در اوایل قرن بیستم، پلیس مخفی روسیه تزاری که میکوشید مخالفان خود را در هم بکوبد، از حقهای قدیمی استفاده کرد؛ تنظیم متنی جعلی با این ادعا که گروهی از یهودیان برای تسلط بر جهان توطئه میکنند. این حکومت میخواست از یهودیستیزی برای پرت کردن حواس مردم استفاده کند. اینگونه بهانهای داشت که با آن میتواست به تضعیف مخالفتها با استبداد تزاری بین مردم بپردازد.
این متنِ کاملا تخیلی را جوری تنظیم کرده بودند انگار صورتجلسه دیداری مخفی از گروهی به نام «بزرگان صهیون» بود که گرد هم آمده بودند تا برای ایجاد آشوب، انقلاب و جنگ در جهان برنامه بریزند. قصد حکومت استبدادی تزار این بود که مدعی شود مخالفان حکومت همه به نوعی تحت سیطره یهودیان هستند؛ تاکتیکی که برای ما ایرانیها و مخالفان جمهوری اسلامی آشنا است.
این متن جعلی که «پروتکل بزرگان صهیون» نام دارد، در ابتدا در سال ۱۹۰۳ در روزنامهای به نام «زنامیا» (پرچم) به زبان روسی انتشار یافت اما در سالهای بعد این متن به سرعت به زبانهای مختلف ترجمه شد و طولی نکشید که عالمگیر شد. تجربه نشان داده که این متن، پایدار مانده و آنقدر منعطف است که یهودستیزان در سراسر جهان از آن در زمینههای مختلف استفاده میکنند.
امروز با گذشت بیش از ۱۲۰ سال، پروتکل بزرگان صهیون همچنان به زبانهای مختلف منتشر میشود و از جمله متون محبوب نهادهای وابسته به جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. اینترنت باعث شده است که دسترسی به این پروتکل افزایشی چشمگیر پیدا کند. امروز هرگونه جستوجوی اینترنتی نشان میدهد که متاسفانه دهها وبسایت این متن جعلی را به عنوان سندی واقعی توزیع میکنند و میفروشند. با وجود این که جعلی بودن آن مدتها پیش ثابت شده، نهادهای حکومتی ایران همچنان آن را به عنوان سندی واقعی که به دست یهودیان ایجاد شده است، منتشر میکنند.
پروتکل بزرگان صهیون به قدری رواج یافته است که حتی سازمان فلسطینی «حماس» نیز در اولین منشور خود در سال ۱۹۸۸ به آن اشاره کرد و آن را توجیهی برای خشونت علیه یهودیان دانست.
همین موضوع باعث شد «پروژه سرداری» که برنامه مشترکی بین «ایرانوایر» و «موزه یادبود هولوکاست» در امریکا است، در مورد این نظریه توطئه دیرین یهودستیزانه اطلاعرسانی و اطلاعاتی در مورد پروتکل بزرگان صهیون منتشر کند. به همین منظور جلسهای اینترنتی به میزبانی «مازیار بهاری»، موسس «ایرانوایر» و دو کارشناس وابسته به موزه برگزار شد که فیلم آن با زیرنویس فارسی منتشر میشود. دو کارشناس این برنامه عبارتند از دکتر «ادنا فریدبرگ»، از متخصصان ارشد موزه هولوکاست که سالها است در مورد توزیع این پروتکل پژوهش میکند و دکتر «دانییل گرین»، استاد مدعو «دانشگاه نورتوسترن» که برای موزه، نمایشگاههایی در مورد پروتکل و پاسخ امریکاییها به هولوکاست طراحی کرده است.
دکتر فریدبرگ در معرفی عواملی که این متن تقلبی را تهیه و تنظیم کرده بودند، توضیح داد روزنامه زنامیا توسط روزنامهنگاری به نام «پاول کروشِوان» منتشر میشد که پنج ماه پیش از انتشار این متن، در شهر «کیشینف» (که امروز پایتخت مولداوی است و آن روزها پایتخت استان بسارابیای امپراتوری روسیه بود) شورشِ یهودیکشی سازمان داده بود. در این واقعه مرگبار، صدها نفر از شهروندان روس بر بنیان نظریات توطئه راجع به یهودیان دست به قتل خشونتبار ۴۹ شهروند یهودی زدند و به بیش از ۶۰۰ زن یهودی تجاوز کردند. بدینسان پروتکل بزرگان صهیون از ابتدا توسط یهودستیزان اهل کشتار پخش میشد.
این دو کارشناس در مورد سبک این متن نیز صحبت کردند. دکتر گرین در سخنانش توضیح داد که متن پروتکل عامدانه جوری نوشته شده است که راحتخوان نباشد و در واقع تلاش کردهاند جوری جلوه داده شود که انگار واقعا گزارش جلسهای بین گروهی از بزرگان یهود است.
او افزود استفاده از این نوع تفکر «توطئهپرور» از ویژگیهای رایج تبلیغات یهودستیزانه است.
فریدبرگ افزود هر فصل از پروتکل به یک زمینه اختصاص داشت و هدف این بود که نشان دهد یهودیان به دنبال کنترل همه چیز هستند؛ از اقتصاد تا مطبوعات.
مدت کوتاهی پس از انتشار پروتکل بزرگان صهیون در روزنامه روسی، معلوم شد که نه تنها گروهی به نام بزرگان صهیون وجود ندارد و کل متن جعلی است که حتی جعلی خالقانه هم نیست و در واقع سرقت ادبی از دو اثر طنز و داستانی اواخر قرن نوزدهم است. بخشهایی از این پروتکل از «گفتوگو در جهنم بین ماکیاولی و مونتسکیو» برداشته شده بودند؛ طنزی ادبی که «موریس ژولی»، سیاسینویس فرانسوی در سال ۱۸۶۴ برای به سخره کشیدن حاکم وقت کشورش، «ناپلئون» سوم نوشته بود. بخشهایی دیگر نیز از رمان «بیاریتز» برداشته شده بودند که در سال ۱۸۶۸ به قلم «هرمان گودش»، نویسنده یهودستیز آلمانی منتشر و چند سال بعد به روسی ترجمه شده بود.
در طول سالها، جعلی بودن و دزدی بودن این متن بارها و بارها نشان داده شده است؛ از جمله توسط روزنامه «تایمز» لندن در سال ۱۹۲۱ که در آن هنگام از معتبرترین نشریات جهان بود و روزنامه «فرانکفورتر زایتونگ» آلمان در سال ۱۹۲۴.
با این همه، در سراسر جهان کسانی که میخواهند علیه یهودیان نفرت و یهودستیزی پخش و یا از نفرت علیه یهودیان برای دستیابی به سایر اهداف سیاسی خود استفاده کنند، عامدانه دست به توزیع این پروتکل میزنند. شاید مهمترین نمونه این امر، «هنری فورد»، صنعتگر بزرگ امریکایی بود که شرکت اتومبیلسازی «فورد» را برپا کرده و از مشهورترین و ثروتمندترین مردان زمان خودش بود.
فورد روزنامهای به نام «دیربورن ایندیپندنت» را در ایالت میشیگان امریکا خریداری کرد. به گفته گرین، این روزنامه در مقطعی دومین روزنامه پرفروش کشور بود. فورد بسیاری از افکاری که در پروتکل آمده بود را تحت عنوان «یهود بینالملل: بزرگترین مشکل جهان» و در قالب ۹۱ مقاله سلسلهوار در این روزنامه منتشر کرد.
نسخههایی از روزنامه در سراسر امریکا پخش میشدند و بسیاری از مردم با این تبلیغات مضر روبهرو شدند. این مقالهها به زودی در قالب کتاب هم به چاپ رسیدند. دهها ترجمه از این کتاب نیز به زبانهای مختلف انجام شدند و تا به امروز هم کتاب «یهود بینالملل» را میتوان به زبانهای مختلف در کشورهای دنیا پیدا کرد.
گرین در توضیح دلایل فورد برای پخش این سند جعلی میگوید او از یک سو میخواست این باور دروغ را پخش کند که همه یهودیان کمونیست هستند و از سوی دیگر مدعی بود که آنها میخواهند بر سرمایهداری از درون چیره شوند.
فریدبرگ در توضیح علت انتشار پروتکل بزرگان صهیون به صورت سلسلهوار میگوید این نوع انتشار چیزی مشابه رسانههای اجتماعی امروز بود و باعث پخش سریعتر بین مردم میشد.
به گفته گرین، از دهه ۱۹۲۰ به بعد پروتکل به زبان اسپانیایی در اسپانیا و کشورهای امریکای مرکزی و جنوبی پخش شد. اما مهمترین ترجمه آن شاید به زبان آلمانی بود؛ چنانکه «بنجامین سگل» در کتاب «دروغ و افترا: تاریخ پروتکل بزرگان صهیون» (۱۹۹۵) توضیح میدهد پس از به قدرت رسیدن نازیها در سال ۱۹۳۳، بخشهایی از پروتکل به عنوان تاریخ واقعی در مدارس آلمان تدریس میشدند.
