سر کی‌یر استارمر، رهبر جدید حزب کارگر بریتانیا، کیست؟‌

انتشار در ایندیپندنت فارسی

از حدود پنج سال پیش که اعضای حزب کارگر بریتانیا یکی از چپ‌گراترین چهره‌های آن، یعنی جرمی کوربنِ سوسیالیست را به رهبری انتخاب کردند، این حزب کمتر آرامش به خوب دیده و صحنه تلاطم و جدال‌های بی‌وقفه بوده است. قضیه البته نه فقط رهبری کوربن و مخالفت شدید بسیاری از اصحاب قدرت (از جمله ریش‌سفیدهای خود حزب کارگر) که جریانات متلاطم سیاست بریتانیا در پی رای جنجالی مردم این کشور به خروج از اتحادیه اروپا بود.

حالا اما برگزیت به سرانجام رسیده و در حال انجام است، حزب کارگر با شکستی سهمگین، کرسی قدرت را به بوریس جانسونِ محافظه‌کار سپرده است،‌ و در سایه بحران عظیم کرونا، موضوعات قدیمی مثل دعوا بر سر کوربن و اتحادیه اروپا انگار به زمانه‌ای دیگر تعلق دارند.

اعضای حزب کارگر دیروز با انتخاب رهبری جدید، وارد فصل نوینی از تاریخ حزب خود شدند. سر کی‌یر استارمر ۵۷ ساله، دادستان و وکیل حقوق بشر سابق، با ۵۶.۲ درصد آرا در مقابل دو نامزد دیگر پیروز شد. ربکا لانگ بیلی که خود را دنباله‌‌رو راه کوربن می‌دانست، ۲۷.۶ درصد آرا را به خود اختصاص داد. لیزا نندی، تنها نامزد دیگر این رقابت، با ۱۶.۲ درصد، سوم شد.

در تصویر ساده‌انگارانه از رقابت رهبری، استارمر مورد حمایت جناح راست حزب بود و خانم لانگ بیلی نماینده جناح چپ حزب. با این حساب، آیا پیروزی استارمر را باید پیروزی راست و شکست چپ به‌شمار آورد؟

واقعیت اما این‌جا است که قائله‌های درونی حزب کارگر در چند سال گذشته، پیچیده‌تر از آن شده بودند که در چپ و راست خلاصه شوند. می‌توان گفت که آقای استارمر نیز به جناح چپ حزب تعلق دارد و بارها بر سوسیالیست بودن خود تاکید کرده است. برخی از چهره‌های کلیدی چپ حزب، مثل پل میسون، نویسنده شهیر و عضو گروه «مومنتوم» که از حامیان کوربن هم بود، از همان ابتدا مدافع رهبری آقای استارمر بودند و به او رای دادند. همچنین، نباید از یاد برد که استارمر به عنوان وزیر سایه برگزیت در کابینه سایه جرمی کوربن بود که به شهرت رسید.

یک چهره دیگر کابینه سایه کوربن نیز در انتخابات دیروز پیروز شد. معاونت رهبری حزب به انجلا رینر، وزیر سایه سابق آموزش و پرورش، رسید که او نیز ۵۶.۲ درصد آرا را کسب کرد. خانم رینر مورد حمایت ربکا لانگ بیلی بود؛ هرچند خیلی از چپ‌گرایان حزب از ریچارد برگن، نماینده مجلس از لیدز و از چهره‌های جناح چپ حزب، حمایت کرده بودند. خانم رینر حالا نقش دست راست آقای استارمر را خواهد داشت.

گذشته رهبر جدید

سابقه آقای استارمر نشان می‌دهد که او بسیاری از آرمان‌های جناح چپ و مترقی حزب را با خود دارد. او متولد ۲ سپتامبر ۱۹۶۲ در محله سادرک در جنوب لندن و بزرگ‌شده شهر کوچکی در منطقه ساری (در نزدیکی پایتخت) است. پدرش کارگر بود و مادرش پرستار و هر دو از طرفداران پر و پا قرص حزب کارگر بودند. نام کوچک او را به یاد کی‌یر هاردی، از رهبران تاریخی جنبش سوسیالیستی بریتانیا و حزب کارگر، برگزیدند. استارمر از نوجوانی در حزب کارگر فعال بوده است و عضو سازمان جوانان آن موسوم به «سوسیالیست‌های جوان» در منطقه شرق ساری بود. او درس‌خوانده رشته حقوق در دانشگاه لیدز و سپس دانشگاه شهیر آکسفورد است و از سال ۱۹۸۷ در کار حرفه‌ای حقوق و وکالت بوده است.

یکی از نکات گذشته آقای استارمر که کمتر کسی از آن باخبر است، حضورش در گروه‌های مارکسیستی در دهه پرتلاطم ۱۹۸۰ بریتانیا است. آقای استارمر در این سال‌ها عضو گروه کوچکی به نام «خودمدیریتی سوسیالیستی» بود؛ گروهی که ریشه در جنبش تروتسکیستی داشت و مرتبط با جریان موسوم به «گرایش بین‌المللی مارکسیسم انقلابی» بود که رهبر تاریخی آن، میشل پابلو، تروتسکیست یونانی و از رهبران بین‌الملل چهارم بود.

