آیا دونالد ترامپ در آخرین روزهای ریاستجمهوری خود دست به حمله به ایران میزند؟ کمتر از یک هفته پیش این سوال تیتر بسیاری رسانهها بود. سوالی مشابه این پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هم مطرح شده بود. در آن زمان بیم این میرفت که ترامپ با «غافلگیری اکتبر» بر اقبال پیروزی خود در انتخابات بیافزاید. جمهوری اسلامی که از عواقب خطیر چنین حملهای با خبر است چند ماه است با احتیاط رفتار کرده تا بهانهای دست ترامپ ندهد. به همین دلیل طبق برخی گزارشها آیتالله خامنهای به گروههای شیعه طرفدار ایران در عراق فرمان آتشبس موقت داده بود و برخی از این گروهها نیز علنا اعلام کردند که قصد حمله ندارند. حملاتی که اخیرا هم به منطقه سبز بغداد در گرفته بود توسط اکثریت گروههای شیعه محکوم شد و جواد ظریف، وزیر خارجه، در توییتر حتی مدعی شد که اسرائيلیها میخواهند به نیروهای آمریکایی حمله کنند تا توجیهی برای حمله خود داشته باشند.
پس از شکست ترامپ در انتخابات این بیم دوباره مطرح شد و بنیانهای محکمی هم داشت. حالا که طرفداران سیاست حمله به ایران میدانند دیگر ترامپ را در کاخ سفید نخواهند داشت آیا از او خواهند خواست دست به این حمله بزند؟ از مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا تا بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، میتوانستند چنین درخواستی از ترامپ داشته باشند. نتانیاهو حتی میتوانست پیشنهاد دهد که این حمله را اسرائیل انجام دهد و ترامپ نیز آنرا همراهی کند.
جمهوری اسلامی برای رویارویی و حمله، کم بهانه دست طرف مقابل نداده است. از حملات یک سال اخیر متحدین شیعه آن در تهران و کُریخوانی در مورد انتقام برای قاسم سلیمانی و محسن فخریزاده که بگذریم، افزایش اقدامات هستهای ایران و نقض تعهدات طبق برجام ادامه یافته است؛ حتی در همین چند روز گذشته شاهد افزایش غنیسازی اورانیوم بودهایم. البته هنوز اقدامات افراطیتری مثل اخراج مامورین آژانس بینالمللی انرژی هستهای صورت نگرفته است.
در نهایت تصمیم به حمله خوشبختانه تا بحال گرفته نشده است گرچه پرواز هواپیمای بمب افکن بی۵۲ بر فراز خلیج فارس و حضور طولانی ناو هواپیمابر نیمیتز در منطقه باعث نگرانیها شده بود. به نظر میرسد طرفین، حتی آنها که خواهان برخورد سفت و سخت از نوع ترامپ با جمهوری اسلامی هستند، همه متوجه مخاطرات بالای جنگ شده باشند. هرگونه حمله نظامی با ایران میتواند منجر به پاسخ حزبالله (و احتمالا حماس یا جهاد اسلامی) علیه اسرائيل، حملات مستقیم با غیرمستقیم ایران علیه متحدین آمریکا در منطقه (از جمله کشورهای جزیرهالعرب همچون عربستان سعودی و امارات متحده عربی) و ورود مجدد عراق به جنگ داخلی شود.
اما غائله اخیر پیش آمده در آمریکا و حمله برخی هواداران ترامپ به ساختمان کنگره باعث شده احتمال حمله حتی کمتر هم شود. اکنون در شرایطی بسیار غیرمعمولی قرار داریم. ترامپ بالاخره شکست خود را پذیرفته و بخش عمدهای از طبقه سیاسی آمریکا، حتی در حزب جمهوریخواه، بالاخره علیه او موضع گرفتهاند. حتی بحث استیضاحش در همین چند روز باقیمانده مطرح شده. استفاده از متمم بیست و پنجم قانون اساسی برای برکناری رسمی او و جانشینیاش با معاونش، مایک پنس، نیز مطرح است.
در این حین شاهد استعفای برخی مقامات کاخ سفید همچون معاون مشاور امنیت ملی و رئيس دفتر بانوی اول و اعضای کابینه همچون وزرای آموزش و پرورش و حمل و نقل بودهایم. توئیتر و بسیاری رسانههای اجتماعی، ترامپ را به دلیل تحریک خشونت ممنوع کردهاند. طبق شنیدهها حتی ارتباط بین ترامپ و پنس قطع شده و این دو با هم تماسی ندارند. در همین حال نیروهای امنیتی به کنترل شدید پایتخت، واشنگتن، در آستانه مراسم تحلیف ریاستجمهوری جو بایدن دست زدهاند و حفاظتی ویژه از نمایندگان کنگره به عمل میآید که سالها سابقه نداشته است. در این شرایط اینکه ترامپ بتواند دستور حرکتی نظامی علیه جمهوری اسلامی را بدهد و اینکه فرماندهان ارتش آنرا به مرحله اجرایی برسانند بعید به نظر میرسد. بخصوص که بحث وظیفه نظامیها برای عدم درگیری در غائلههای سیاسی کشور نیز اخیرا مطرح شده و چنین حملهای باعث ایجاد بیثباتی سیاسی در آمریکا تلقی خواهد شد.
