انتشار در ایندیپندنت فارسی
اعلام نامزدهای جایزه اسکار همیشه باعث واکنشهای مختلف از جمله خشم و ناراحتی میشود. دنیای هنر است و سلیقه همیشه نقش مهمی دارد. در سالهای اخیر با توجه بیشتر به تبعیض جنسیتی و نژادی، از این منظر هم به نامزدیها و جوایز توجه میشود. خیلیها میپرسند، چرا اعضای آکادمی که اسکار را اعطا میکنند اینقدر به هنرمندان زن و غیرسفیدپوست کملطف هستند؟
اسکار امسال هم خیلی منتقدین را عصبانی کرده است. از جمله پیتر برَدشا، منتقد انگلیسی روزنامه «گاردین»، که سلیقه خاص خودش را دارد. با خیلی فیلمها مهربان است اما امان از روزی که با فیلمی در میافتد. از جمله با فیلم «جوکر» به کارگردانی تد فیلیپس و با بازی فراموشناشدنی خوآکین فینیکس، که این منتقد نامآشنا دل خوشی از آن ندارد. این فیلم با یازده نامزدی (از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردان و بهترین بازیگر مرد برای فینیکس) در صدر قرار گرفته و همین داد بردشا را درآورده است.
باز هم هیچ زنی نامزد کارگردانی نشده و بازیگران سفیدپوست باز هم تمام نامزدیها – جز یک مورد، را به خود اختصاص دادهاند.
حالا وارد این بحث نمیشوم که این ایرادها به اسکار چقدر وارد است. که مثلا آیا واقعا زنان یا رنگینپوستان به خاطر تبعیض نامزد نمیشوند و یا شاید واقعا امسال آنها به اندازه بقیه ندرخشیدهاند. اگر فقط به کیفیت فیلمها و بازیها نگاه کنیم حق داریم بپرسیم که آیا واقعا جنیفر لوپز با آن بازی درخشان در «شیادان»، کمدی سیاهی به کارگردانی لورن اسکافاریا، لایق نامزدی اسکار نبود؟ در شب گلدن گلوب همین که لوپز نامزد شد و جایزه را نگرفت باعث تعجب من بود. این فیلم زیبا با آن داستان درگیرکننده و بازیهای پرزرق و برق و کارگردانی ماهرانه، واقعا جای یک نامزدی اسکار هم نداشت؟
رامین ستوده، رئیس دفتر «ورایتی» در نیویورک – که از معتبرترین مجلات فیلم دنیاست، در مقالهای از این گفت که اگر «شیادان» فیلمی درباره مردان بود، حتما چندین و چند جایزه دریافت میکرد.
سلیقه قابل پیشبینی داوران اسکار را در سه فیلم دیگری میبینیم که به همراه «جوکر» برندگان بزرگ شب امسال نامزدها بودند. «مرد ایرلندی» ساخته مارتین اسکورسیزی، «۱۹۱۷» ساخته سام مندس و «روزی روزگاری هالیوود» ساخته کوئنتین تارانتینو، هر کدام نامزد ۱۰ جایزهاند. این چهار فیلم برای جایزه بهترین فیلم باید با «فورد علیه فراری»، «خرگوش جوجو»، «زنان کوچک»، «داستان زناشویی» و «انگل» رقابت کنند.
شاید بزرگترین برنده اما، شرکت نتفلیکس بوده که نشان داده درخشش او دیگر تنها منحصر به سریالهای تلویزیونی نیست و به غولی بزرگ در صنعت سینما بدل شده؛ چیزی مثل استودیوهای عصر طلایی هالیوود. فیلمهای «نتفلیکس» رویهمرفته بیش از ۲۰ نامزدی دریافت کردند. در صدر آنها «مرد ایرلندی» است، شاهکار تقریبا چهار ساعته مارتین اسکورسیزی که به نظر من سزاوار جایگاهیست که دارد. (فیلم را در اولین نمایش آن در جشنواره نیویورک دیدم و درباره آن نوشتم.) فقط استودیویی به عظمت نتفلیکس است که میتوانست اسکورسیزی و آل پاچینو و رابرت دنیرو و جو پشی را گرد هم بیاورد و این فیلم تاریخی را به قیمت ۱۵۹ میلیون دلار بسازد. نمایش آن در گیشه تا کنون هشت میلیون دلار برگردانده و معلوم نیست نتفلیکس نهایتا به چقدر از سرمایهگذاری هنگفتش برسد. «مرد ایرلندی» نامزد بهترین فیلم، دو بهترین بازیگر نقش فرعی (آل پاچینو و جو پشی)، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین، بهترین طراحی صحنه، بهترین طراحی لباس و بهترین جلوههای ویژه شده است.
رقابت آل پاچینو و جو پشی در کنار یکدیگر جذاب خواهد بود. بهخصوص وقتی که سایر رقبای قدرشان را ببینیم: تام هنکس برای «روزی زیبا در محله»، آنتونی هاپکینز برای «دو پاپ» و برد پیت برای فیلمِ تارانتینو. شخصا امیدوارم جو پشی ۷۶ ساله – که پس از سالها بازنشستگی به عرصه برگشت، به حقش برسد و جایزه را ببرد. او قبلا دو بار با اسکورسیزی به اسکار آمده|؛ برای «گاو وحشی» در سال ۱۹۸۱ نامزد شد و برای «رفقای خوب» در سال ۱۹۹۱، برنده.
اما سئوال مهمتر احتمالا این است که این فیلم، موفق به کسب دو جایزه بزرگ بهترین فیلم یا کارگردانی خواهد شد یا نه. در زمینه کارگردانی اسکورسیزی باید با تاد فیلیپس به خاطر «جوکر»، بونگ جون هو به خاطر «انگل» (فاتح نخل طلای کن) و سام مندس و تارانتینو دست و پنجه نرم کند. اسکورسیزی حالا با ۹ بار نامزدی، دومین کارگردان پرافتخار تاریخ اسکار است (جایگاه اول به ویلیام وایلر با ۱۲ نامزدی و سه بار پیروزی میرسد). تعداد کل نامزدیهای اسکورسیزی (با احتساب بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه) به ۱۴ میرسد. او تنها یکبار – با اسکاری که به خاطر کارگردانی «رفتگان» در سال ۲۰۰۶ گرفت، به این جایزه رسیده است.
تارانتینو هم پس از «پالپ فیکشن» و «حرامزادههای لعنتی» برای بار سوم نامزد میشود اما هنوز طعم پیروزی را نچشیده است. تارانتینوی ۵۶ ساله، البته دو اسکار برای فیلمنامههای «پالپ فیکشن» و «جنگوی بیزنجیر» و یک نامزدی دیگر در این زمینه به خاطر «حرامزادهها» دارد. او امسال هم در این زمینه نامزد شده و باید با نوآ بامبک به خاطر «داستان زناشویی»، بونگ جون هو به خاطر «انگل»، سام مندز و کریستی ویلسون کرنز به خاطر «۱۹۱۷» و رایان جانسون به خاطر «چاقوها بیرون میآیند» رقابت کند. شخصا با وجود علاقه بسیارم به تارانتینو، این جایزه را لایق رایان جانسون میدانم که فیلمنامه کمدی جناییاش واقعا بینظیر بود. متاسفانه این تنها نامزدی این فیلم است.
منتقدین باز هم از نبود کارگردانان زن در میان نامزدها گلایه کردند. در کل تاریخ اسکار تا به حال فقط پنج زن نامزد بهترین کارگردانی شدهاند و فقط یک زن (کاترین بیگلو به خاطر «هرت لاکر») برنده شده. شخصا برایم باورکردنی نیست که گرتا گرِویگ با فیلم زیبای «زنان کوچک» که این رمان کلاسیک قرن نوزدهمی را با به بهترین نحو به تصویر کشیده نامزد اسکار نشده باشد. «زنان کوچک» با شش نامزدی، البته جزو فیلمهای موفق بود.
دو فیلم دیگر نتفلیکس مورد توجه اسکار، «داستان زناشویی» و «دو پاپ» هستند که به ترتیب نامزد شش و سه جایزه شدهاند. هر دوی این فیلمها تقریبا همزمان روی شبکه نتفلیکس و پرده سینماها به نمایش درآمدند و توجه زیادی به خود جلب کردند. معلوم است آن نگرانی قدیمی که استودیوهایی مثل نتفلیکس سینما را نابود خواهند کرد، خیلی دقیق نبوده. «داستان زناشویی» در واقع داستان طلاق گرفتن دو هنرمند آمریکایی است و با روایت انسانی خود باعث شد خیلیها با آن حس آشنایی کنند و حداقل آنطور که از فضای توییتر بر میآید نقل محافل خیلیها در آمریکا است. منتقدینی همچون لیلی نیکونظر، از زاویه فمینیستی به این فیلم و به تصویری که از زن نقش اصلی میدهد نقد داشتهاند. اسکارلت جوهانسون ۳۵ ساله، که از مشهورترین بازیگران جهان است، با این فیلم بالاخره توانست به اولین نامزدی اسکار خود دست یابد. او امسال البته همزمان در بخش «بهترین بازیگر زن در نقش فرعی» هم برای بازی در کمدی نیوزلندی « خرگوش جوجو» کاندید شده (این هم از دیگر فیلمهای مورد نفرت آقای بردشا بود و این نامزدی داد و بیدادش را درآورده).
