پادشاهی اردن شنبهای پرماجرا را از سرگذراند. خبرگزاریهای رسمی از دستگیری چندین چهره مطرح در کشور گفتند. حمزه بن حسین، ولیعهد پیشین و برادر ناتنی پادشاه کنونی، با فرستادن پیغامی تصویری به «بیبیسی» از حصر خانگی خود خبر داد و روزنامه «واشینگتن پست» هم از دستگیری ۲۰ نفر خبر داده است.
در میان دستگیرشدگان به نام چند چهره مطرح دیگر نیز برمی خوریم: مهمترین آنها، باسم عوضالله است؛ چهره اقتصادی متولد بیتالمقدس (اورشلیم)، زمانی که این شهر هنوز در اشغال اردن بود. آقای عوضالله، رئیس شرکتی سرمایهگذاری به نام «تموح» در دوبی است و در سالهای اول حکومت پادشاه کنونی (اوایل دهه ۲۰۰۰) وزیر برنامهریزی و چند ماهی وزیر دارایی بود. او مدتی نیز رئیس دفتر پادشاه بود. آقای عوضالله درسخوانده آمریکا و بریتانیا است و از دانشگاه «ال اس ئی» لندن دکترا دارد. او در ضمن ازجمله فرستادگان اردن به عربستان سعودی بوده است و به گفته برخی منابع، حتی گذرنامه سعودی دارد.
دیگر چهره دستگیرشده، شریف حسن بن زید از اعضای خانواده سلطنتی است که از قوم و خویشهای دور پادشاه محسوب میشود. برادر او، سرجوخه علی بن زید، از چهرههای درخشان دستگاه امنیتی اردن بود که در سال ۲۰۰۹ در یک بمبگذاری مرگبار بهدست سازمان القاعده در خوستِ افغانستان به همراه همکاران آمریکایی خود کشته شد.
تمامی کشورهای منطقه بهسرعت از ملک عبدالله و ثبات و امنیت اردن حمایت کردند: از عربستان سعودی و بحرین و مصر گرفته تا اتحادیه عرب، لبنان، عراق و البته آمریکا.
برای درک ماهیت رویدادهای کنونی باید نگاهی به تاریخ دور و نزدیک اردن و منطقه داشته باشیم.
برادر علیه برادر
درمیان خاندانهای پادشاهی، دعوا بین پدر با پسر و برادر با برادر رایج و قابل انتظار است. وقتی تکلیف قدرت بر بنیان موروثی تعیین شود، طبیعی است که جدلهای اجتماعی و سیاسی نیز در همین قالب عیان شوند. تاریخ پادشاهیهای جهان عرب پر از تحولات اینچنینی است که معمولا شامل دخالت قدرتهای خارجی نیز میشود.
در سال ۱۹۶۶، شخبوط بن سلطان که از سال ۱۹۲۸ حاکم ابوظبی بود، به کمک بریتانیا در کودتایی بیخونریزی سرنگون شد تا برادرش، شیخ زاید، سر کار بیاید و برگ جدیدی در تاریخ جزیرةالعرب رقم بزند. شیخ زاید پنج سال بعد در کنار شش شیخنشین دیگر «امارات متحده عربی» را تشکیل داد که امروز به یکی از قدرتهای اصلی منطقه بدل شده است. در سال ۱۹۷۰ این باز لندن بود که نقشی تعیینکننده در تغییر قدرت در منطقه خلیج فارس ایفا کرد: سعید بن تیمور که از سال ۱۹۳۲ سلطان عمان بود، کنار زده شد تا پسر ۲۹ سالهاش، قابوس، سر کار بیاید. قابوس حکومت عقبمانده پدرش را که در آن بردهداری رواج داشت، اما حتی جادهها آسفالت نبود، کنار گذاشت و به کمک دو پادشاهی قدرتمند منطقه، ایرانِ پهلوی و عربستانِ سعودی، انقلابِ چپگرایان ظفار را شکست داد و تا همین سال گذشته که در سن ۷۹ سالگی در گذشت، در قدرت ماند.
در سال ۱۹۷۲ قطر نیز طعم کودتا را چشید: خلیفه بن حمد، نخستوزیر و ولیعهد وقت، هنگامی که پسرعمویش، امیر وقت قطر، احمد بن علی، برای دیدار از محمدرضا شاه به ایران سفر کرده بود، کودتا کرد و قدرت را در اختیار گرفت. حاکم جدید قطر اما قدرتش را همانگونه از دست داد که روزی به دست گرفته بود: در سال ۱۹۹۵، پسرش، ولیعهد وقت، حمد بن خلیفه، با پشتیبانی حامیان خود در خاندان حاکم آل ثانی از سفر پدرش به ژنوِ سوئیس استفاده کرد و با یک کودتای بیخونریزی دیگر به قدرت رسید. یک سال بعد، پدرِ خشمگین سعی کرد با کمک برخی کشورهای منطقه ازجمله عربستان سعودی، امارات، بحرین و مصر به قدرت باز گردد، اما شکست خورد. ریشه تنشهای سالهای اخیر بین دوحه با ریاض و ابوظبی را نیز میتوان در همان رویدادهای دهه ۱۹۹۰ جستجو کرد، گرچه حمد در سال ۲۰۱۳ به نفع پسرش تمیم، امیر کنونی قطر، کنار رفت تا کار به کودتای سوم نکشد.
