در ژانویه ۲۰۲۰، در حالی که جهان آماده آغاز دهه جدید میشد، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، با سخنانی به این مناسبت از چالشهای آینده دنیا سخن گفت. پیرمرد سوسیالیست پرتغالی که سومین سالگرد زمامداری خود را نیز جشن میگرفت هشدار داد که «چهار سوارکار» در روزهای پیش رو آینده بشریت را تهدید میکنند. اشاره او به آن «چهار سوارکار آخرالزمان» بود که در آخرین فصل انجیل، مکاشفه یوحنا، ظاهر میشوند. چهار سوارکاری که گوترش از آنها میگفت، اما از این قرار بودند: «تنشهای ژئوپلیتیک، بحران اقلیمی، سوءاعتماد جهانی، جنبه تاریک فنآوری.»
آیا او مبالغه میکرد؟ آیا صحبت از آخرالزمان و بحران کار همیشگی رهبران اغراقگر سازمان ملل نیست؟
دو ماهی از سخنرانی گوترش نگذشته بود که سوارکار پنجمی از راه رسید تا دنیا واقعا رنگ آخرالزمان بگیرد: دنیاگیریِ ویروس کرونا که بزرگترین اختلال جهان از پایان جنگ جهانی دوم به این طرف را ایجاد کرده است. حالا در حالی این خطوط را مینویسیم که صدها هزار نفر در ایالات غربی آمریکا به علت آتشسوزی بیخانمان شدهاند (نشانی از تغییرات اقلیمی)، فقر مفرط و گرسنگی برای اولین بار در چند ده سال اخیر به جای کاهش در حال افزایش است و دو قدرت بزرگ دنیا (آمریکا و چین) بیش از همیشه شاخ به شاخ میشوند. قریب یک میلیون نفر به دلیل کرونا جان سپردهاند.
دبیرکل که سخنرانیاش را میکرد منتظر بود تا سازمان تحت امرش را آماده جشن تولد ۷۵امین سالگرد خود کند. امسال سپتامبر اما برای اولین بار در تاریخ سازمان ملل، رهبران دنیا برای آغاز دور جدید مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک نمیآیند. بزرگترین رویداد نیویورک که در چند سال گذشته به غیر از رهبران جهان مهمانانی همچون پاپ فرانسیس و شاکیرا و اما واتسون را به شهر ما آورده، برگزار نمیشود.
عدم دیدار رهبران جهان اما کوچکترین نگرانی گوترش و سازمان ملل است.
دنیاگیری کرونا در شرایطی صورت میگیرد که رهبران برخی از مهمترین کشورهای دموکراتیک دنیا (آمریکا، بریتانیا، برزیل،، ترکیه، هندوستان، اسرائیل، فیلیپین، مجارستان و لهستان) در اداره مردانی هستند که سیاست ناسیونالیستیشان باعث میشود دل خوشی از رویکرد چندجانبهگرایی و همکاری با سازمان ملل نداشته باشند. در شرایطی که دنیا بیش از همیشه به همکاری و همبستگی نیاز دارد شاهد شکافهای متعدد بین کشورها هستیم. از شرق دریای مدیترانه تا دریاهای شرق و جنوب چین و مرزهای کوهستانی چین و هند امکان درگیری نظامی بین کشورهای بزرگ بیش از پیش مطرح شده است. دبیرکل سازمان ملل خواهان رقم ۱۰ میلیارد دلار کمک مشترک جهان برای برخورد با دنیاگیری کرونا شده بود، اما به زحمت توانست یک چهارم این مبلغ را هم جمع کند. آقای گوترش در حالی در دفتر کارش در طبقه سی و هشتم دبیرخانه سازمان ملل در نیویورک به آبهای آرام رودخانه شرقی نیویورک مینگرد که میداند دنیا آرام نیست و روزهای آسانی در پیش رو ندارد.
نامرئی مثل اکسیژن
چند سال پیش که با دانیلو ترک، رئیسجمهور سابق اسلوونی و نامزد وقت دبیر کلی سازمان ملل، گفتگو میکردم میگفت سازمان ملل مثل اکسیژن است: نامرئی، اما ضروری. شاید وجود آن خیلی جاها حس نشود، اما روزی اگر نباشد جای خالیاش بلافاصله احساس میشود.
در ماه ژوئن که آقای گوترش هفتاد و پنجمین سالگرد امضای منشور سازمان ملل در سان فرانسیسکو را جشن میگرفت در توئیتر نوشت: «منشور به ما امکان داد از آفت جنگ جهانی سوم که بسیاری از آن واهمه داشتند اجتناب کنیم. در زمانی که دنیا پر از تلاطم و مخاطره است، منشور هنوز راه آينده بهتر را نشان میدهد.»
حتی اگر سازمان ملل را دلیل اصلی عدم درگیری جنگهای بزرگ بین کشورها ندانیم، یگانگی تاریخی این نهاد واقعیتی است که توسط خیلیها فراموش میشود. این ایده که تمام حکومتهای جهان باید با هم همکاری کنند ایدهای نوین است که تبلور عملی آن در تاریخ بشر هرگز به اندازه سازمان ملل پیشرفت نکرده. نیای سازمان ملل، «جامعه ملل»، که در پی جنگ جهانی اول برپا شد، نه تنها دوام نیاورد که حتی خیلی کشورهای اصلی دنیا از جمله خود آمریکا به آن نپیوستند. امروز اما سازمانی داریم که عملا تمام دولتهای جهان (حتی کره شمالی و جمهوری اسلامی و رژیم بشار اسد) در آن نماینده دارند و به اندازه اقتصاد خود در تامین مالی آن مشارکت میکنند. این سازمان ۴۴ هزار خدمه دارد و بیش از ۱۰۰ هزار سرباز تحت لوای پرچم آن در ۱۴ کشور فعالیت صلحبانی میکنند. برای خیلی از ما سازمان ملل شاید نامرئی باشد، اما مردم کشورهایی همچون سودان جنوبی و کنگو و لبنان و سومالی و قبرس حضور نیروهای نظامی آنرا لمس میکنند. همین اواخر گشودن درهای مقر سازمان ملل در سودان جنوبی به روی مردم فراری باعث نجات جان دهها هزار نفر شد. هر روز در سراسر جهان صدها هزار نفر به انواع مختلف از نهادها و شاخههای متعدد سازمان ملل بهره میگیرند.
مشکلات موجود در مورد نیروهای حافظ صلح سازمان ملل اما خیلی از مشکلات کل سازمان را هم نشان میدهد. مثلا این واقعیت که این نیروها اصلا در منشور سازمان نیامدهاند و بنابراین ساز و کار اعزامشان دقیق نیست. با اینکه امروز از قریب ۱۰ میلیارد دلار بودجه سازمان ملل اکثریتش (بیش از ۶ میلیارد دلار) صرف آنها میشود. واقعیت دیگر این است که آنها در بسیاری موارد دست به جنایاتی همچون قتل و آزار جنسی زدهاند. شدیدترین این مورد را در جنگ کوزوو دیدیم که در آن ۷۰ مورد قتل و ۸۰۰ مورد آزار جنسی توسط نیروهای حافظ صلح سازمان ملل ثبت شده است. مشکل دیگر این است که این نیروها تنها زمانی میتوانند اعزام شوند که شورای امنیت حکم دهد. ساز و کار این شورا مناسب دنیای سال ۱۹۴۵ طراحی شده. همین است که در آن پنج عضو دائمی (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و بریتانیا) حق وتو دارند. روسیه و چین با استفاده از همین حق توانستند جلوی اقدامات سازمان در جریان جنگ داخلی سوریه را بگیرند.
پیشنهادات مختلفی برای اصلاح این نظام ارائه شده، اما بعید است پنج دولتی که این حق را دارند به این راحتیها بخواهند آنرا از دست بدهند. در بین سایر کشورهای بیرون از شورا هم برای چگونگی اصلاح شورا اختلاف بسیار وجود دارد. مثلا هند، برزیل، آلمان و ژاپن «گروه چهار» را تشکیل دادهاند و به موجب آن از راه یافتن همدیگر به شورا به عنوان اعضای دائمی حمایت میکنند. رقبای این کشورها در منطقه اما به شدت با این امر مخالفند. همین است که از دهه ۱۹۹۰ گروه غیررسمی «وحدت برای اجماع» یا «باشگاه قهوه» به رهبری ایتالیا و با شرکت کشورهای دیگری همچون پاکستان، کانادا، کره جنوبی، ترکیه و آرژانتین شکل گرفت تا با «گروه چهار» مخالفت کند. از سوی دیگر موضع اتحادیه آفریقا این است که دو کرسی دائمی و پنج کرسی غیردائمی در شورای امنیت به این قاره اعطا شود، موضعی که مورد حمایت جنبش عدم تعهد هم هست. واشنگتن اما مخالفت کرسی دائم برای آفریقاییها است گرچه به همراه پاریس و لندن از عضویت دائم هند حمایت میکند — خواستهای که روسیه از آن دل خوشی ندارد و چین با تمام توان با آن مخالف است. دو هفته پیش هند به نمایندگی از «گروه چهار» تهدید کرد که اگر به خواستههای این گروه عمل نشود، به راههایی جدید برای عمل به خواستههای خود دست میبرد. ترمیم منشور سازمان ملل که با رای دو سوم اعضای مجمع عمومی ممکن است و میتواند ترکیب شورای امنیت را عوض کند یکی از این راههای احتمالی است.
نزاع در سازمان ملل
تهدید هند میتواند خبر از این واقعیت بدهد که در روزهای پیش رو شاهد تحرکات جدیدی در سازمان ملل باشیم که بیش از همکاری رنگ نزاع داشته باشند. روحیه حاکم در سازمان ملل معمولا با اجماع پیش میرود. مثلا «هدفهای توسعه پایدار» که اخیرا در ۱۷ زمینه بر سر آنها توافق شد. تمام کشورهای دنیا توافق کردند که قدمهایی در زمینه مقابله با مشکلاتی همچون فقر و تبعیض جنسیتی بردارند و تلاش کنند تا سال ۲۰۳۰ به این اهداف برسند. اینجا البته به فاصله بسیار حرف تا عمل میرسیم. مثلا ایران هم این اهداف را امضا کرده اما آیتالله خامنهای و اصولگرایان حامی او با افتخار از این دم میزنند که هرگز سند یونسکوی ۲۰۳۰ که بر اساس این اهداف تصویب شده عملی نخواهد شد.
در سالهای اخیر تنش بین اعضای شورای امنیت که بالا رفته امکان نزاع در سازمان هم بیشتر شده. مهمترین این تنشها بین دو بزرگترین اقتصاد جهان، آمریکا و چین، است. در سال گذشته گروه پژوهشی «مرکز نوین امنیت آمریکا» گزارشی به نام «جمهوری خلق سازمان ملل» منتشر کرد که در آن نسبت به تلاش پکن برای در اختیار گرفتن نهادهای کلیدی سازمان ملل هشدار داد. میبینیم که چینیها به ریاست سازمانهای مهمی همچون اتحادیه بینالمللی مخابرات و سازمان غذا و کشاورزی رسیدهاند. در این مورد آخر دیدیم که سال گذشته آقای چو دونگیو برای رسیدن به ریاست این سازمان مستقر در رم عملا وارد کارزاری انتخاباتی با مخالفت آمریکا شد و نهایتا با رای ۱۰۸ از ۱۹۴ کشور عضو سازمان ملل پیروز شد و نامزد فرانسوی مورد حمایت اتحادیه اروپا و نامزد گرجستانی مورد حمایت آمریکا را شکست داد. در شورای امنیت شاهد هستیم که چین نه تنها از حق وتو استفاده میکند که با جمعآوری آرا میان ۱۰ عضو غیردائم با برخی تصمیمات وتوناپذیر آمریکا (چون در مسائل اداری و غیرسیاسی هستند) مخالفت میکند. چنین چیزی در تاریخ سازمان ملل کمسابقه است. این یکهداری چین در شرایطی است که ترامپ نه تنها مثل بیشتر جمهوریخواهان دل خوشی از سازمان ملل و ورود آمریکا به آن ندارد که این سازمانمللستیزی را به ابعادی جدید رسانده. او در سخنرانیهای خود در سازمان ملل بیمحابا به «جهانیگرایان» میستیزد و از «میهنپرستان» و «طرفداران حق حاکمیت ملی» دفاع میکند. او خواهان خروج آمریکا از سازمان جهانی بهداشت است و فیالحال حضور آمریکا در نهادهایی همچون یونسکو، صندوق جمعیت و شورای حقوق بشر را به شدت کاهش یا پایان داده است.
با این حساب دنیا در شرایطی به جنگ سوارکاران آخرالزمان میرود که سازمان ملل بر خلاف نامش متحد نیست و پر از اختلاف هم هست. با این وجود این سازمان بزرگتر و مهمتر و وسیعتر از آن است که مثل «جامعه ملل» به محاق برود. در طول ۷۵ سال تاریخ سازمان ملل، اندونزی تنها کشوری است که در زمان زمامداری سوکارنوی ماجراجو چند سال از این سازمان پا پس کشید و امروز حتی سرسختترین مخالفت چندجانبهگرایی نیز میدانند که حضورشان در نیویورک به نفع است. سازمان ملل پابرجا میماند، اما مرد طبقه سیوهشتم برای موثرتر ساختن آن بیش از همیشه با چالش روبهرو است.