در زمینه بهترین بازیگر زن، نام تنها بازیگر غیرسفیدپوست نامزدشده به چشم میخورد: سینتیا اریوو، بازیگر سیاهپوست بریتانیایی برای فیلم «هریت» که در آن نقش هریت تابمن، فعال سیاسی ضدبردهداری در آمریکا، را بازی میکند. نامزد نشدن آکو آفینا، بازیگر چینیتبار ۳۱ ساله، که همین هفته پیش به خاطر «خداحافظی» جایزه گلدن گلوب را گرفت، مورد انتقاد قرار گرفته است. اریوو در این بخش علاوه بر یوهانسون رقبای قدر دیگری هم دارد: سرشا رونان ۲۵ ساله با «زنان کوچک» به چهارمین نامزدی اسکار خود رسید. شارلیز ترون با «بمب» و رنه زلوگر با «جودی» هم به ترتیب به سومین و چهارمین نامزدی اسکار خود رسیدهاند.
در بخش بهترین بازیگر زن برای نقش فرعی توجه من بخصوص به فلورانس پیو، بازیگر بریتانیایی ۲۴ ساله، جذب شده که پس از سالها تلاش و بازیهای قوی که اخیرا در فیلمهایی همچون «میدسومار» و «بانو مکبث» دیدیم، بالاخره با «زنان کوچک» به حقش میرسد. او با کتی بیتس در «ریچارد جوئل» (ساخته کلینت ایستوود)، لورا درن (نقش مادر یوهانسون در «داستان زناشویی» که جایزه گلدن گلوب را گرفت) و مارگوت رابی به خاطر «بمب» طرف است.
«داستان زناشویی» بیش از همه بر توانایی بازیگرانش پیش میرفت و بازیگر نقش اول مرد، آدام درایور، هم مورد توجه گسترده مخاطبین قرار گرفت. تعجبی نیست که او نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد هم شده است؛ افتخاری که پس از «کوکلس کلاونِ سیاهپوست» (اسپایک لی، ۲۰۱۸) برای دومین بار به آن میرسد. درایور ۳۶ ساله جذابیت خاصی دارد؛ جذابیتی آرام بدون اینکه خیلی توی ذوق بزند و چشمگیر باشد. حدس میزنم تا سالها از بازیگران مطرح سینمای جهان باشد. او امسال در اسکار باید با آنتونیو باندراس، به خاطر «درد و افتخار» (فاتح جایزه بهترین بازیگر کن)، جاناتان پرایس، به خاطر «دو پاپ»، خوآکین فینیکس، به خاطر «جوکر» و لئوناردو دیکاپریو، به خاطر «روزی روزگاری هالیوود» رقابت کند. این ششمین باری است که دیکاپریو نامزد اسکار بهترین بازیگری میشود و فقط آنرا یکبار به خاطر «بازگشته» به کارگردانی اینیاریتو دریافت کرد. آل پاچینو امسال تعداد کل نامزدیهایش را به ۹ رساند و تام هنکس به ۶، هاپکینز به ۵ و برد پیت به ۵. بیشترین رکود تاریخ را جک نیکلسون (در میان بازیگران مرد) با ۱۲ نامزدی دارد که اگر از من بپرسید، دیکاپریوی ۴۵ ساله شانس خوبی برای رسیدن به آن دارد.
البته اگر فکر میکنید امثال آل پاچینو و اسکورسیزی با تعداد نامزدی بالا هنر کردهاند، توجه شما را به جان ویلیامز جلب میکنم. این آهنگساز ۸۷ ساله – که از کودکی او را به خاطر همکاریاش با استیون اسپیلبرگ دوست داشتم، امسال برای «جنگ ستارگان: عروج اسکایواکر» برای بار پنجاه و دوم نامزد اسکار شده. 52! هیچ فرد زندهای به اندازه آقای ویلیامز صاحب این افتخار نشده. ویلیامز اولین بار در سال ۱۹۶۸ به خاطر «دره عروسکها»ی مارک رابسون نامزد شد و تا به حال در هر هفت دههای که از ۱۹۶۰ تا ۲۰۲۰ میگذرد، نامزد شده. او البته هنوز باید هفت بار دیگر نامزد شود تا به بیشترین تعداد نامزدی تاریخ برسد: والت دیزنی تاریخی با ۵۹ نامزدی.
اما آن اسکاری که معمولا برای ما ایرانیها از همیشه مهمتر بوده، امسال با تغییر نام مواجه شده. این اسکار دیگر «بهترین فیلم خارجیزبان» نام ندارد و به «بهترین فیلم بینالمللی» تغییر نام داده است. این جایزه همچنان فقط میتواند به فیلمهای غیر انگلیسیزبان تعلق بگیرد. همین است که فیلم «شیرقلب» – که قرار بود اولین فیلمی باشد که نیجریه به اسکار میفرستد، از دور خارج شد؛ چون فقط ۱۱ دقیقه از آن به زبانی غیرانگلیسی بود. این واقعیت غریب هنوز موجود است که نیجریه یکی از بزرگترین صنایع فیلم جهان را دارد اما تا به حال در اسکار حضور نداشته.
از سال ۱۹۵۶ که این جایزه برای اولین بار اعطا شد، تعداد کشورهایی که نمایندهای معرفی میکنند رو به افزایش است. این تعداد امسال به ۹۴ کشور رسید – که بالاترین در طول تاریخ است. غنا با «آزالی» و ازبکستان با «نان داغ» برای اولین بار فیلم ارائه کرده بودند. اما نامزدهای جایزهای که حالا برای اولین بار با نام جدید اعطا میشود از این قرارند: «کورپوس کریستی» از لهستان به کارگردانی یان کوماسا؛ «سرزمین عسل» از مقدونیه شمالی به زبان ترکی (و کمی مقدونیهای) و کارگردانی تامارا کوتوسکا و لیوبومیر استفانوف؛ «بینوایان» از فرانسه؛ به کارگردانی لاج لی؛ و «درد و افتخار» از اسپانیا به کارگردانی پدرو آلمودووار و البته «انگل» از کره جنوبی. از این پنج فیلم، سه فیلم از افتخارآفرینان جشنواره کن هستند («انگل» نخل طلا را برد، «بینوایان» به طور مشترک جایزه سوم جشنواره و «درد و افتخار» برندهجایزه بهترین بازیگر مرد شد). بار دیگر میبینیم که جشن بزرگ سینما که فرانسویها در ماه مه برگزار میکنند، تا حدود زیادی بر اسکاری که بیش از شش ماه بعد برگزار میشود تاثیر میگذارد.
کره جنوبی که پارسال با «سوختن» برای اولین بار به «فهرست کوتاه» ماه دسامبر (یک قدمی نامزدی) راه یافته بود، امسال بالاخره برای اولین بار نامزد اسکار شد. بقیه کشورها همه قبلا سابقه نامزدی داشتهاند. جالب است که «مقدونیه شمالی» در اوج درگیریهای یوگسلاوی در سال ۱۹۹۱ میخواست استقلالش را به رسمیت بشناسند و فیلم ارائه کند اما موفق نشد. این اتفاق بالاخره در سال ۱۹۹۴ با فیلم زیبای «پیش از باران» رخ داد؛ اولین نماینده این کشور که همان سال نامزد اسکار هم شد. سه کشور دیگر همه از باتجربهها هستند. فرانسه با ۴۰ بار نامزدی (یعنی بیش از نیم) این جایزه رکورددار است، گرچه در زمینه پیروزی با ۱۲ جایزه، از ۱۴ جایزه ایتالیاییها عقب است. کشور بعدی در این زمینه اختلاف بسیاری دارد؛ اسپانیا که چهار بار برنده شده (ژاپن هم همین تعداد اسکار دارد) و امسال هم به بیستمین نامزدی خود میرسد. سینمای لهستان از سال ۱۹۶۳ که با اولین فیلمی که ارائه کرد («چاقو در آب» رومن پولانسکی) به نامزدی رسید، تا به حال با احتساب امسال به ۱۲ مورد نامزدی رسیده و تنها در سال ۲۰۱۵ بود که با «ایدا» به افتخار پیروزی رسید. لهستان حالا پس از «جنگ سرد» پارسال (که از محبوبترین فیلمهای من در سالهای اخیر است) برای دومین سال پیاپی نامزد میشود. جالب اما اینجا است که ایران با دو بار پیروزی (هر دو بار اصغر فرهادی) از کشوری همچون لهستان پیش است. امسال ایران با فیلم مستند «در جستجوی فریده» ساخته کورش عطایی و آزاده موسوی به میان آمده بود که به «فهرست کوتاه» ماه دسامبر (که امسال برای اولین بار به جای ۹ فیلم، ده فیلمی بود) نیز راه نیافت. نامزد شدن «سرزمین عسل» مقدونیه شمالی که فیلمی مستند است، نشان میدهد که این ژانر در اسکار آینده دارد. نکته تلخ اما اینجاست که این خطوط را در حالی مینویسیم که خانم موسوی را به خاطر حضور در اعتراضات خیابانی دستگیر کردهاند.
نود و دومین مراسم اسکار روز ۹ فوریه در سینما دالبی محله هالیوود لس آنجلس برگزار میشود. این مراسم، امسال هم مثل پارسال مجری نخواهد داشت.