در اسرائیل چطور؟ آیا نتانیاهو میتواند از روزهای آخر ریاستجمهوری ترامپ برای حمله به ایران استفاده کند؟
استفاده از آخرین روزهای ریاستجمهوری وقتی که میدانی جانشین او قرار است از حزب رقیب باشد سابقهدار است. در اوایل سال ۲۰۰۱، بیل کلینتون که میدانست قرار است جای خود را به جورج دبلیو بوشِ جمهوریخواه دهد هر چه در توان داشت به کار برد تا صلح بین اسرائیل و فلسطین را رقم بزند. ایهود باراک، نخستوزیر وقت اسرائیل، برای استفاده از این فرصت پیشنهادی بیسابقه به یاسر عرفات داد که او با فرصتسوزی بزرگ حاضر به پذیرشش نشد.
اینبار اما نتانیاهو خود با معضلاتی روبرو است. اولا اینکه دولت در اسرائیل ساقط شده و در دوره چند ماهه انتظار تا انتخابات هستیم. البته باراک هم دقیقا در همین شرایط قرار داشت چرا که در اواسط دسامبر ۲۰۰۰ از نخستوزیری استعفا داده بود و منتظر انتخابات ویژه در فوریه ۲۰۰۱ بود. او میخواست در آن دوره ۶۰ روزه به توافق صلحی برسد که پیروزیاش را قطعی سازد. پاسخ نه عرفات اما باعث شد توافقی در کار نباشد. باراک شکستی سخت از رقیب راستگرای خود، آریل شارون، خورد و از آن روز تا کنون با گذشت ۲۰ سال هنوز هیچ نخستوزیری از جناح چپ اسرائیل دیگر سر کار نیامده و معلوم نیست حالا حالاها بیاید. اینبار اما نتانیاهو در حالی وارد چهارمین انتخابات اسرائیل در دو سال اخیر میشود که با اتهام قانونیِ رشوهگیری در دادگاه روبرو است و موقعیت سیاسی شکنندهای دارد. بسیاری باور دارند شاید این آخرین انتخاباتی است که نتانیاهو در آن شرکت میکند. آقای باراک که امروز از حزب کارگر کنار رفته و جزو چهرههای اصلی جریان اپوزیسیون نیست از رئیسجمهور خواسته جلوی کاندیداتوری نتانیاهو را به دلایل اتهامات قانونی که متوجه او است بگیرد. در ضمن هرگونه حمله به ایران میبایست با هماهنگی وزیر دفاع، بنی گانتز، انجام شود که رقیب اصلی سیاسی نتانیاهو در دو سال اخیر بوده و از اینکه بیبی، مجلس را خلاف خواسته او منحل کرد و کشور را عازم انتخاباتی میکند که احتمالا باعث پایان حیات سیاسی گانتز و حزبش خواهد شد خشمگین است (گانتز سمت نخستوزیر علیالبدل را دارد و اگر نتانیاهو مجلس را منحل نکرده بود قرار این بود که پس از گذشت ۱۸ ماه نخستوزیری به گانتز داده شود.) گذشته از اینکه نتانیاهو فضای سیاسی لازم در داخل اسرائیل را برای توجیه حمله به ایران ندارد مساله روابط او با آمریکا هم مطرح است. حمله به ایران به روشنی عاملی مختلکننده برای بایدن خواهد بود. نتانیاهو اکنون مثل سایر رهبرانی که رابطه خوبی با ترامپ داشتند و حالا نگران سر کردن با بایدن هستند به دنبال راههایی برای بهبود روابط خود با بایدن است و حمله به ایران دقیقا اثر عکس خواهد داشت.
با توجه به مجموع این دلایل، بعید است که در روزهای باقیمانده از دولت ترامپ شاهد حمله به ایران باشیم. این سوال را که ترامپ در ۱۰ روز آخر دولتش علیه ایران چه میکند باید با سوالی جدید جانشین کنیم: جو بایدن در صد روز اول دولتش نسبت به ایران چه خواهد کرد؟ با توجه به اینکه این صد روز مصادف با آخرین روزهای دولت حسن روحانی است، اقدامات بایدن میتوانند بر نتیجه انتخابات ریاستجمهوری ایران در تابستان نیز تاثیر بگذارند. بار دیگر تکلیف تاریخ ایران را اقدامات کاخ سفید تعیین میکند.