Published by BBC Persian
خیابانهای تایلند چند ماهی است که دستخوش ناآرامیاند. برای کسانی که تحولات این کشور را دنبال کردهاند این تصویری آشنا است. تایلند شاهد بالا گرفتن نبرد در کشمکشی طولانی است که حدود دو دهه است در حیات سیاسی این کشور در جریان است: نبردی طولانی برای دموکراسی.
در نگاه اول آرایش نیروها ساده و سرراست به نظر میرسد. مدتها است که دو اردوی عمومی به مصاف هم رفتهاند.
یک طرف، زردپوشان هستند. رنگ زرد، نماد پادشاهی تایلند است و همین جهت عمومی این جبهه را نشان میدهد: دفاع از پادشاهی و ارزشهای سنتی و مخالفت با تلاشها برای به چالش کشیدن این ارزشها. از نظر اجتماعی، این گروه را بیشتر طبقات متوسط و ثروتمندانی تشکیل میدهند که از عروج سرمایهداری مدرن در تایلند، که در دهه ۸۰ توانی تازه یافت، سود بسیاری بردهاند.
طرف مقابل، سرخپوشان هستند. پایگاه اجتماعی آنها را فقرای شهری و روستایی، کشاورزان برنجکار و عموما آن عدهای تشکیل میدهد که هم در نظم سنتی تایلند همیشه به حاشیه رانده شده و هم در نظم مدرن آن حاصلشان فقر و نداری بوده است.
جدال سرخ و زرد
از زمانی که انتخابات آزاد در تایلند برگزار شده، تقریبا همیشه این تاکسین و طرفدارانش بودهاند که به پیروزی رسیدهاند. دلیل آن نیز به نظر ساده میرسد. اکثریت جامعه که هم در نظم سنتی تایلند سهمشان تحقیر و پاییندستی بوده و هم از کلاهِ مدرنسازی آن، نمدی به کف نیاوردهاند به شعارهای تاکسین برای بهبود وضعشان روآوردهاند.
ظهور او البته در شرایط خلای سیاسی ممکن شده است. قویترین نیروی سنتی چپ، حزب کمونیست بود که در دهه ۷۰ تحت نفوذ مائوییستهای چین، اعضای خود را از شهرها به جنگلها برد و به مبارزه مسلحانه روی آورد و عرض یک دهه نابود شد. باقیماندههای این حزب در نقاط قوت آن، مثل منطقه ایسان در شمال شرق کشور، دست به حرکات اجتماعی و غیرسیاسی زدند. “مجمع فقرا” از سازمانهای حاصلِ این حرکت بود که از همان ابتدا از حامیان تاکسین هم بود.
تاکسین خوب یادگرفته با چه شعارهایی این مردم را جذب کند. اما کارش فقط شعار دادن هم نبوده است.
دولت اول او از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ دست به تحولات گسترده در زندگی اقشار فقیر کشور زد: خدمات درمانی تقریبا رایگان، پروژههای زیرساختی عظیم برای مدرنسازی مناطق روستایی، یارانه وسیع به برنجکاران. در نتیجه تعجبی نیست که این اقشار دوباره مدام به او رای میدهند.
بر خلاف بسیاری تئوریهای رایج، اتفاقا این طبقات متوسط هستند که اگر هم روی کاغذ طرفدار دموکراسی بودند از دولت منتخب مردم برآشفته شدهاند و از “نادانی” رایدهندگان گلایه میکنند.
اما هر کس که مثل این نگارنده با مردم عادیِ اردوی سرخپوشان صحبت کرده باشد، به سرعت متوجه انرژی دموکراتیک و برابریطلبانه آنها میشود.
مردم عادی که مدام پای صندوقهای رای میروند تا به نیروهای سنتی “نه” بگویند بیش از هر چیز از احساس قدرت برای تعیین سرنوشت خود سرمستند. و همین است که بیش از همه به آشفتگی نیروهای نظم کهن انجامیده است.
نیروهای کهن
نهادهای سنتی جامعه تایلند بارها علیه حاصلِ دموکراتیک انتخاباتها دست به عمل زدهاند و اما مردم دوباره و دوباره به همان نیروهای مخلوع رای دادهاند. تحولات امروز آخرین پرده این نمایش طولانی است.
دولت اول تاکسین در سپتامبر ۲۰۰۶ با کودتای نظامی برکنار شد. اما یک سال و نیم بعد که انتخابات برگزار شد، این دوباره حزبِ تاکسین بود که پیروز شد. او سپس توسط دستگاههای قضایی از کشور فراری شد و بعد زردپوشان با حمایت دستگاههای دولتی و نظامی به خیابانها ریختند و فرودگاه را چند روز اشغال کردند.
اما اپیسیت ویچاچیوا تنها مدتی توانست جامعه را آرام کند و در بهار ۲۰۱۰ این بار جنبش عظیمی از سرخپوشان درگرفت که در تاریخ معاصر تایلند بیسابقه بود. صدها هزار نفر در سراسر کشور به خیابان ریختند و بخصوص در بانکوک با اعتصاب عمومی، کشور را به حالت ایست بردند. حمله ارتش باعث مرگ حداقل ۹۰ نفر از سرخپوشان شد.
باز تعجبی نبود که در تابستان ۲۰۱۱ که انتخابات جدید برگزار شد، یینگلاک شیناوات، خواهرِ ۴۵ ساله تاکسین، پیروز قاطع شد. وعدههای او همان وعدههای آشنا بودند: افزایش قابل توجه حداقل دستمزد، ساخت قطارهای پرسرعت که دسترسی به مناطق محروم شمالی را ممکن کند، کامپیوترهای رایگان برای دانشآموزان دبستانی و بهبود وضعیت بیمارستانی کشور.
بر خلاف بعضی روایات اما رای یینگلاک شیناوات محدود به مناطق روستاها یا شمال نبود. مثلا او در بانکوک ۴۰/۷۲ درصد آرا را کسب کرد (که تنها چند درصد کمتر از ۴۴/۳۴ درصد حزب دموکرات کمتر است).
تلاش برای سازش
تاکسینیها در مقابل نیروهای زرد کم دست به سازش نزدهاند.
مثلا تاکسین همیشه تاکید میکرد که کاملا به سلطنت متعهد است. این در واقع او بود که رسم هفتهای یک بار رنگ زرد پوشیدن برای احترام به پادشاه را باب کرد. او در ضمن در جنگ خونین علیه مواد مخدر و جنگ با جداییطلبانِ مسلمان جنوب (که فقط به علت سرنوشت غریب مرزکشیهای مستعمراتی سر از درون تایلند درآوردهاند) بخشهای مهمی از پایگاه طبقاتی خود را از خود راند.
در نوامبر ۲۰۱۳ اما شاهد بزرگترین گاف سیاسی تاریخ اخیر تایلند بودیم.
یینگلاک لایحهای به مجلس برد که هدفش عفوِ بعضی افراد تحت تعقیب بود اما مقصودش به روشنی، بازگرداندن تاکسین. گذشته از زردپوشانِ فرصتطلب، سرخپوشان نیز از این تصمیم برآشفته شدند. برادر میلیاردر نخستوزیر قرار بود در کنار عاملان و آمران کشتار ۲۰۱۰ عفو شود.
زردپوشانِ حزب دموکرات به رهبری سوتهایپ توئکسوبان به خیابان ریختند و بسیاری ساختمانهای دولتی را محاصره کردند. در این جدال تا بحال قریب ۵۰۰ نفر زخمی و حداقل ۹ نفر کشته شدهاند.
یینگلاک زیر فشار به سرعت عقبنشینی کرد. او در دسامبر ۲۰۱۳ پارلمان را منحل کرد و اعلام کرد انتخابات جدید در ۲ فوریه برگزار خواهد شد.
اما زردپوشان و “حزبِ دموکرات” که میدانند در انتخابات پیروز نخواهند شد اعلام کردهاند برگزاری انتخابات را قبول ندارند. آنها حاضر به هیچگونه مذاکرهای با یینگلاک نیز نیستند و میگویند باید نهاد غیرمنتخبی به نام “شورای مردم” به قدرت برسد و تا زمانی که مردم “آماده” دموکراسی شوند بر آنها حکومت کند.
آینده
هفت روز پیش مردم بانکوک تظاهرات عظیمی در حمایت از دولت برگزار کردند و در عین حال تظاهراتهای چند روز اخیر زردپوشان بسیار کوچکتر بوده است.
اما با توجه به حضور افراد مسلح در هر اردو، امکان کشیدن کار به نبرد مسلحانه و خیابانی نیز هست.
در عین حال نباید فراموش کرد که بسیاری نهادهای دولتی و قضایی نیز علیه دولت هستند. این شاید شامل “کمیسیون انتخابات” هم بشود که به طرز عجیبی هنوز در بسیاری مناطق دست به ثبتنام رایدهندگان نزده است.
اگر انتخابات به صورت منصفانه برگزار شود به نظر شکی در پیروزی یینگلاک نیست. اما نبرد طولانی تایلند برای دموکراسی فعلا ادامه دارد.