«ایرانوایر» از سال گذشته، مجموعه جدیدی را آغاز کرد که تا همین حالا، به یکی از موثرترین ابزار آموزشی بدل شده است: «هولوکاست به روایت عکس»، یا «عکسهایی که هولوکاست را تعریف میکنند.» این نوشته به ما میگوید که یا میتوان از طریق عکس، درباره فجایع هولوکاست آموخت؟
***
حقیقت هولوکاست، هم ساده است و هم پیچیده. محور آشکار حقیقت درباره این فاجعه تاریخی، قتل نظاممند شش میلیون یهودی به دست آلمان نازی و شرکای آن است. نازیها در ضمن، دست به قتل سه میلیون اسیر جنگی شوروی و صدها هزار تن از مخالفین سیاسی خود زدند و همچنین مردمان روما، سینتی، دارای ناتوانی، پیروان مذهب «شاهدان یهووه» و مردان همجنسگرا را نیز، به قتل رساندند.
اما از این واقعیتها که بگذریم، هولوکاست عملیاتی پیچیده بود. انجام آن ۱۲ سال به طول انجامید و از یک سو به تصمیمات مقامات ارشد نازی وابسته بود و از سوی دیگر، به بسیج میلیونها تن از مردمان عادی آلمانی و شرکای محلیشان در کشورهای اروپایی همپیمان با دُوَلِ محور و یا تحت اشغال آلمان. هولوکاست نیز متکی به تاریخ دیرین یهودستیزی بود که نفرت مرگبار از یهودیان را ممکن و حتی قابلقبول میساخت.
وقتی درباره تاریخ هولوکاست آموزش میدهیم، میکوشیم به جنبههای متعدد این جنایت تاریخی نور بتابانیم، با این هدف که به درک روشنتری از چگونگی وقوع آن برسیم.
کار آموزش هولوکاست، یک جنبه اخلاقی ضروری دیگر نیز دارد و آن، چگونگی از جلوگیری از کاهش قربانیان یا بازماندگان به عددی ساده مثل شش میلیون و در عوض نشان دادن انسانیت آنها و ارج نهادن به آن.
ما در طول پروژه «سرداری» که ابتکار مشترک «ایرانوایر» و «موزه یادبود هولوکاست» آمریکا است، از روشهای بسیاری برای پیشبرد آموزش هولوکاست برای مخاطبین ایرانی استفاده کردهایم. برخی از موفقترین ابزار آموزشی ما، عکسها و فیلمهای کوتاه بودهاند که قابلیت به اشتراک گذاشته شدن در رسانههای اجتماعی را دارند -اغلب با مقالههای همراه آنها- که به جنبهای از هولوکاست میپردازد.
ایرانوایر، سال گذشته مجموعه جدیدی را آغاز کرد که تا همین حالا به یکی از موثرترین ابزار آموزشی ما بدل شده است، «هولوکاست به روایت عکس»، یا «عکسهایی که هولوکاست را تعریف میکنند.» کارشناسان، موضوعی مختلف در مونولوگهای کوتاه ویدیویی به صحبت و تحلیل درباره یک عکس مربوط به هولوکاست میپردازند.
از ویژگیهای چشمگیر این مجموعه، این است که عکسها بهصورت نظاممند و یا با سازماندهی مرکزی برای توضیح عناصر کلیدی هولوکاست برای مخاطبین ایرانوایر انتخاب نشده بودند، هر عکس توسط یک کارشناس و به خواست خود او انتخاب شده بود و بدینسان، این عکسها به مجموعهای از قطعات تکهپاره میماندند که بخشهای کوچکی از داستان هولوکاست را برجسته میکنند. این عکسها که در کنار همدیگر که قرار میگیرند، به ما کمک میکنند متوجه عظمت هولوکاست شویم، برخی از جنبههای کمتر شناخته شده آن را بیاموزیم و به این جنایت بزرگ، تنها بهصورت انتزاعی نگاه نکنیم؛ یادمان باشد که داستان این جنایت، شامل انسانها میشد -هم انسانهای مرتکبشونده جنایات و هم انسانهای همدست- و در ضمن عنوان قربانی، بازمانده و تمام کسانی که بهراحتی در هیچیک از این دستهبندیها، جا نمیگیرند.
برای مثال، یکی از عکسهای این مجموعه در اواخر دهه ۱۹۳۰ گرفته شده و یک زوج جوان یهودی در لیتوانی را نشان میدهد و پسری را میبینیم که سیگاری برای دوستدخترش روشن میکند. این عکس از یک جهت چیز مشخصی راجع به هولوکاست نشانمان نمیدهد، اما پیغام مهمی در آن نهفته؛ چراکه نمایانگر زندگی عادی یهودیان در اروپا است، پیش از آنکه هولوکاست، باعث نابودی بخش وسیعی از این جمعیت شود.
