«حال داریوش کبیر خوب نیست»: نوجوان ایرانی-آمریکایی در هالیوود

انتشار در ایندیپندنت فارسی

چند سال پیش در چنین روزهایی، ادیب خرم، دانشجوی وقت مدرسه فیلم ونکوور، جزو هزاران دانشجوی مدارس سینمایی بود که به این فکر می‌افتند که شاید رویا سینماگرشدن‌شان فرجام نداشته باشد. او پس از یک سال آن مدرسه را رها کرد و به شهر محل تولدش در ایالت میسوری برگشت. اما چند روز پیش همان ادیب خرم، جوان متولد و بزرگ‌شده کانزاس سیتی، با خبری مواجه شد که باعث شد در توییتر فریادی مجازی بزند: «واقعا راجع به این خبر لعنتی خیلی هیجان‌زده‌ام!»

ادیب خرم پس از مدرسه فیلم به داستان‌نویسی روی آورده بود و اولین رمانش با نام «حال داریوش کبیر خوب نیست»، سال گذشته منتشر شد. حالا استودیو یونیورسالِ هالیوود اعلام کرده است که از این رمان اقتباس سینمایی انجام می‌دهد. به گزارش «ددلاین»، کوین همدانی و ترویس بنتز فیلم‌نامه این پروژه را می‌نویسند. همین است که باعث هیجان آقای ادیب شده است.

این پروژه، قدم بزرگی برای کوین همدانیِ ۳۶ ساله نیز خواهد بود. این سینماگر ایرانی‌تبارِ متولد آمریکا، کارگردانی و تهیه چند فیلم را در کارنامه دارد که مهم‌ترین‌شان شاید «زامبی‌های کشتار جمعی» باشد که در سال ۲۰۰۹ ساخته شد و در آن دانشجویی ایرانی (با بازی جنت آرماند) و کسب و کارداری هم‌جنس‌گرا، به هم می‌پیوندند تا با حمله زامبی‌ها به شهرشان مقابله کنند. همدانی سال گذشته نیز فیلم «آشغال» را داشت که در جشنواره معتبر آستین در تگزاس به نمایش درآمد و در چندین جشنواره‌ دیگر نیز جایزه گرفت. این اما اولین بار است که آقای همدانی برای یکی از استودیوهای بزرگ هالیوود فیلم‌نامه می‌نویسد. کوین و ترویس قبلا در نوشتن فیلمنامه «ناجیان» نیز همکاری کرده‌اند، و این فیلم قرار است به‌زودی به تهیه‌کنندگی بن استیلر و کارگردانی همدانی ساخته شود.

کار تولید «حال داریوش کبیر خوب نیست» را شرکت «مندویل» انجام می‌دهد که آخرین اثرشان را با نام «هوانوردان» برای آمازون تولید کردند. آن فیلم که داستان اختراع بالن‌های گازی در قرن نوزدهم است، امسال در جشنواره‌های تلورید و تورنتو نمایش داده شد و به زودی اکران عمومی می‌شود.

داریوشِ کبیر،ازکانزاس سی‌تی به یزد

کتاب «حال داریوش کبیر خوب نیست» در مدت کوتاهی که از انتشار آن می‌گذرد با اقبال گسترده مواجه شده است. رمان، داستان نوجوانی به نام داریوش کلنر را دنبال می‌کند؛ پسرکی متولد آمریکا از پدر ایرانی و مادر آمریکایی که برای اولین بار به ایران سفر می‌کند. داریوش از آن چهره‌های آشنای دبیرستانی است: پسرک عجیب و غریبی که خوب فارسی بلد نیست، اما به زبان «کلینگان» (زبان اختراعی مجموعه فیلم‌های «پیشتازان فضا») مسلط است و عاشق دنیای مجموعه داستان‌های «ارباب حلقه‌ها» است. او در ضمن از افسردگی رنج می‌برد. داریوش حالا به ایران می‌رود و ساکن یزد می‌شود. در آن‌جا، با پسری در همسایگی به نام سهراب آشنا می‌شود. داریوشی که اسمش را در تلفظ آمریکایی «داریوس» صدا می‌کنند، حالا باید با پیچیدگی‌های هویتش کنار بیاید و در این راه، نقش سهراب کلیدی است؛ پسری که اسم او را با «شین» ختم می‌کند و با هم فوتبال بازی می‌کنند و فالوده می‌خورند.

این رمان مختص نوجوانان و جوانان نوشته شده است و بخشی از ژانر معروف به «یانگ ادالت» محسوب می‌شود. از موفقیت‌های آن، این بوده است که هم بین خوانندگان محبوب است و هم بین دانشگاهیانی که در مورد هویت ایرانی-آمریکایی و چالش‌های مهاجران نسل دوم می‌نویسند. ندا مقبوله، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تورنتو، جزو طرفداران رمان خرم است. کتاب خود خانم مقبوله با نام «محدودیت‌های سفیدپوست بودن: ایرانی-آمریکایی‌ها و سیاستِ روزمره نژاد»، از آثار مطرح ایران‌شناسی در سال‌های اخیر محسوب می‌شود. مقبوله بارها در تحسین این رمان در رسانه‌های اجتماعی نوشته است، و آقای خرم هم گفته است که خواندن کتاب خانم مقبوله، از نکات الهام‌بخشش بوده است.

«حال داریوش کبیر خوب نیست» تا کنون جوایز متعددی دریافت کرده است؛ از جمله جایزه‌ای از نمایشگاه کتاب آمریکا (بی ئی ای) و جایزه ویلیام سی. موریس، که به نویسنده‌های کتاب اولی در ژانر ادبیات نوجوانان و جوانان اهدا می‌شود.

خیلی‌ها امیدوارند که رمان‌ها و فیلم‌هایی از این دست، بتوانند تصویری واقعی‌تر و انسانی‌تر از ایرانیان به مردم آمریکا و جهان بدهند. خود خرم در این ‌باره گفته است: «اکنون بیش از همه برای خوانندگان اهمیت دارد که فرای مرزهای خودشان دنبال انسانیت بگردند و ببینند که مردم همه‌جا دارند خانواده‌هاشان را بزرگ می‌کنند، برای خانه خرید می‌کنند، بازی می‌کنند، ایجاد دوستی می‌کنند و با هم دعوا می‌کنند و همدیگر را دوست دارند. وقتی تصویری انسانی از دیگران به دست بدهیم، «دیگری» بودن‌شان را از میان می‌بریم و وقتی این‌کار را کردیم، گرفتن تصمیماتی که می‌دانیم منجر به درد و رنج آن‌ها خواهد شد، بسیار دشوارتر می‌شود».

مثل خیلی از نویسنده‌ها، ادیب از کودکی خود به عنوان پسرکی ایرانی-آمریکایی الهام گرفته است؛ گرچه تاکید دارد که این داستان، زندگینامه خودش نیست. او در سیزده سالگی به تشخیص پزشک، «افسرده» شناخته شد و دوران دبیرستان را باید با بیماری روانی و مشکلات هویتی طی می‌کرد. او سپس به «دانشگاه جنوب ایلینوی» رفت تا درس تئاتر بخواند، و سپس به مدرسه فیلم ونکوور در کانادا، برای آموختن فیلم‌سازی. اما پس از یک سال این مدرسه را رها کرد و به شهر محل تولدش، کانزاس سیتی در ایالت میسوری، بازگشت. عاقبتش این بود که سر از داستان‌نویسی در بیاورد.

کتاب او امسال به عنوان کتاب برگزیده دانشگاه ایالتی کانزاس انتخاب شده است و این دانشگاه، به همین منظور از او برای سخنرانی دعوت کرد. در آن سخنرانی، خرم از این‌که چگونه به داستان‌نویسی روی آورده است، می‌گوید: «کاشف به عمل آمد که فیلمنامه‌نویسی خیلی سخت است. اما برای رمان‌نویسی واقعا لازم نیست چیزی بلد باشی. هیچ چیز نمی‌خواهی جز وسیله‌ای برای نوشتن. خوشبختانه من معروفم به بلند کردن خودکارهای مجانی از مطب دکتر».

خرم گفت: «با خودم گفتم که من ایرانی-آمریکایی هستم و ایرانی-آمریکایی‌های زیادی مشغول نوشتن نیستند. شاید راجع به همین بنویسم. و راجع به این‌که با افسردگی زندگی می‌کنم، خیلی خیلی هم‌جنس‌گرا هستم، و عاشق چای».

واکنش‌ها به کتاب نشان می‌دهد که بسیاری از نوجوانان آمریکایی با آن رابطه برقرار کرده‌اند. مثلا در نشریه دانشجویی دانشگاه کانزاس، از دختری به نام امبر کاکس می‌خوانیم که دانشجوی سال دوم علوم اجتماعی است و در سخنرانی ادیب در دانشگاه‌شان شرکت کرده است. او گفته است: «عاشق این بودم که چقدر شخصی حرف زد و چطور مسایلی مثل جنسیت و بیماری روانی و فرهنگ و سفر از خانه را وارد یک کتاب کرده که واقعا شامل همه آن چیزهایی می‌شود که خیلی از دانشجوهای سال اولی با آن سر می‌کنند».

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *