اصطلاحی قدیمی در سیاست آمریکا است که میگوید: «کارکنان، سیاست هستند.» یعنی اینکه چه کسی برای چه سمتی انتخاب شود، خود نشاندهنده انتخاب سیاست است. همین است که این روزها همه با دقت انتخابهای جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا را با دقت نظاره میکنند تا ببیند دولت او به چه سویی میخواهد برود. هر انتخاب برخی جناحهای حزب دموکرات را خوشحال و برخی دیگر را ناراحت میکند اما بعضی انتخابها با استقبال وسیع مواجه میشوند. مثلا انتخاب تونی بلینکن به عنوان وزیر خارجه با تحسین جناحهای مختلف حزب دموکرات مواجه شد از جمله مت داس، مشاور سیاست خارجه برنی سندرز. این نشان از اعتبار بلینکن نزد بخشهایی از جناح چپ حزب میدهد.
بایدن حالا باز دست به انتخابی محبوب زده است. او ویلیام برنز، دیپلمات کهنهکار آمریکایی، را به ریاست سازمان سیا منصوب کرده است. این انتخاب به خصوص از این سو مورد تحسین قرار خواهد گرفت که چهره دیگری که صحبت از او میرفت، مایکل مورل، رئیس سابق سیا در دولت باراک اوباما بود که جناح چپ حزب او را متهم به تایید اقدامات جنجالی این سازمان همچون شکنجه در زمان جورج دبلیو بوش کردهاند.
ویلیام برنز اما دقیقا نقطه مقابل سیاستهای زمان جورج دبلیو بوش است. این دیپلمات ۶۴ساله که در سال ۲۰۱۴ بازنشسته شد، ید طولایی در وزارت خارجه آمریکا دارد. در دولت بیل کلینتون، سفیر آمریکا در اردن بود و در دولت بوشِ پسر، سفیر آمریکا در روسیه. هم در زمان بوشِ پسر و هم در زمان باراک اوباما سمتهای مهم معاونت وزارت خارجه در واشینگتن را عهدهدار بود و از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ نفر دوم این وزارتخانه بود.
آقای برنز از محبوبترین چهرهها در صفوف دیپلماتهای آمریکایی است. برخلاف خیلی چهرهها که از دنیای سیاست وارد دیپلماسی میشوند، او بیش از ۳۲ سال در وزارت خارجه گذرانده و در صفوف آن رشد کرده است. در زمان جورج دبلیو بوش که وزارت خارجه آمریکا به محاق رفت و سیاست خارجه بیشتر از سوی وزارت دفاع (به وزارت دونالد رامسفلد) و کاخ سفید (به خصوص تحت نظر معاون رئیسجمهور، دیک چنی) تدوین و اجرا میشد، ویلیام برنز نماد دفاع از نقش دیپلماسی بود. او از تصمیم آمریکا برای اشغال عراق انتقاد کرد و یادداشتی برای وزیر وقت خارجه، کالین پاول، نوشت که در آن در مورد «طوفان» پیش رو هشدار میداد. متن این یادداشت درز کرد و در رسانهها منتشر شد. در طول ۱۷ سالی که از حمله آمریکا به عراق میگذرد بارها به آن استناد شده است چرا که نشان میدهد این دیپلمات باسابقه چطور به موقع در مورد بسیاری، مخاطراتی را هشدار داده است که در سالهای پیش رو آمریکا را در عراق زمینگیر کرد و اوضاع منطقه را بیثباتتر از همیشه ساخت. دیگر اطلاعات افشا شده که به شهرت آقای برنز کمک کرد، انتشار پروندههای وزارت خارجه آمریکا در روسیه از سوی ویکیلیکس در سال ۲۰۱۰ بود. برنز در یادداشتهایی که از روسیه فرستاده بود به قدری تحلیل دقیقی از شرایط داشت که تیموتی گارتون اش، از شهیرترین تاریخدانان اروپای شرقی، در مقالهای در روزنامه گاردین او را ستود و نثرش را با اولین وو، رماننویس برجسته انگلیسی مقایسه کرد.
اما از این کیفیتهای برنز که بگذریم انتخاب او بیش از همه به یک کشور مربوط میشود: ایران.
برنز در واقع از پدران معنوی برجام است. او که منتقد سیاست تهاجمی و جنگافروزانه جمهوریخواهان در دولت بوش پسر بود، در دولت اوباما که در پی آن آمد از راههای دیپلماتیک دفاع کرد و به خصوص از ارتباط با جمهوری اسلامی و قدم گذاشتن به راهی که به برجام منتهی شد. همین است که انتصاب او از طرف بیشتر مطبوعات به ایران مربوط دانسته شده است. یونا جرمی باب در روزنامه «اورشلیم پست» اسرائیل در تیتر مقاله خود آقای برنز را «دیپلماتی وسیعا مورد احترام و طرفدار برجام» خواند و گفت انتصاب او میتواند باعث ناخشنودی اسرائیل شود که سرسختترین مخالف برجام بوده است. تیتر مجله «نیوزویک» نیز برنز را «منتقد سیاست دونالد ترامپ درباره ایران» معرفی کرد.
آنچه حضور برنز را بیش از پیش مهم میسازد این واقعیت است که او در کنار جیک سالیوان خواهد بود، دیپلمات ۴۴ سالهای که میتوان او را شاگرد و دستیار برنز دانست. آقای سالیوان قرار است مشاور امنیت ملی دولت بایدن باشد.
در سال ۲۰۱۳ که دیدارهای مخفی ایران و آمریکا در عمان آغاز شد، تیم آمریکاییها از سوی سه نفر رهبری میشد: ویلیام برنز (که عالیرتبهترین چهره تیم بود)، سالیوان و پانیت تالوار، مشاور وقت کاخ سفید که نقش مهمی در تغییر اساسی سیاست آمریکا نسبت به ایران و آغاز ابتکارهایی همچون پیام نوروزی از سوی رئیسجمهور داشت.
برنز و سالیوان با این حساب از بنیانگذاران اصلی برجام هستند. در اینکه آنها خواهان بازگشت به برجام هستند نیز شکی نیست. در پی ترور قاسم سلیمانی در ژانویه سال گذشته، برنز و سالیوان با هم مطلبی در مجله «آتلانتیک» نوشتند و از «تصمیم ابلهانه ترامپ برای خروج از برجام» انتقاد کردند.
آقای برنز اولین رئیس تاریخ سازمان سیا است که هیچ سابقه اطلاعاتی ندارد. مدافعینش میگویند مهمترین ویژگی رئیس سازمان سیا اما نزدیکی به رئیسجمهور است و نه سابقه کار اطلاعاتی چرا که بیشتر کارهای عملیاتی سازمان به دست معاونین سازمان انجام میشود. نکته ظریف دیگر اینجا است که رئیس سازمان سیا هم مثل مشاور امنیت ملی معمولا در کابینه حضور ندارد.
با این حساب بایدن دو دیپلمات زبده را در سمتهایی کلیدی و نزدیک به خود دارد که در عین حال بیرون از کابینه هستند و مجبور به مشارکت در مسائل حساس سیاست داخلی آمریکا و مسائل ۱۰۰ روز اول ریاستجمهوری بایدن نخواهند بود. برنز و سالیوان نه تنها علاقهمند بازگشت به برجام هستند که از معدود دیپلماتهای عالیرتبه دولت کنونی محسوب میشوند که سابقه مذاکره مفصل و مستقیم را با جمهوری اسلامی دارند. بعید نیست آنها از همین حالا پیغام دادن مخفیانه را به تهران آغاز کرده باشند.
انتخاب آنها پیغامی روشن به جمهوری اسلامی است: خواست آمریکا برای مذاکره و بازگشت به برجام. این البته تازه اول راه است. مذاکره با جمهوری اسلامیای که نسبت به چهار سال پیش سرکوبگرتر، خشونتبارتر، جنایتکارتر و افراطیتر شده بدون شک همراه با مشکلات بسیار خواهد بود. اما حضور سالیوان و برنز در کنار بایدن نشان از عزم جزم رئیسجمهور دموکرات برای آن چیزی میدهد که پیش از انتخابات هم وعدهاش را داده بود: «برخورد سرسختانه اما هوشمندانه با ایران.»