به گفته گرین، «آدولف هیتلر» در کتاب «نبرد من» گفته بود پروتکل باید پخش شود تا دسیسه یهودیان در هم کوبیده شود.
این تاریخدان تاکید داشت که نازیها با این که میدانستند این سند جعلیاتی بیش نیست، برای ترویج آن تلاش میکردند.
فریدبرگ گفت استفاده نازیها از این سند در واقع نوعی استفاده فرصتطلبانه از یهودستیزی بود. نازیها خود معتقد به دیدگاهی نژادپرستانه بودند که بشریت را به نژادهایی با بنیان شبهعلمی و شبهزیستشناسی تقسیم میکرد و اینگونه یهودیان را مادون انسان میدانستند.
اما به گفته فریدبرگ، آنها در ضمن از سایر انواعِ یهودستیزی استفاده ابزاری و فرصتطلبانه میکردند؛ مثلا با اینکه مسیحیت از ارکان نازیسم نبود، آنها از سنت یهودستیزی مسیحی استفاده میکردند که به موجب آن، یهودیان به دروغ متهم بودند که در کشتن عیسی مسیح نقش داشتهاند.
پروتکل بزرگان صهیون نیز نقش مشابهی داشت؛ استفاده از دروغهای از پیش موجود علیه یهودیان برای تشدید تبعیض و خشونت توسط حکومت نازی.
به گفته فریدبرگ، یکی از ویژگیهای پروتکل دقیقا همین است که با نوعی ابهام نوشته شده که میتواند در زمینههای مختلف به کار برده شود. در ضمن متن این سند در هر نسخه متفاوت است و بر بنیان دستور کار و ایدئولوژی هر ناشر و توزیعکننده تغییر داده میشود: «مثلا در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، از این سند برای انکار حقیقت جنایاتی که در جریان هولوکاست انجام شده بودند، استفاده شد. نسخههایی از پروتکل پیدا شدند که مدعی بودند این سند نشان میدهد یهودیان داستان هولوکاست را ابداع کردهاند تا دولت اسرائیل را تشکیل دهند، ثروتاندوزی کنند و اتهامات واهی اینچنینی.»
اگر بخواهید با کسی که پروتکل را خوانده است صحبت کنید، چه میگویید؟
گرین در پاسخ به این سوال مازیار بهاری گفت به این فرد توضیح میدهد که این سند جعلی و دروغی است و به مخاطب خواهد گفت که برود و ببیند منبع این متن جعلی کجا هستند و چه کسی آن را چاپ و چه کسی هزینهاش را تامین کرده است.
فریدبرگ در همین راستا گفت از مخاطب میخواهد ببینید این متن از کجا آمده، چه کسی آن را منتشر کرده و چه کسی است که میخواهد حواس شما را پرت کند؟
او گفت در ضمن به این واقعیت اشاره میکند که نسخههای متفاوتی از این متن در طول تاریخ وجود دارد و همیشه در حال تغییر است که همین به روشنی نشان میدهد متنی تخیلی است و هیچ بنیانی در واقعیت ندارد.
چرا حماس این متن را در منشور بنیادین خود گنجانده است و این عمل چه چیزی در مورد این سازمان فلسطینی که اخیرا حملات روز ۷ اکتبر علیه اسرائیل را انجام داد، به ما میگوید؟
فریدبرگ در پاسخ به این پرسش دیگر مازیار بهاری گفت استفاده حماس از پروتکل دو واقعیت را نشان میدهد؛ یکی این که این سازمان مخالف حق موجودیت اسرائیل و خواهان کشتار تمام یهودیان است و دوم این که استفاده فرصتطلبانه آن از پروتکل به این علت است که میداند این متن در سراسر جهان عرب و جهان اسلام شناخته میشود و اینگونه میخواهد خود را با جنبشها و ایدئولوژیهای یهودستیز مرتبط کند.
این تاریخدان به استفادههای مختلف از این متن در جهان عرب اشاره کرد؛ از نسخهای به زبان انگلیسی که دولت سعودی در اواخر دهه ۱۹۶۰ به میهمانهای خارجی اهدا میکرد تا سریالی تلویزیونی که شبکهای دولتی در مصر در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ پخش میکرد و بسیار هم محبوب بود. این سریال توسط وزارت خارجه امریکا محکوم شد.
گرین افزود که استفاده حماس از این متن، مشابه یکی از شگردهای همیشگی یهودستیزان است که میخواهند مدعی شوند نفرتشان از یهودیان از موضع دفاع است و هدف از آن، مقابله با دسیسههای یهودیان.
پروتکل بزرگان صهیون در ایران
چند سال پیش بود که من (نگارنده این مطلب) نسخهای انگلیسی از پروتکل را در بساط دستفروشی روی یکی از پلهای رود «نیل» در قاهره دیدم. در اردن هم نسخههایی مشابه را دیدهام. یک فیلم مستند کوتاه کانادایی نیز با نام «کتابهای ضدیهودی در اردن»، به نمونههای مختلف فروش این متن در کتابفروشیهای امان، پایتخت اردن میپردازد و با کتابفروشهایی گفتوگو میکند که این کتاب و سایر کتب یهودستیزانه همچون «نبرد من» را میفروشند.
اولین ترجمه عربی متن توسط شهروندی مسیحی انجام و در اواخر دهه ۱۹۲۰ در قاهره منتشر شد. در طول سالها، نسخههای متعدد دیگری نیز به این زبان منتشر شدهاند. در ضمن، بسیاری از رهبران شاخص جهان عرب در قرن بیستم اشارات مثبتی به این متن جعلی داشتهاند؛ از جمله «جمال عبدالناصر» و «انور سادات» روسای جمهوری پیشین مصر، «عبدالسلام عارف» رییسجمهوری عراق، «ملک فیصل» پادشاه عربستان سعودی و «معمر قذافی» رهبر لیبی. اما در سالهای اخیر برخی رهبران جهان عرب دست از تبلیغ پروتکل برداشتهاند و شاهد بهبود روابط بین جوامع یهودی و کشورهایی همچون عربستان سعودی، بحرین، مصر و امارات متحده عربی بودهایم.
در ایران نیز از همان سالهای پیش از انقلاب، نسخههایی از این کتاب به فارسی ترجمه شده و در بازار موجود بود؛ مثلا نسخهای با نام «اسرار سازمان مخفی یهود» که در واقع همان پروتکل بزرگان صهیون بود و به عنوان نوشتهای از «ژرژ لامبلن» و با ترجمه «ر.ش» در سال ۱۳۳۶ توسط موسسه مطبوعاتی فرخی منتشر شد.
در دوران جمهوری اسلامی اما چندین نسخه دیگر از این کتاب به فارسی ترجمه و منتشر شده است و اشارات متعددی به آن در خبرگزاریهای حکومتی انجام میشود. این نهادها وانمود میکنند که این متنی مشروع است. یکی از نسخههای رایج، ترجمهای از «عجاج نویهض» است؛ نویسنده لبنانی ملیگرا که از پیش از تشکیل دولت اسرائیل با حضور یهودیان در فلسطین مخالف بود و در همین راستا در کنار مفتی اعظم بیتالمقدس (اورشلیم) در این شهر فعالیت میکرد. او نسخهای دوجلدی از پروتکل را به زبان عربی منتشر کرده بود.
نسخه نویهض با ترجمه «حمیدرضا شیخی» توسط «بنیاد پژوهشهای اسلامیِ آستان قدس رضوی» منتشر شده است. شیخی از سال ۱۳۶۴ با این بنیاد همکاری دارد و دهها جلد کتاب منتشر کرده و با وجود این که تحصیلات دانشگاهی دارد، این کتاب جعلی را منتشر کرده است.
نسخهای دیگر که به نام «پروتکلهای دانشوران صهیون» توسط نشرهای مختلف منتشر شده، ترجمه «شهلا المعی» است که کتابهای توطئهپرور دیگری مثل «شیطان فراماسون»، «اسرار نوستراداموس» و غیره را نیز به بازار آورده است.
سخنوران جمهوری اسلامی در سطوح مختلف از این کتابهای تبلیغی برای تحریک مردم و یا پرت کردن حواس آنها استفاده کرده و میکنند؛ مثلا حجتاسلام «مسعود عالی»، عضو هیات امنای «بنیاد هدایت» که برای گسترش مساجد در ایران تشکیل شده است، در دیماه ۱۴۰۱ در خطبهای با عنوان «از پروتکلهای صهیون تا آندلوسیزه کردن ایران» مفصلا به این متن جعلی اشاره کرد و گفت: «کتاب پروتکلهای دانشوران صهیون را که آستان قدس رضوی چاپ کرده است، برای آشنایی با سربازان شیطان بخوانید. در این کتاب تمام رگ و ریشه صهیونیست را بررسی کرده که در دهمین قانون آنها آمده است تمام خانواده غیر یهود باید از هم پاشیده شوند. صهیونیستها اصلاً غیر از یهود را آدم نمیدانند.»
بسیاری از خبرگزاریهای حکومتی مکررا به این متن جعلی اشاره میکنند و مدعی واقعی بودن آن هستند؛ مثلا خبرگزاری «تسنیم» که مرتبط با سپاه پاسداران است، در گزارشی که در سال ۱۳۹۲ درباره صهیونیسم منتشر کرد، مدعی شد: «یکى از حیرتانگیزترین و عجیبترین و خطرناکترین کتابهاى سیاسى که تا کنون انتشار یافته است، کتاب پروتکلهاى حکماى یهود مىباشد.»
این گزارش به نقش هنری فورد نیز اشاره میکند و آن را دلیل بر معتبر بودن این متن میداند.
در همین سال، «احمد دوستمحمدی»، دبیر کمیته علمی «همایش بینالمللی بیداری اسلامی و بسیج جهانی مستضعفین» گزارش مفصلی در این مورد در خبرگزاری «فارس» منتشر کرد که عنوانش گویا است: «پروتکلهای بزرگان صهیون: نقشه راه صهیونیسم برای استیلا بر جهان».
دوستمحمدی در این مطلب نوشته بود: «پروتكلهای دانشوران صهيون كه اكنون قريب يك قرن از نگارش آنها توسط برخی رهبران و نخبگان جامعه يهود میگذرد، در كنار تورات و تلمود و بهعنوان مانيفست اجرایی، بهتدريج به مورد اجرا درآمدند و اكنون قسمتهای اعظم پيشبينیها و اهداف آنها محقق شده است.»
این نویسنده در واقع به روشنی علیه یهودیان که شامل چند صد هزار هموطن ایرانی کلیمی ما نیز میشود، تبلیغ و به کتب مقدس آنها توهین میکند.
خبرگزاری تسنیم نیز در همین راستا در گزارشی به نام «پیشقراولان صهیون» در سال ۱۳۹۵، بار دیگر به این متن جعلی اشاره و در ضمن تاکید کرد که قضیه فقط مختص زمان معاصر نیست: «نباید فراموش کرد که یهودیان افراطی از هزاران سال پیش در صدد سلطه بر تمامی مردم جهان بودهاند.»
برخی قلمزنان حکومتی هوشمندتر هستند و در استفاده خود از این متن به عنوان «شواهدی» برای نظریات توطئهپردازانه یهودستیزانه ظریفتر عمل میکنند؛ مثل «عبدالله شهبازی» که زمانی عضو «حزب توده ایران» بود و بعدها پس از دستگیری و آزاد شدن در دهه ۱۳۶۰، به اصطلاح «تواب» شد و به همکاری گسترده با وزارت اطلاعات دست زد.
او بود که «موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی» را در سال ۱۳۶۷ بنیان نهاد و کتب متعددی منتشر کرد که خلاصه نگاه تاریخی آنها این است که گروهی از «زرسالاران» یهودی، زرتشتی و بهایی قرنها است به ایران ضربه میزنند؛ توطئهپردازیِ بیبنیانی که هدفی جز پخش نفرت ندارد.
شهبازی در یک سخنرانی که در اسفند ۱۳۸۷ در «دانشگاه تهران» انجام داد، جعلی بودن پروتکل را تایید کرد اما مدعی شد که این کتاب عامدانه توسط زرسالاران یهودی منتشر میشود تا به آنها کمک برساند. او سپس بسیاری از اتهامات بیبنیان فاشیستها که در طول قرن بیستم علیه یهودیان انجام شده است را تکرار کرد.
با توجه به این که جمهوری اسلامی سالها است تمام مخالفان خود را به دشمنان خیالی میبندد و پشت هر حرکتی توطئه میبیند، جای تعجبی ندارد که به پروتکل که امروز در تمام جهان رسوا شده و جعلی بودنش مسلم است، روی خوش نشان میدهد و آن را به طرق مختلف پخش میکند. گفتوگوی اینترنتی «ایرانوایر» با کارشناسان موزه هولوکاست امریکا تلاشی است برای مقابله با این تبلیغات بیاساس با بهترین پادزهر ممکن؛ آموزش تاریخی و تکرار واقعیتهای انکارناپذیر.