در شهری که پنج هزار سال تاریخ داشته باشد به این راحتیها نمیتوان صحبت از لحظاتِ «تاریخی» کرد؛ شهری که به نام خدای کنعانیِ «شلم» اورشلیمش نامیدند و بعدها توسط عربهای مسلمان نام «قدس» گرفت و در فارسی «بیتالمَقدَس» که بعد شد «بیتالمُقدس».
این شهر پنجشنبهشبی دردناک به خود دید که با وجود این همه بار سنگین تاریخ به نوبه خود «تاریخی» بود. صحنه راهپیمایی چند صد یهودی با شعارِ «مرگ بر عرب» در خیابانهای شهری که مدتها است قبله نیمی از عالم بوده؛ چهره دختر جوانی که جلوی دوربین تلویزیون ملی اسرائيل به خبرنگار فلسطینیتباری (که معلوم شد همسایه خودش هم بوده است!) از خواست خود برای بیرون کردن عربها از تمام شهر میگوید چون لکهای زشت بر تاریخ شهر به جای مانده است.
اورشلیمِ جمعه صبح به وضوح با اورشلیم روز قبل متفاوت بود. بوی مشمئزکننده مادهای که پلیس برای پخش کردن تظاهرکنندهها از آن استفاده میکند و به خاطر همین بدبویی به «راسو» معروف است همهجا را گرفته بود. مدفوع اسبهای پلیس در گوشه گوشه شهر به چشم میخورد. کنار «بابالعامود» یا همان «دروازه دمشق»، همان دروازهای که سلیمان، پادشاه عثمانی، در قرن شانزدهم در جای دروازه قدیمیتر رومیها بر پا کرد و هنوز هم پابرجا است، دستفروشهای فلسطینی سرودهای مقاومت پخش میکنند تا نشان دهند خود را نباختهاند. بیمارستانهای شهر اما باز هم پر از فلسطینی و در ضمن چند یهودیِ اسرائیلی است. بدتر از همه اما حس ترس است که همهجا را گرفته. نکند کار بدتر شود؟ نکند شهرِ شلم باز شهر خون شود؟
کار از کجا شروع شد؟ ریشه این شب خشن کجا است؟ در این شهر تاریخی آدم همیشه میماند که در روایتش چقدر باید به عقب بازگردد. یکی از جرقههایی که باروت دیروز را روشن کرد از نرمافزار «تیک تاک» شروع شد که بیشتر به هنرنماییهای نوجوانها معروف است. یهودیان افراطی اما مدتی است در این نرمافزار فیلم حملات خودشان به فلسطینیها را پخش میکنند. در مقابل فیلمی در همین «تیک تاک» پخش شد که نشان میداد جلوی بابالعامود بر سر یک یهودی «فوق ارتدوکس» قهوهای ریختند و کلوخی به سمتش پرت کردهاند. این باعث خشم بسیاری از افراطیونِ تیک تاکی شد.
التهاب این روزهای اورشلیم اما ریشهای فراتر از دعواهای تیک تاکی دارد. باید به سه روند کوچک و بزرگ روزهای اخیر توجه داشته باشیم. یکی محدودیتهای غریبی است که پلیس اورشیم در این اولین روزهای ماه رمضان برای مردم مسلمان شهر ایجاد کرده و مثلا همان میدانِ بابالعامود را که معمولا محل تجمع جوانان است، بسته. دیگری مبارزه مردم محله فلسطینینشین شیخجراح که دارند از خانه و کاشانه بیرونشان میکنند و آنها برای ماندن مبارزه میکنند. سومی، اوج گرفتن جریان فاشیسم یهودی است که موفق شد با متحد کردن اجزای مختلف خود تحت لوای «حزب صهیونیست مذهبی» با شش نماینده وارد مجلس اسرائیل، کنست، شود. طرفداران مئیر کاهان، خاخام افراطی و نژادپرست متولد بروکلین، سالها بود که جریانی حاشیهای در سیاست اسرائیل به حساب میآمدند؛ حالا اما با حمایت بنیامین نتانیاهوی نخستوزیر وارد کنست شدهاند و بیبیِ فرصتطلب حتی حاضر به وارد کردنشان به کابینه هم هست؛ با اینکه بعضیهایشان خویشاوند همان جریان افراطی هستند که در سال ۱۹۹۵ نخستوزیر صلحطلب وقت، اسحاق رابین، را ترور کرد.