تنش بین اعضای خانواده در خاندان بنیهاشمِ حاکم بر اردن نیز بسیار بوده است. در فوریه ۱۹۹۹ ملک حسین، پادشاه وقت، پس از ۴۶ سال زمامداری و در پی نبردی طولانی با سرطان درگذشت تا پسرش، ملک عبدالله دوم، بر تخت بنشیند. عبدالله اما تنها حدود دو هفته پیش از مرگ پدر ولیعهد شده بود. این مقام پیش از آن به مدت قریب ۳۴ سال، به برادر ملک حسین، حسن بن طلال، تعلق داشت. حسن در سالهای آخر زندگی ملک حسین اشتیاقی بیش از حد برای رسیدن به تاج و تخت نشان داده بود و همین بود که در آستانه قدرت کنار زده شد تا برادرزاده کمتر شناختهشدهاش پادشاه شود. حسن بن طلال ۷۴ ساله امروز نیز بیرون گود قدرت به همراه همسر هندوستانی خود در امان زندگی میکند.
رقیب اصلی ملک عبدالله دوم پس از رسیدن به پادشاهی اما نه عموی سالخورده که برادر جوانش بود: حمزه بن حسینِ متولد ۱۹۸۰ که در آستانه ۱۹ سالگی به ولیعهدی رسید. عبدالله اما پنج سال بعد در حرکتی جنجالی، حمزه را از ولیعهدی خلع کرد و این مقام را به پسر ۱۰ ساله خود، حسین بن عبدالله، داد که تا امروز نیز در این جایگاه مانده است.
سایه حمزه ۴۱ ساله اما هرگز ملک عبدالله را رها نکرده است. تفاوتهای فاحش این دو باعث میشود گمانهزنیها در موردشان همیشه در جریان باشد. مادرِ عبدالله، زنی سفیدپوست از اهالی منطقه سافولکِ انگلستان است که پیش از آنکه نام «مونا الحسین» بگیرد، آنتوانت گاردینر نام داشت. معروف است که آشنایی این زن با ملک حسین به زمانی برمیگردد که بهعنوان یکی از دستیاران صحنه برای فیلم «لورنس عربستان» ساخته دیوید لین به اردن آمده بود، گرچه برخی میگویند پدرش، از نظامیان باسابقه ارتش بریتانیا، مستشار نظامی پادشاه بوده است.
هر چه باشد این زنِ دوم ملک حسین و مادرِ عبدالله پیشینهای بسیار متفاوت از زن چهارم پادشاه فقید و مادرِ حمزه دارد. خانم لیزا نجیب الحلبی که با نام «نورالحسین» از ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۹ ملکه اردن بود، متولد واشینگتن است و از یک خانواده پرسابقه سوری میآید که نسبشان چنان که از نامشان برمیآید، به حلبِ سوریه میرسد. پدربزرگ پدری لیزا، الیاس حلبی، متولد زحله است که امروز در لبنان واقع است و آن روزها بخشی از امپراتوری عثمانی بود. او در سال ۱۸۹۱ به همراه همسرش به آمریکا آمد و در سال ۱۹۱۵ صاحب پسری به نام نجیب حلبی شد که در دالاسِ تگزاس به دنیا آمد.
نجیب، که پدر لیزا و پدربزرگ حمزه است، نه تنها در دانشگاههای معتبری مثل استنفورد و ییل درس خواند که به برخی از عالیترین مقامهای سیاسی و تجاری در آمریکا رسید: در سال ۱۹۴۵ (پس از خدمت در ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم) اولین پرواز بینقارهای با هواپیمای جت در تاریخ آمریکا را انجام داد. مدتی مشاور ملک عبدالعزیز، پادشاه وقت عربستان سعودی، بود و به بنیانگذاری خطوط هوایی این کشور کمک کرد. در سال ۱۹۶۱ رئیسجمهوری وقت آمریکا، جان اف کندی، او را به ریاست اداره هوانوردی آمریکا منصوب کرد؛ و بالاخره از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ مدیر و رئیس یکی از مهمترین خطوط هوایی جهان، هواپیمایی «پان آمریکن» بود.
