مذاکره بر سر آزادی گروگان و زندانی از ابتداییترین اشکال دیپلماسی است. حتی نهادهایی که به هیج وجه یکدیگر را به رسمیت نمیشناسند، گاه بر سر موضوعی که در آن حفظ جان در میان است، به مذاکره تن میدهند. همین است که مثلا دولت اسرائيل با گروههایی مثل حماس و حزبالله که هدف اعلامشدهشان نابودی اسرائیل و کشتار شهروندان آن کشور است، به مذاکره (معمولا غیرمستقیم) تن میدهد.
بدینسان، حضور گسترده شهروندان کشورهای خارجی، گاه با تابعیت ایرانی و گاه بدون آن، در زندانهای ایران، هم معضل است و هم میتواند فرصتی باشد برای مذاکره و دیپلماسی. چنین «فرصت»هایی را البته نیروهایی در ایران عامدانه ایجاد میکنند؛ یعنی عملا دست به گروگانگیری شهروندان خارجی میزنند تا از آنها به عنوان مهرهای در مذاکرات احتمالی استفاده کنند. این شیوه شنیع و ضدانسانی، مغایر با تمام اصول دیپلماتیک و قانون بینالمللی است. همزمان با مجمع عمومی سازمان ملل درنیویورک، خانوادههای بعضی از زندانیان (همچون بابک و سیامک نمازی، پدر و پسر ایرانی-آمریکایی گیرافتاده در اوین؛ ژیو وانگ، دانشجوی چینی-آمریکایی، و نازنین زاغری رتکلیف، شهروند ایرانی- بریتانیایی شاغل در شرکتهای خیریه) گروهی با نام «ائتلاف علیه گروگانگیری دولتی» تشکیل دادند که هدفش نه فقط رسیدگی به وضع عزیزانشان، که مطرح کردن مفهوم «گروگانگیری دولتی» در مجامع بینالمللی است. جدا از تلاشهای بینالمللی برای موضعگیری علیه گروگانگیریهای جمهوری اسلامی، آیا سرنوشت این افراد میتواند راهی برای پیشبرد دیپلماتیک بین ایران و کشورهای غربی باشد؟
در هفته گذشته چند خبر باعث شد تا احتمال این نوع دیپلماسی گروگان-زندانی مطرح شود.
نخستین خبر این بود که مریم ممبینی، شهروند ایرانی-کانادایی، بعد از ۱۸ ماه بالاخره اجازه یافت از ایران خارج شود. روز پنجشنبه فرزندان او از مادرشان در فرودگاه ونکوور کانادا استقبال کردند. کریستیا فریلند، وزیر خارجه کانادا، از این واقعه استقبال کرد.
سفر خانم ممبینی البته مملو از تلخی است؛ او همسر دکتر کاووس سید امامی است، دانشور برجسته ایرانی که سال گذشته در ۶۳ سالگی مدت کوتاهی پس از بازگشت به ایران، در زندان اوین درگذشت. ایران به او انگ جاسوسی برای آمریکا و اسرائيل زده بود و مدعی شد که خودکشی کرده است. پس از مرگ زهرا کاظمی در زندان اوین در سال ۲۰۰۳، این دومین مرگ مشکوک یک شهروند کانادایی در ایران بود.
یکی از مقامات دولت کانادا به خبرگزاری رویترز گفت، سفر ممبینی میتواند به مذاکرات دیپلماتیک بین تهران و اتاوا کمک کند. او گفت: «چند سفر از سوی مقامات ایرانی به کانادا داشتیم و ما هم چند بار به ایران سفر کرده بودیم؛ اینها تلاشی بود برای رسیدن به نوعی ارتباط مجدد، و برای ایشان [ممبینی] که ممنوعیت سفر پیش آمد، آن تلاشها هم متوقف شده بود.»
نخستوزیر قبلی کانادا، استفن هارپرِ محافظهکار، مواضعی به شدت مخالف جمهوری اسلامی داشت و در سال ۲۰۱۲ به طور یکجانبه روابط با تهران را قطع کرد. پیش از آن، تنها سفارتخانه ایران در آمریکای شمالی، در اتاوا بود. کانادا طبق سنت دیرینه، رابطه نزدیک دیپلماتیک و اطلاعاتی با آمریکا دارد و ارتباطش با تهران، از مجراهای اصلی ارتباط جمهوری اسلامی و غرب بود. جاستین ترودو، نخستوزیر لیبرال کانادا که جانشین هارپر شد، وعده برقراری مجدد ارتباط دیپلماتیک با دولت حسن روحانی را داده بود، اما علیرغم مذاکرات مکرر، بهویژه در پی مرگ فجیع کاووس سید امامی در سال گذشته، چنان اتفاقی رگز رخ نداد.
اما در آن سوی جهان، کشور انگلیسیزبان و نزدیک به آمریکای دیگری هست که با ایران روابط دیپلماتیک دارد: استرالیا.
هفته پیش خبر آمد که زوج وبلاگنویس استرالیایی که در ایران زندانی بودند، آزاد شدند. مریس پین، وزیر خارجه استرالیا، روز شنبه ۵ اکتبر گفت، جولی کینگ و مارک فیرکین در پی «مذاکرات بسیار حساس» با تهران آزاد شدهاند. همزمان، رضا دهباشی، دانشجوی ایرانی که به جرم تلاش برای ارسال تجهیزات نظامی آمریکایی به ایران زندانی شده بود، نیز آزاد شد و به ایران بازگشت. مقامات مربوطه، ربطی رسمی بین این دو رویداد اعلام نکردهاند.
آقای فیرکین و خانم کینگ (که شهروندی بریتانیا را هم دارد) از جهانگردهایی هستند که تجربیاتشان را در اینترنت بازگو میکنند. سه ماه پیش بود که پس از سفر به قزاقستان و پاکستان، خبری از آنها نشد. ماه پیش دولت استرالیا اعلام کرد که آنها در ایران به زندان افتادهاند. ظاهرا استفاده از پهپاد بدون مجوز، دلیل بازداشت آنها توسط نیروهای سپاه پاسداران در منطقه جاجرود در نزدیکی تهران بوده است.
اما یک تبعه دیگر استرالیا و بریتانیا هنوز در زندان اوین است و شرایطی دشوارتر دارد. خانم کایلی مور گیلبرت، پژوهشگری در دانشگاه ملبورن استرالیا است که گفته میشود به اتهام جاسوسی به ده سال حبس محکوم شده است. استرالیا تاکید کرده است که اتهامهای وارده را نمیپذیرد و برای آزادی و بازگشت او تلاش میکند.
آخرین تحول پرونده نازنین زاغری-رتکلیف نیز این است که دخترش، گابریلا، با توافق پدر و مادر از تهران به لندن آمد تا در بریتانیا تحصیلات ابتداییاش را دنبال کند. گزارشها خبر از وخامت اوضاع روحی و جسمی نازنین در اوین میدهد.
مذاکرات اخیر اتاوا و کانبرا با تهران، راهی برای مذاکره غیرمستقیم با واشنگتن خواهد بود؟ کانالی را که امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه، نتوانست باز کند، به دست دو کشور کمجمعیت اما با سابقه غنی دیپلماتیک باز می شود؟
به هر روی، «دیپلماسی گروگان-زندانی» واقعیتی- نه چندان تازه – در روابط دیپلماتیک امروز جمهوری اسلامی با جهان است.