بخش دیگری از همین جنبشِ شوم سازمان «لهاوا» است، واژهای که در عبری معنای «شعله» میدهد و مخفف نام کامل این سازمان است: «جلوگیری از ادغام در سرزمین مقدس». منظور از «ادغام» هرگونه اختلاط یهودی با غیر یهودی است. این سازمان بنیادگرا که در سال ۲۰۰۵ تشکیل شده مخالف حضور مسیحیها در اسرائيل و مخالف هرگونه رابطه جنسی یا ازدواج یهودیها با غیر یهودیان است.
رهبر آن، بنزی گوپستین، کنشگر ۵۱ سالهای است که روزگاری مریدِ همان آقای کاهان بود و مدتی هم عضو شورای شهر «کیریات آربا»، شهرک یهودینشین غیر قانونی نزدیک شهر خلیل (هبرون) در کرانه غربی. افراطیترین شهرکنشینها اغلب از همینجا میآیند. گوپستین را دو سال پیش به اتهام تحرک به تروریسم و خشونت و نژادپرستی دادگاهی کردند اما حالا همحزبیهایش به قدرت راه یافتهاند.
گوپستین موفق شده «لهاوا» را به سازمانی محبوب بین برخی نوجوانها و جوانهای فوق ارتدوکس تبدیل کند که هزاران عضو دارد. مدتها پیش از این پنجشنبه تلخ شاهد بودیم لهاواییها پنجشنبه شبها در شهر حرکت میکنند و بین مردم دفترکهایی با مفاهیم نژادپرستانه پخش میکنند. از جمله شعارهای آنها: «عرب حواست باشد، ارزش خواهر من بیشتر از این حرفها است!»، «دختران اسرائیل متعلق به مردان اسرائیل!» و «کاهان راست میگفت» است. عقده قدیمیِ زنستیزانه و نژادپرستانه باعث میشود این عده به زوجهایی که به نظر یهودی-عرب میآیند حمله کنند، بهخصوص اگر دختری یهودی را با مردی عرب ببینند.
در روز پنجشنبه اما به جای ده دوازده نوجوانی که معمولا پنجشنبهها در شهر حرکت میکردند شاهد گروهی بسیار وسیعتر بودیم. تظاهراتی چند صد نفره با عنوان «پاسداشت کرامت یهود» به راه افتاد و تظاهرکنندگان از میدان صهیون که مرکز مدرن شهر است به سوی «شهر قدیم» که بیشترش مسلماننشین است حرکت کردند. لهاواییها چند روزی بود که به مردم فلسطینی شهر حمله میکردند و پلیس هم اغلب به اندازه کافی جلویشان را نمیگرفت. حالا نیروی چند روزشان را گرد هم آوردند و دست به حرکت زدند. این راهپیمایی نفرت بیمهابا و با صدای بلند شعار «مرگ بر عرب» میداد و سر راه به هر که میدید حمله میکرد: چه شهروندان عرب، چه چپگرایان و چه حتی روزنامهنگاران. به نیروهای پلیس نیز با دشنام و بطری و سنگ حمله شد. تظاهرکنندگان که به نظر با پیغامهای واتس اپ از ماجرا باخبر شده بودند میخواستند وارد شیخ جراح شوند و به مردم فلسطینی حمله کنند.
در مقابل در رسانههای اجتماعی فلسطینیها فراخوان گرد آمدن در بابالعامود برای مقابله با «اوباش شهرکنشین» دادند. مامورین شین بت، سازمان امنیتی اسرائیل، اما از قبل با کنشگران سیاسی جنبش فلسطینی تماس گرفتند و هشدار دادند که فراخوان به حرکت ندهید. در صفحههای فیسبوک یهودیان افراطی شاهد پیغامهایی خشن بودیم، مثلا: «امروز عربها را آتش میزنیم. کوکتل مولوتفها در صندوق عقب ماشینهایمان هستند.»
پلیس اورشلیم به رهبری سرلشکر دورون تورگمان در پایان موفق شد یک کار را موثر انجام دهد و آن اینکه راهپیمایی فاشیستهای یهودی نتوانست به «شهر قدیم» یا شیخ جراح برسد. همینکه در پایان ماجرا کسی کشته نشده و آسیب جدی ندیده باعث میشود تورگمان و همکارانش نفس راحتی بکشند. برخورد پلیس البته مطابق معمول با دو طرف یکسان نبود. همین است که دهها فلسطینی به دست پلیس مجروح شدند و اما حتی یک یهودی نیز (به دست پلیس)چنین نشد. بر اساس آمار هلال احمرِ فلسطین، در مجموع ۱۰۵ فلسطینی زخمی شدند که ۲۲ نفرشان بیمارستانی هستند. دستکم یک نیروی پلیس که با پرتاب سنگ مجروح شده و یک راننده یهودی اسرائیلی که به او حمله کردند و کتکش زدند هم در بیمارستان هستند. حدود پنجاه نفر (هم یهودی و هم فلسطین) هم دستگیر شدند.
خطر فاشیسم
راهپیمایی علنی فاشیسم در خیابانهای اورشلیم باعث نگرانی خیلیها شده. بسیاری نگران بازگشت رمضان خونین سال ۲۰۱۴ هستند. همان سالی که در آن سه نوجوان اسرائیلی را در کرانه غربی ربودند و کشتند و بعد فلسطینی ۱۶ سالهای به نام محمد ابو خضیر را در همین اورشلیم ربودند و جسد سوخته شدهاش را در جنگل نزدیک شهر پیدا کردند. پزشک قانونی گفت محمد را زنده زنده سوزاندهاند. رمضان داغ ۲۰۱۴ پر از حملات متقابل بود.
آنها که با «لهاوا» و فاشیسم آشنا هستند مدتها است علیه آن نبرد میکنند. گروهی به نام «مدابریم باکیکار» (در عبری: «حرف زدن در میدان) که متشکل از اورشلیمیهای سکولار و مذهبی و راست و چپگرا است مدتها است شبهای پنجشنبه و شنبه در میدان صهیون گرد میآید تا هم جلوی آزار و اذیت مردم توسط لهاواییها را بگیرند و هم بین بخشهای مختلف جامعه رابطه ایجاد کنند.
از چهرههای آشنای تظاهراتهای ضدِ لهاوا، مژگان نوی، کنشگر و نویسنده اسرائیلی ایرانیتباری است که تصویر یکی از سخنرانیهایش در همان میدان صهیون در سال ۲۰۱۴ را منتشر کردیم.
در کل جامعه اسرائيل اما شاید آشناترین چهره مقابله با فاشیسم و اتحاد یهودی و عرب، ایمن عوده باشد، از رهبران حزب کمونیست اسرائیل. آقای عوده در پاسخ به شب زشت اورشلیم در توییتر به عبری نوشت: «شبی که با حمله به فلسطینیها شروع شد با حملهای خشونتبار به یک شهروند یهودی و آتش زدن ماشینش خاتمه یافت. کاهانیستها در مجلس و در خیابان دست به خشونت و نفرت میزنند چون همگام با هدفشان است: تعمیق خصومت بین یهودی و عرب و خراب کردن چشمانداز آینده صلح و برابری. پاسخ این تلاش برای جدا کردن ما مبارزه مشترک و پیگیر برای صلح، برابری و دموکراسی برای همه است.»
اسرائیل در بحرانی سیاسی به سر میبرد. در دو سال گذشته چهار انتخابات برگزار شده و هنوز هیچکس قادر به تشکیل دولت نیست. بنبست طولانی روند صلح اسرائیل و فلسطین از یک سو و تلاش نتانیاهو برای در قدرت ماندن از سوی دیگر باعث التهاب در جامعه شده است. روز تلخ ۲۲ آوریل برای همگان یادآور خطرات و عواقب پیشبینیناپذیر این التهاب است؛ روزی که در آن صدای پای فاشیسم را در خیابانهای مقدسترین شهرها شنیدیم.