تباین دو برادر ناتنی عیان است: عبدالله مادری اروپایی دارد که در جوانی از ملک حسین طلاق گرفت و حمزه، مادری از خانوادهای عرب با چنین سوابق و افتخارهایی. مادرش در خاطرات خود میگوید نام حمزه را به نام رزمنده معروف صدر اسلام، حمزه بن عبدالمطلب، گذاشتهاند. شایعات بین اردنیها از این میگوید که حمزه، پسر محبوب پدرش بوده و عبدالله به همین خاطر او را کنار گذاشته است. حمزه خود نیز به طرق مختلف به این شایعات دامن میزند: از جمله با دیدارهای متعدد با قبایل اردنی و با رسم لباس پوشیدن و حتی آرایش چهره درست مثل پدرش و معمولا کنار عکس او ظاهر شدن.
حمزه مثل پدربزرگش وارد ارتش شده و به درجه سرتیپی رسیده است. نه فقط در دانشگاه هاروارد آمریکا که در مدرسه هَروی انگلیس و آکادمی نظامی مشهور این کشور در سندهرست درس خوانده است. معروف است که بین قبایل اردنی و بهاصطلاح «کرانه شرقی»ها محبوب است. مردم اردن را معمولا به دو دسته تقسیم میکنند: آنها که اصالتا اهل کرانه شرقی رود اردناند و فلسطینیتبارانی که اهل «کرانه غربی» این رودند که اکنون در اشغال اسرائیل است. فلسطینی بودن همسر عبدالله، ملکه رانیا، که متولد خانوادهای فلسطینی در کویت است، باعث افزایش این اختلافِ نمادین بین دو برادر ناتنی شده است.
تنشهای اجتماعی
تنشهای بین دو برادر هرچه باشد اما ریشه ناآرامیهای اردن نه در دعواهای خانوادگی که در تنشهای عمیقِ جاری در اجتماع است. اردن در طول تاریخ خود همواره با دشواریهای اقتصادی و ژئوپلیتیک روبهرو بوده است. بنیانگذاری این کشور در واقع به تصمیم بریتانیاییها درپی جنگ جهانی اول برای اعطای سرزمین بین عراق و فلسطین به خاندان بنیهاشم بازمیگردد؛ این خاندان سالها تحت لوای عثمانیها، کلیددار کعبه بود و در پی جنگ جهانی اول، سودای رهبری تمام جهان عرب را داشت، اما امروز باید به این پادشاهی کوچک بسنده کند.
اردن همیشه این مشکل را داشته که از نظر اقتصادی به همسایههای خود وابسته بوده است و از نظر سیاسی- امنیتی هم متکی به اتحادش با واشینگتن و لندن و همچنین به روابطش با اسرائیل. این کشور ۱۰ میلیونی امروز به میزان ۱۰۰ درصد تولید ناخالص داخلی خود بدهی دارد و در سال گذشته شاهد افزایش ۳۸ درصدی فقر بوده است. آسیبی که دنیاگیری کرونا به اقتصاد اردن زده، باعث افزایش ناآرامی شده است. ده سال پیش در بحبوحه «بهار عربی» اردن با تغییر یک نخستوزیر، اوضاع را آرام کرد. در ماههای اخیر اما تغییر وزیر بهداشت برای آرام ساختن اعتراضهایی که بهتازگی بهویژه در شهر سلط بالا گرفته، کافی نبوده است.
حمزه در فیلمی که به بیبیسی فرستاده است، علیه سرکوب سیاسی، فساد و ناکامیهای حکومت برادرناتنیاش سخن میگوید. او میگوید مقامهای امنیتی که برای اعلام حصر و گرفتن تلفن و اینترنتش آمدهاند، گفتهاند علت این محدودیتها و دستگیری افرادی که او آنها را «دوستان» خود نامیده است، انتقادهایی بوده که برخی چهرهها در دیدار با او از پادشاه مطرح کردهاند. حمزه میگوید این مقامها گفتهاند که آنها خود میدانند این انتقادها ازسوی حمزه مطرح نشده است.
این حرکت اما باعث شده است تا حمزه با زبانی صریحتر علیه عبدالله سخن بگوید. او در فیلم میگوید: «من مسئول گسست در حاکمیت، فساد و بیکفایتیای که در ۱۵ تا ۲۰ سال گذشته ر ساختار حکومتی ما غالب شده و هر سال هم بدتر از سال پیش شده، نیستم.» او از «فقدان اعتماد مردم به نهادها» میگوید و اینکه اردن که زمانی در زمینههایی مثل آموزشوپرورش، خدمات درمانی و «کرامت انسانی» در منطقه پیشرو بود، امروز عقبنشینیهای چشمگیری داشته است. او درضمن تاکید کرده است که برخلاف آنچه برخی ادعا میکنند، بخشی از هیچ دسیسه و حرکت خارجی نیست و این تنها تهمتی است که به «هر کس که علیه شرایط موجود سخن میگوید» زده میشود.