اما آقای استارمر نیز چون بسیاری از انقلابیون سابق، در عرصه‌ای عملی و بیرون از فعالیت گروه‌های کوچک چپ‌گرا به دنبال کردن آرمان‌هایش ادامه داد. او به وکیلی زبده در زمینه حقوق بشر بدل شد و به‌خصوص در یک زمینه به نام‌آوری رسید: «اعتراض علیه حکم اعدام شهروندان کشورهای حوزه دریای کارائیب»، که با توجه به نظام حقوقی این کشورها، گاه به دادگاه‌های بریتانیا کشیده می‌شد. آقای استارمر در آن سال‌ها از چهره‌های گروه چپ‌گرای «انجمن وکلای سوسیالیست هالدین» نیز بود و در سال‌های حکومت حزب کارگر به نخست‌وزیری تونی بلر و گوردون براون، به مقام‌هایی در زمینه دادستانی رسید. در سال ۲۰۰۸ نیز سمت «مدیریت دادستانی عمومی» را دریافت کرد که سومین دادستانی ارشد در انگلستان و ولز است.

استارمر در مقام رهبری

وکیل و دادستان سابق، در حالی به مقام رهبری حزب می‌رسد که بریتانیا مثل بقیه دنیا سخت درگیر بحران ویروس کرونا است. هنوز معلوم نیست که عواقب سیاسی این بحران برای بوریس جانسونی که تازه نخست‌وزیر شده و حالا خودش هم مبتلا به این ویروس شده است، چه باشد.

آقای استارمر اما با آمالی بلند بر کرسی رهبری اپوزیسیون تکیه زده است. او در اولین سخنرانی خود اشاره کرد که حزب کارگر پس از چهار شکست انتخاباتی پیاپی، با «کوهی» مواجه است که باید از آن بالا برود، و اما تاکید کرد که تحت رهبری او، این صعود سخت به سرانجام خواهد رسید.

گرچه برخی از طرفداران جوان کوربن در پی پیروزی استارمر از حزب کارگر کنار رفته‌اند، اما انتظار می‌رود که او قابلیت وحدت جناح‌های مختلف حزب را داشته باشد. چنان دستاوردی، پس از سال‌ها تلاطم درونی، می‌تواند نتیجه‌ خوبی برای این حزب باشد.

رهبر جدید در سخنرانی خود به موضوع جنجالی یهودستیزی درون حزب کارگر نیز پرداخت، و گفت: «من از طرف حزب کارگر عذرخواهی می‌کنم. من این سمّ را ریشه‌کن می‌کنم و موفقیت را با بازگشت اعضای یهودی حزب و آن‌هایی که احساس می‌کردند دیگر نمی‌توانند حامی ما باشند، خواهم سنجید.»

همسر آقای استارمر، ویکتوریا الکساندر، پیشینه یهودی دارد و برخی از اقوام خانم الکساندر در تل آویو، بزرگ‌ترین شهر اسرائیل، زندگی می‌کنند. استارمر دو ماه پیش در گفت‌وگو با رسانه‌ای یهودی در بریتانیا گفته بود: «خانواده همسر من یهودی هستند. پدرش یهودی است، خانواده‌اش از لهستان آمده‌اند. اقوام‌شان در اسرائیل زندگی می‌کنند.»

یکی از اولین اقدامات آقای استارمر، نوشتن نامه‌ای به ماری فان در زیل، رئیس سازمان نمایندگان یهودیان بریتانیا، بود که در آن گفت، بر «تعهد خود مبنی بر سرکوب یهودستیزی درون حزب» تاکید می‌کند. آن سازمان با انتشار بیانیه‌ای از انتخاب استارمر استقبال کرد. با این حساب، یکی از جنجال‌های مهم رهبری کوربن نیز از سر راه حزب برداشته خواهد شد.

رسانه‌های خاورمیانه اما همچنان با نگاه خاص خود به این موضوع می‌نگرند. مثلا روزنامه «تایمز آو اسرائیل» در تیتر خود راجع به استارمر از او به عنوان «صهیونیستی با همسر یهودی»‌ یاد کرد. آقای استارمر قبلا گفته است: «اگر تعریف صهیونیست یعنی کسی که به دولت اسرائيل باور دارد، به آن معنی من هم صهیونیست هستم.» در مقابل، رسانه‌های نزدیک به جمهوری اسلامی ایران هچون پرس تی وی، مدت‌ها علیه آقای استارمر تبلیغ می‌کردند و عملا از خانم لانگ بیلی حمایت می‌کردند؛ چنان‌که چندین سال از کوربن حمایت کرده بودند. این در حالی است که نه سوسیالیسم مورد نظر کوربن و لانگ بیلی قرابتی با مواضع جمهوری اسلامی ایران دارد و نه سوسیالیسم آقای استارمر همراه با مواضع راست‌گرایان اسرائیلی است.

با انتخاب استارمر اما امید خیلی از اعضای حزب کارگر بریتانیا این است که جنجال‌هایی همچون موارد بالا کنار گذاشته شوند و این حزب بتواند بدیلی نوین به مردم کشور ارائه دهد. این روحیه خوش‌بینانه را بیش از همه، در حرف‌های پل میسونی می‌بینیم که می‌گوید، شکست جانسون به دست حزب کارگر می‌تواند «انقلابی سیاسی» مشابه پیروزی‌های اوو مورالس در بولیوی یا عروج حزب چپ‌گرای سیریزا در یونان باشد. در بریتانیای کرونازده، باید دید استارمری که چهره‌ای کاریزماتیک نیست، چگونه راه تحولات جدید را خواهد گشود؟

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *