«آرین شریفی»، جوان ۳۰ ساله ایرانی که حدود شش سال است در تفلیس زندگی میکند؛ هرگز زمانی که برای اولین بار نام «پوریا نایبی» را شنید، فراموش نمیکند. تابستان سال ۲۰۱۵ بود و او تازه چند ماه بود که مثل خیلی ایرانیهای دیگر به امید زندگی بهتر و فعالیت اقتصادی به جمهوری گرجستان آمده بود؛ همسایه کوهستانی شمال غربی ایران که در سالهای اخیر میزبان هزاران ایرانی در عرصههای مختلف، از دانشجویی و گردشگری تا بازرگانی و معاملات املاک شده است.
آرین دنبال صرافی بود که به آقای نایبی رسید؛ او میگوید: «دنبال صرافی میگشتیم؛ اما چون میخواستیم پول زیادی بیاوریم، هر صرافی قبول نمیکرد. گفتند یک صراف هست که قبول میکند و سریع هم قبول میکند.»
آن «یک صراف» کسی نبود جز نایبی؛ چهره ثروتمند ایرانی که به سرعت تمام مبلغی را که میخواست در اختیار گذاشت، حتی قبل از اینکه دریافت مبلغ در ایران کاملا چک شده باشد. آرین تازه به کشور آمده بود و اصلا خبر نداشت پوریا نایبی کیست. او اما اگر تحقیق کرده بود، میدانست که این ایرانیِ ثروتمند تفلیس که با زندگی مجللش بسیاری را خیره کرده بود، ربطی مستقیم به اخبار اصلی آن روزهای نه تنها ایران که جهان دارد: «توافق هستهای وین موسوم به برجام»
***
نام آقای نایبی در صفحه ۱۰۶ برجام آمده و او یکی از شخصیتهای حقیقی است که به موجب آن شش قدرت بزرگ جهانی، توافق کردند تحریمهایی را که حدود یک سال پیش بر او وارد آمده بود، لغو کنند.
داستان آقای نایبی، تجارتهای پرماجرایش و تحریم شدنش توسط وزارت خزانهداری آمریکا در سال ۲۰۱۴ مختصرا در اخبار آمده بود و در سالهای بعد بود که «زک دورفمن»، روزنامهنگار، در مقالاتی مفصل راجع به او در وبسایت «پولیتیکو» بیشتر نوشت.
یکی از ایرانیهای قدیمیتر تفلیس که اکنون به ترکیه رفته، اما گاه به تفلیس رفت و آمد دارد، میگوید: «روز فراموشنکردنی برای خیلی از ما هفته آخر ژوئن ۲۰۱۳ بود که گزارش روزنامه وال استریت ژورنال آقای جی سولومان درباره این سه نفر چاپ شد و ما را به خاک سیاه نشاند.» بلافاصله حساب بانکی ۱۵۰ نفر از ایرانیان در گرجستان بسته شد و سختگیریهای لب مرز به جایی رسید که با اینکه ایرانیان برای ورود به کشور نیازی به روادید ندارند، جلوی ورود درصد قابل توجهی از آنها گرفته شد.
این ایرانی قدیمیتر که میخواهد او را با نام مستعار «افشین» صدا کنیم، میگوید: «قضیه فقط توریستها هم نبودند. خیلیها که اقامت اینجا را داشتند و هر سال تمدید میکردند و اصلا منتظر بودند اقامت سه ساله یا حتی دائم بگیرند، ناگهان با لغو مواجه شدند.»
آرین پس از تمام شدن این ماجراها به تفلیس آمده بود و با توجه به امضای برجام، هم نایبی در اوج بود و هم امیدها به آینده اقتصادی ایران بسیار بود. او وارد چند عرصه اقتصادی پررونق شد و میگوید: «چند سال خیلی خوب داشتیم. باورمان نمیشد، این همه پول درمیآوردیم.»
گرجستان با جمعیتی کمتر از چهار میلیون نفر در مقابل کشور هشتاد و سه میلیون نفری ایران از وضعیت نامتوازن اقتصادی برخوردار بود. فرار سرمایه از ایران و حضور گسترده آن بهخصوص در سالهایی که از راههای مختلف برای دور زدن تحریمها استفاده میشد، طبیعتا رونقی به اقتصاد این کشور داده بود. ایرانیان در زمینههای مختلفی فعال بودند. یکی از دلالان معاملات ملکی به نام «فریبرز» (که این هم نام مستعار است) میگوید: «در همه جای این شهر ایرانیانی که نفوذ حکومتی داشتند، خانه خریدند و حضور داشتند. در بزرگترین برجها، در بهترین مناطق؛ نه فقط در تفلیس بلکه برخی هم در باتومی.»
ایرانیان در ضمن در عرصههای اقتصادی دیگر بسیاری هم حاضر بودند. در جای جای شهر تفلیس هنوز هم دفاتر معاملات ملکی و گردشگری ایران پیدا میشود و این تازه با وجود این است که در یکی دو سال اخیر با وجود دنیاگیری کرونا، حضور ایرانیان خیلی کمرنگتر شده است. با ایرانیان بازرگان که صحبت میکنی، انگار زمینهای در صادرات و واردات نیست که درگیر آن نباشند: «برخی گوشت گوسفند وارد میکردند؛ برخی آهنآلات و سنگ»
آقای نایبی در سالهای پیش از اینکه تحریم شود، در سطحی وسیعتر از این حرفها حاضر بود. او هواپیمایی «فلای جورجیا» را در سال ۲۰۱۱ بنیانگذاری کرد که در کمتر از دو سالی که فعالیت میکرد از هواپیماییهای بزرگ کشور شد. «فلای جورجیا» پیش از آنکه در سال ۲۰۱۳ تعطیل شود، یک ایرباس آ۳۱۹ و یک ایرباس آ۳۲۰ در اختیار داشت و مشغول خرید ایرباسهای بیشتری هم بود. این هواپیمایی نه فقط به تهران بلکه به شهرهای مختلف منطقه پرواز مستقیم داشت: از بغداد و قاهره تا دوبی و اربیل؛ و شهرهای تفریحی همچون آنتالیا در ترکیه و غردقه و شرمالشیخ در مصر. «فلای جورجیا» البته به شهرهای اروپایی همچون بروکسل بلژیک و دوسلدورف آلمان هم سفر میکرد و حتی وارد بازار داخلی گرجستان هم شده بود و یکی از پروازهای محبوب تفلیس به بندر باتومی در غرب این کشور را داشت.
تجار معمولی اهل گرجستان میگویند در مقابل قدرت خرید و کیسه پول ظاهرا بیپایان نایبی و برخی ایرانیان دیگر قدرت هیچ کاری را نداشتند. خرید گسترده زمین توسط نایبی و همکارانش و راهاندازی بانکهای خصوصی باعث شده بود، بیرقیب به نظر برسد. جالب اینجا است که حتی پس از اعمال تحریمها هم وضع لزوما عوض نشد.
افشین میگوید: «تحریمها به کسانی که داشتند فعالیت سالم میکردند، خیلی بیشتر ضربه زد تا به اینها. چون اینها همه پولشان را هم که نقد در دست داشتند، هر کار میخواستند میکردند. من که هیچ گرجی ندیدم که در مقابل وسوسه پولی که اینها وسط آورده بودند، مقاومت کند. اصلا نه نیازی به بانک بود، نه نیاز به قرارداد رسمی. واقعیت این است که قبل از برجام و بعد از برجام و بعد از خروج ترامپ از برجام، نایبی هیچوقت به کلی کنار نرفته و همچنان حضور دارد. بقیه آقایان هم ایضا. اینطرف و آن طرف میشوند؛ اما به کلی کنار نمیروند.»
کسانی که کارهای نایبی را دنبال کرده باشند، از مشکلاتی که در سالهای مختلف به آنها برخورده، خبر دارند. تعطیلی «فلای جورجیا» در سال ۲۰۱۳ به خاطر برخی از همین مشکلات بود. ماموران وزارت خزانهداری دولت اوباما حضور گستردهای در گرجستان داشتند و تعطیلی این هواپیمایی بزرگ وقت گرجستان از جمله اقدامهای آنها بود. تعطیلی این خط هوایی باعث شد کارتهای اعتباری پیشپرداختی که توسط آن صادر شده بود هم لغو شود. وبسایت «گرجیران» که به مسائل ایرانیان گرجستان میپردازد، در ۳ آوریل ۲۰۱۴ در مقالهای به ایمیلی اشاره کرد که از سوی «اینوست بانک» برای کاربران ارسال شده و به آنها اطلاع داده شده که بانکهای اعتباری فلای جورجیا دیگر اعتبار ندارند. این وبسایت همان موقع هم این موضوع را مرتبط با قرار دادن این شرکت «در لیست سیاه خزانهداری آمریکا» دانسته بود و افزوده بود که «بر اساس تجربه شخصی میگویم که مسترکارتهای صادرشده توسط این شرکت، کارمزدهایی بسیار بالاتر از سایر کارتهای پلاستیکی در گرجستان دارد؛ اما صدور آن بسیار آسان و بدون تشریفات میبود.»
فریبرز میگوید: «به همه کارت اعتباری میداد. به همه! هر کس میخواست میتوانست بگیرد و اینطور خیلی هم آدم دور خودش جمع کرده بود. تعطیلی اینها ضربه بدی بود.»
سطح فعالیتهای مالی نایبی اما بسیار کلانتر از آن چیزی بود که خیلیها تصورش را میکردند.
در سال ۲۰۱۱ او به همراه دو شریک با میلیونها دلار وارد گرجستان شده بود و از جمله میخواست یکی از هتل شرایتونهای تفلیس را از مالک آن که امارتِ راسالخیمه (یکی از هفت بخش تشکیلدهنده کشور امارات) بود، بخرد. واسطه این خرید کسی نبود جز «فرهاد عظیما»، ثروتمند ایرانی-آمریکایی مقیم شهر کانزاس سیتی در ایالت میسوری آمریکا که به روابطش با سازمان سیا معروف است و در برخی برهههای تاریخی دهههای اخیر نقش داشته است؛ مثلا در زمان مبارزه اسلامگرایان علیه اشغال شوروی در افغانستان، آقای عظیما از جمله کسانی بود که از راه پاکستان به دست آنها سلاح میرساند. در پی توافق کمپ دیوید بین مصر و اسراییل، او در تامین مالی مصر که حالا میلیاردها دلار کمک مالی نظامی از آمریکا میگرفت، نقش داشت. او هر دوی این موارد را در گفتوگو با روزنامه «کانزاس سیتی استار» تایید کرده است؛ اما فروش سلاح توسط او به جمهوری اسلامی در جریان جنگ ایران و عراق (بخشی از ماجرای ایران-کنترا) را رد کرده است.
ماجرای خرید هتل، چنانکه قبلا «پولیتیکو» مفصلا شرح داده است، نهایتا زمانی به نتیجه نرسید که به گفته آقای عظیما او متوجه ارتباط این سه نفر (که در ایمیلهای شخصی او که به بیرون درز کردهاند، «سه دلقک» مینامد) با حکومت ایران شد. آقای سولومان میگوید آقای عظیما عمدا به او اطلاعاتی داده است که منجر به لو دادن ارتباطات این سه نفر با تهران در پی انتشار گزارش جنجالی او در ۲۲ ژوئن ۲۰۱۳ شود.
در سال ۲۰۱۵ که آرین به تفلیس آمد، گزارشی از شرکت آمریکایی «سایاری آنالیتیکز» در مورد «شبکه نایبی» منتشر شد که آن را شامل ۲۶۳ شرکت و ۱۴۸ فرد در بیش از ده کشور جهان از جمله آمریکا دانسته بود؛ در زمان نوشتن آن مطلب هیچ کدام از این شرکتها تحریم نبودند.
سالهای ترامپ
به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در ژانویه ۲۰۱۷ و خروج یک سال و نیم بعد از برجام اوضاع را عوض کرد. سیاست «فشار حداکثری» باعث محدود شدن بیش از پیش بسیاری از فعالیتهای اقتصادی ایرانیها شد. معروف است که در سال ۲۰۱۸ وکیل شخصی ترامپ، «رودی جولیانی»، سفری به تفلیس داشت که باعث ترساندن خیلی از صاحبان منافع اقتصادی شده بود.
در دسامبر ۲۰۱۶، پس از انتخابات ترامپ اما پیش از به قدرت رسیدنش، دادستانی در ایالت آلاسکای آمریکا ۴۷ مورد اتهام پولشویی و نقض تحریم متوجه «کنت زونگ» کرد، یک پرورنده ماهی سالمون در آلاسکا که به کره جنوبی گریخته بود. او با نایبی و شرکا تماس داشت و در پی این دستگیری میلیونها دلار از داراییهای خود و خانوادهاش، از آپارتمانهای چند میلیوندلاری در ایالتهای آلاسکا، کولورادو و اورگونِ آمریکا تا ماشینهای لوکس و حتی سنگ یاقوت کبودی که هدیه ازدواج دخترش بود، ضبط شد؛ همه اینها مرتبط با گروه نایبی دانسته میشد.
اما پوریا نایبی تنها بخشی از واقعیتی عظیمتر است. چهرههای مختلف اقتصادی وابسته به سپاه و سایر بخشهای حکومت در گرجستان حضور دارند که همچنان به فعالیتهای گسترده خود تحت سایه ادامه میدهد. تنها کار تحقیقی روزنامهنگاران یا کارشناسان مختصص است که گاه دست چهرههای مختلف را رو میکند. مثلا روزنامهای در «جزایر کیمن» واقع در دریای کارائیب بود که نام نایبی و دو شریکش را به عنوان کسانی آورده بود که با پرداخت نفری ۲۵۰ هزار دلار از دیگر کشور حوزه کارائیب، «سنت کیتز و نویس»، گذرنامه گرفتند. این روزنامه آقای نایبی را متصل به «ستاد اجرای فرمان امام» دانسته بود که نقش گستردهاش در اقتصاد ایران و فعالیتهای اقتصادی خارج بر کسی پوشیده نیست و در گزارش چند سال پیش خبرگزاری رویترز مفصلا افشا شده است.
پژوهشهای ایرانوایر در ضمن خبر از حضور چهرههای صاحب منافع مالی نزدیک به «محمد احمدی بافنده»، مدیر عامل سابق شرکت بهرهبرداری متروی تهران، در گرجستان میدهد. احمدی بافنده، لیسانس مدیریت صنعتی و مدیریت امور دفاعی از دانشگاه امام حسین دارد که ساخته و پرداخته سپاه پاسداران و نوعی مدرسه تربیت کادر برای سپاه است. او دکترای خود را هم در رشته برنامهریزی شهری از آکادمی انرژی بینالمللی باکو در جمهوری آذربایجان گرفته و سابقه حضور در منطقه قفقاز جنوبی را دارد. دکتر احمدی بافنده در زمان شهرداری «محمدباقر قالیباف» به سمت خود در متروی تهران منصوب شد و مرتبط با شبکههای اقتصادی آقای قالیباف که اکنون رییس مجلس است، دانسته میشود.
دیگر مورد شرکت گردشگری «جورجیا هالیدی» است که با پروازهایی که چارتر میکند و با رزرو بزرگ تمام اتاقهای هتلهای مطرح گرجستان خیلی از رقبا را از صحنه به در کرده است. همین باعث شده خیلیها آنرا مرتبط با حکومت ایران بدانند. تقریبا هر بازرگان ایرانی در تفلیس که ما با او صحبت کردیم، سپاه پاسداران و چهرهای به نام «سید حسین خابنما» را جزو سرمایهگذاران اصلی این شرکت میداند؛ گرچه تایید مستقل این مطلب برای ما ممکن نبود. نماینده یکی از بزرگترین هتلهای گرجستان اما به ایرانوایر گفت: «میدانیم که این شرکت منابع وسیع مالیاش را از حکومت ایران میگیرد. این اصلا موضوعی مخفی در اینجا نیست و فکر نمیکنم خودشان هم منکر آن باشند.» اما مسئولین جورجیا هالیدی در تماس با ایرانوایر هرگونه ارتباط داشتن با سپاه پاسداران، سایر نهادهای جمهوری اسلامی یا آقای خابنما را قویا انکار کردند.
داستانهای اینچنینی دیگر در سراسر گرجستان به گوش میخورد. از ساختمانهای مختلف در بهترین محلات تفلیس که کسانی که آنها را فروختهاند، به سپاه وصل بودهاند تا محمولههای عظیمی که با یک تلفن «حاج آقا»ها و تماسها بین مقامات ایران و گرجستان جابهجا میشود.
آقای نایبی اکنون از گرجستان رفته و در ترکیه اقامت دارد. بسیاری از منافع اقتصادی او اما همچنان در گرجستان هستند: «از زمینهای بسیاری که در آنها برج و هتل ساخته میشود تا فعالیتهای ارزی و واردات اقلام مختلف از ایران». خودش هم به گرجستان رفت و آمد دارد؛ اما فعلا مقر اصلی او در زمین امنتر ترکیه است.
زک دورفمن که در مورد گروه نایبی و روابط آنها با آقای عظیما تحقیق میکرد، در سال ۲۰۱۷ نوشته بود: «با توجه به روابط سیاسی واضح آنها ما شاید هرگز از داستان کامل گستره معاملاتی که ادعا میشود این سه مرد ایرانی از طرف حکومت ایران انجام دادهاند، باخبر نشویم.»
این موضوعی است که فریبرز، افشین و آرین بر سر آن متفقالقول هستند. آنها آمال اقتصادی مختلفی دارند؛ اما همه به این فکر هستند که چطور در شرایطی که ایران در وضعیت بد اقتصادی است، فعالیتی کنند که آیندهای برای خود و خانوادههای خود بسازند.
فریبرز میگوید: «در ایران که وضع آن است. در اینجا هم هر چقدر تحریم شود، باز سرمایههای سپاه و آقایان جلوی بخش خصوصی را میگیرد. پول هم همیشه حرف اول را میزند و پول اینها هم بینهایت است.»