عکسی دیگر، گروهی از نیروهای زن جانبی «اساس» را نشان میدهد که نزدیک اردوگاه آشویتس با همدیگر وقت میگذرانند و از میوههای محلی لذت میبرند. این عکس، یادآور زندگی عادی کسانی است که مرتکب جنایت علیه بشریت میشدند.
در عکسی دیگر، زنانی را در لتونی میبینیم که ورود سربازان اشغالگر نازی را جشن میگیرند که کشور را در پی اشغال شوروی به سیطره خود درمیآورند. عکسی دیگر، گروهی از پسران یهودی و غیریهودی در خیابانی در شهر برمنِ آلمان در دهه ۱۹۲۰ را نشان میدهد؛ صحنهای که چند سال بعد غیرممکن شد.
کارشناسی که این عکس را به مخاطبین ایرانوایر معرفی میکند، برایمان از داستان خیرهکننده یکی از پسران آلمانی درون عکس میگوید که بعدها از نگهبانان اردوگاه دستهجمعی «برگن بلزن» میشود و سالها بعد با همبازی یهودی خود تماس میگیرد، با این امید که نقشش در زمان جنگ را توجیه کند، یا توضیح دهد.
برخی عکسها نشان میدهند که ایران نیز به شیوههایی بعید، به هولوکاست مربوط بود. برای مثال، یکی از عکسها، مردی یهودی به نام «سامی دورا» را نشان میدهد که متولد بیروت بود، اما تمام خانواده او شهروندی ایران را داشتند که احتمالا بهعلت روابط تجاری با این کشور بود. این سندهای هویتی ایرانی، بعدها نقش مهمی در زندگی آنها بازی میکند. سامی را در این عکس در یک اردوگاه کار در مراکش میبینیم. او پیش از اشغال فرانسه به دست آلمان نازی، در پاریس زندگی میکرده و از آنجا است که به شمال آفریقا گریخته.
«عبدالحسین سرداری»، دیپلمات ایرانی، با انتشار اوراق هویتی این ایرانی، دست به نجات جان والدین سامی بههمراه شماری دیگر از یهودیان ایرانی میزند. با این اسناد است که آنها موفق میشوند از اروپای تحت اشغال نازیها بگریزند. حتی پس از اینکه مراکش به دست متفقین میافتد نیز، فرانسویها میخواستند سامی را که حالا فرار کرده بود و در کازابلانکا زندگی میکرد، به اردوگاههای کار بازگردانند. این دخالت کنسولگری ایران در کازابلانکا بود که به او امکان داد از این سرنوشت بگریزد و در عوض در دوران جنگ، برای نیروهای آمریکایی کار کند.
داستان او، یادآور این است که تعقیب حکومت نازیها خارج از مرزهای اروپا نیز در جریان بود و به شمال آفریقا هم میرسید و در ضمن، این واقعیت که ایران به طرقی غیرقابل انتظار، به داستان هولوکاست مربوط میشود.
کارشناسانی که عکسهای موجود در این مجموعه را برای ایرانوایر معرفی میکنند، خود پیشینههای متنوعی دارند. برخیها تاریخدانهای باتجربه موزه هولوکاست آمریکا و یا از خدمه موزه هستند که سالها را وقف مطالعه درباره هولوکاست کردهاند، ازجمله سفرای جوان موزه که اغلب در سالهای نوجوانی یا جوانی خود هستند و بهعنوان بخشی از برنامه «درسها را به خانه بیاوریم»، تورهایی در موزه برگزار میکنند.
هریک از این کارشناسان نهتنها از آنچه در عکسها میبینیم و داستانهای پشت آنها، که درباره معنای آن برای شخص خود میگویند و اینکه این عکسها چگونه آنها را به داستان هولوکاست مربوط میکند و به آنها امکان میدهد با داستان هولوکاست رابطه برقرار کنند و از مصائب و جنایات آن بیاموزند.
در عمل دیدهایم که این پروژه، شیوهای خلاقانه برای آموزش در مورد هولوکاست به زبان فارسی و برای مخاطبین ایرانی محسوب میشود.
پروژه سرداری میکوشد ایرانیان را با مردمانی با پیشینههای متنوع که بیرون از کشورشان هستند، مرتبط سازد. درحالیکه جمهوری اسلامی بهدلایل شرورانه سیاسی خود منکر هولوکاست میشود، افراد از پیشینههای مختلف در کشوری دوردست، از تجربیات خود درباره آموختن درباره هولوکاست و آموزش در این مورد میگویند و بدینسان، با همنوعان انسانی خود در ایران، رابطه برقرار میکنند.