبادی، نخستوزیر پیشین عراق از ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، در توییتر نوشت که این تصمیم عراق تاکیدی بر بیطرفی این کشور بوده است. نصیر عبدالمحسن عبدالله، سفیر عراق در تهران، سعی کرد بر این نکته که عراق رای مثبت نداده است، تاکید کند و اضافه کرد که کمیسیونی برای بررسی این موضوع تشکیل شده است؛ جوابی نصفه و نیمه که تنها از دیپلمات عراق در تهران شنیده شد.
اما این رای تنها دلیل شکایت ایران از عراق نیست. خطیبزاده در سخنان خود حرفهای عادل عبدالمهدی، نخستوزیر وقت عراق، را که گفته بود سلیمانی به دعوت عراق به این کشور رفته بود، یادآوری کرد. خطیبزاده گفت: «در خاک عراق این حمله انجام شده است. مسئولیت دولت عراق کاملا روشن است.»
جمهوری اسلامی از دولت کاظمی انتظار دارد در مورد قتل سلیمانی پیگیریهایی انجام دهد. موضوعی که دنبال کردن آن هرگز در اولویتهای دولت عراق نبوده است.
کاهش نفوذ
امروز این نه میراث سلیمانی، که میراث صدها شهروند عراق است که در جنبش پاییز ۲۰۱۹ کشته شدند. در این جنبش، مردم عراق از جمله مردم مناطق شیعهنشین خواهان استقلال کشورشان در برابر دستاندازیهای نیروهای تحت حمایت جمهوری اسلامی بودند؛ جنبشی که در لبنان نیز پا گرفت و به دلیل همزمانی آن با موجی از جنبشهای مردمی در اقصی نقاط جهان (از ایران گرفته تا شیلی و هنگکنگ) در سطح جهان هم خبرساز شد.
این جنبش همچنین به استعفای عادل عبدالمهدی منجر شد؛ نخستوزیری نزدیک به ایران که پیش از کشته شدن سلیمانی استعفا کرده بود و تنها به این دلیل هنوز سرکار بود که پارلمان بر سر جانشین او توافق نکرده بود. در سال گذشته، پس از رد دو پیشنهاد، دولت عراق در ماه مه بالاخره به نخستوزیری مصطفی الکاظمی تشکیل شد که در دوران حضور خود بیش از هر چیز خواست تا حاکمیت ملی عراق را تحکیم کند. از این رو رای صوری مجلس عراق به خروج نیروهای آمریکایی اهمیت چندانی ندارد چرا که الکاظمی نه تنها خواهان حفظ روابط حسنه با آمریکا است که دیدارهای متعددی با مقامات عربستان سعودی، مصر و اردن (کشورهای سنی که عموما در اردوی مقابل ایران هستند) داشته و تلاش کرده است عراق را از سیطره ایران خارج کند.
الکاظمی در این راه با گروههای شیعه موردحمایت ایران درگیر شده و نشان داده که اولین نخستوزیر عراق در حدود ۱۵ سال گذشته است که حاضر است مقابل تهران بایستد و به سلطه این کشور بر عراق گردن نمینهد. او البته در این راه هم پشتیبانی مردم عراق را دارد، هم پشتیبانی کشورهای عرب منطقه و جامعه بینالمللی (از جمله آمریکا و اروپا) و هم پشتیبانی مرجعیت شیعیان عراق، آیتالله سیستانی که به نیروهای وفادار به خود اجازه داد با انشعاب از حشد الشعبی (که با هدایت جمهوری اسلامی تشکیل شده بود) «حشد مرجعیت» را تشکیل دهند. در عراق امروز حتی مقتدی صدر، که زمانی اصلیترین تصمیمات خود را پس از سفر به قم میگرفت، علنا از جمهوری اسلامی ایران انتقاد میکند. او چند روز پیش از ایران خواسته بود عراق را صحنه درگیری با آمریکا نکند.
ایران که ادعای «عمق استراتژیک» و قدرتطلبی در منطقه را داشت، امروز حتی قادر به دسترسی به پولهای خودش در عراق هم نیست. حداقل پنج میلیارد دلار پول گازی که به عراق فروخته است، به علت تحریمهای بانکی قابل جابهجایی نیست. پیمانکاران ایرانی نیز صدها میلیون دلار از شرکتهای دولتی عراق طلب دارند که در بسیاری موارد قادر به دریافت آن نیستند.
در ماه ژوئن عراق انتخابات را پیش رو دارد و آنجا است که عزم الکاظمی برای تاکید بر استقلال و حاکمیت مالی کشورش به محک رایدهندگان نیز گذاشته میشود. او احتمالا خواهد کوشید به همراه شیعیان ناراضی از جمهوری اسلامی همچون عمار حکیم و برخی احزاب سنی و کرد، دولتی جدید تشکیل دهد. البته دولت پیش از انتخابات با پشتیبانی نیروهایی همچون سازمان ملل خواهد کوشید از سلامت انتخابات دفاع کند و به ایران و گروههای تحت حمایتش اجازه دخالت ندهد. همین است که حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان از سیستانی بابت درخواست نظارت بر انتخابات توسط سازمان ملل، انتقاد کرده بود؛ انتقادی که بهسرعت مجبور به پس گرفتنش شد. همین ماجرا خود بازگوکننده توازن قوا در عراق امروز است.
جمهوری اسلامی ایران امروز حتی در کشورهایی که قرار بود حیات خلوت آن باشد نیز آنقدر نفوذ ندارد که بتواند بر رای آنها در کمیتههای سازمان ملل هم تاثیر بگذارد. عراق فقط صحنه کشته شدن سلیمانی نبود؛ صحنه دفن آرزوهای بزرگ جمهوری اسلامی هم هست.