تنشها در منطقه
اردن بهطور سنتی با بیشتر همسایههای خود رابطه حسنهای داشته است. در سالهای طولانیِ جنگ سرد، ملک حسین هم با غرب رابطه خوبی داشت، هم با همسایه بزرگ خود، عربستان سعودی و هم با عراقِ تحت حکومت حزب بعث. همین بود که در زمان جنگ ایران و عراق، ملک حسین تمامقد کنار صدام حسین ایستاد. این کشور در سال ۱۹۹۴ با اسرائيل، پیمان صلح امضا کرد تا پس از مصر دومین کشوری باشد که چنین میکند. درگذشت ملک حسین در سال ۱۹۹۹ را حتی ازجمله عوامل به بنبست خوردن مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطینیها میدانند.
در یک سال گذشته و پس ازانعقاد «پیمان ابراهیم» بین اسرائیل و چهار کشور عربی (امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش)، اردن از معدود کشورهای عربی بود که علیه این پیمان سخن گفت. تحلیلگران میگویند ملک عبدالله نگران این است که اسرائیل در معامله با دوستان جدید عربی خود، دست به عمل علیه این کشور بزند. آنچه تحلیلگرانی همچون کارولین گلیک، ستوننویس راستگرای آمریکایی-اسرائیلی، «بزرگترین کابوس» پادشاه اردن میدانند، این است که اسرائیل روزی با عربستان سعودی به توافق برسد و سمت خادمی حرم شریف در بیتالمقدس را که اکنون متعلق به خاندان هاشمیِ اردن است به سعودیها یا شاید پادشاهی مراکش (که مثل بنیهاشم از نوادگان پیامبر اسلاماند) بسپارد.
نمونهای از این تنش بین اسرائیل و اردن را در ماه گذشته دیدیم. در روز ۱۰ مارس بود که ولیعهد اردن، حسین بن عبدالله، میخواست برای بازدید از حرم شریف وارد اراضی تحت کنترل اسرائیل شود که در ایستگاه مرزی پل آلنبی جلویش را گرفتند. اسرائیل میگوید علت این بوده که ولیعهد بیش از میزان مجاز و مورد توافق با خود همراهِ مسلح آورده بود. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، قرار بود دو روز بعد وارد اردن شود و از آنجا با هواپیمای اختصاصی محمد بن زاید عازم اولین سفر تاریخی خود به ابوظبی شود. ملک عبدالله اما اینقدر از ماجرای پل آلنبی خشمگین بود که به نخستوزیر اسرائیل اجازه ورود نداد تا سفری که نتانیاهو میخواست از آن استفاده انتخاباتی بکند، لغو شود.
سفر نتانیاهو به امارات (برای بار پنجم) لغو شد و مخالفان او در اسرائیل (ازجمله وزیر دفاع خودش، بنی گانتز) نخستوزیر را متهم کردند که رابطه اسرائیل با مهمترین همسایه خود، اردن، را به خطر انداخته است؛ ابوظبی اما ضمن تاکید بر اینکه در سیاست اسرائیل دخالتی نمیکند، یک خبر مهم از سوی نتانیاهو را تایید کرد: سرمایهگذاری ۱۱ میلیارد دلاری امارات در اسرائیل. وقتی یادمان باشد که بودجه سالیانه اردن در مجموع ۱۱ میلیارد دلار است، متوجه نگرانی ملک عبدالله از به حاشیه رفتن خواهیم شد. گلیک در مقالهای در روزنامه پرخواننده «اسرائیل هایوم» این دو رقم را یادآوری کرد و نوشت عبدالله اگر میخواهد اردن آیندهای داشته باشد، باید نزدیکی خود به سازمان آزادیبخش فلسطین را کنار بگذارد و حتی مثل جد خود، اولین پادشاه اردن، عبدالله اول، سرزمینهای فلسطینی را به خاک اردن الحاق کند.
رئیس خاندان بنیهاشم فعلا با حصر برادر و زندانی کردن چند ده نفر اوضاع را آرام کرده و واکنشها نشان میدهد که او از پشتیبانی منطقه و جهان برخوردار است. معضلات پیش روی اردن اما همچنان پابرجا هستند و رویدادهای سه آوریل در ماهها و سالهای پیش رو باعث نگرانیهایی درمورد پادشاه ۵۹ ساله و بحرانهای احتمالی مربوط به جانشینیِ او میشوند.