نومحافظه‌کار قدیمی، فرستاده ترامپ به ایران در «سه ماه طلایی»

انتشار در ایندیپندنت فارسی

بیست و نه سال پیش بود که الیوت آبرامز نزد کنگره آمریکا اعتراف کرد، دروغ گفته است. او یکی از مقامات بی‌شمار دولت رونالد ریگان بود که درگیر باتلاقی شدند که خیالش را هم نمی‌کردند:‌ «افتضاح ایران-کنترا». داستان پرماجرایی که تاریخدانانی همچون مالکوم برن بالا و پایینش را برملا کرده‌اند. خلاصه‌اش این بود که آمریکا در طول جنگ ایران و عراق مخفیانه به جمهوری اسلامی سلاح فروخت تا به آزادی گروگان‌هایش در لبنان کمک کند و در ضمن پولش را خرج کاری کند که قانون ممنوع کرده بود: کمک به کنتراها، شورشی‌های راست‌گرایی که علیه دولت سوسیالیست نیکاراگوئه می‌جنگیدند.

الیوت آبرامز حالا قریب سه دهه بعد دوباره در محوریت موضوع ایران قرار گرفته است. او جانشین برایان هوک به عنوان نماینده ویژه دولت آمریکا در زمینه ایران خواهد بود.

از ایران-کنترا تا جنگ عراق

در اکتبر ۱۹۸۶ بود که هواپیمایی که برای کنتراها تجهیزات نظامی می‌برد بر فراز آسمان نیکاراگوئه سرنگون شد. دولت ریگان منکر هرگونه کمک به این هواپیما شد. در آن روزها این آبرامز بود که در سمت معاونت وزارت خارجه بارها در کنگره شبه دروغگویی شود. این کر جرمِ قانونی بود اما جانشین ریگان در کاخ سفید، معاون سابق او جورج بوشِ پدر بود که آبرامز را عفو کرد. پس از هشت سال دولت دموکرات‌ها، آبرامز در دولت جورج بوش پسر بازگشت و شد دستیار ویژه رئیس‌جمهور و سپس معاون مشاور امنیت ملی. او اکنون به نومحافظه‌کاری زبده بدل شده بود و یکی از معماران سیاست رویایی نومحافظه‌کاران: حمله به عراق و سرنگونی صدام حسین.

آقای آبرامز از آن نومحافظه‌کاران قدیمی است. او متولد خانواده‌ای یهودی و دموکرات در نیویورک است. معروف است که مثل خیلی‌های دیگر نارضایتی از کارتر بود که باعث شد آبرامز ریگانی و راست شود. در دوران کارتر دموکرات بود اما برای دموکرات‌هایی کار می‌کرد که ضدیت با کمونیسم و شوروی هویت اصلی‌شان بود. در سال ۱۹۷۶ که سناتور هنری جکسونِ ضدکمونیست می‌خواست نامزدی دموکرات‌ها برای ریاست‌جمهوری را کسب کند،‌ آبرامز جزو کارمندانش بود. آبرامز که از معتبرترین دانشگاه آمریکا، هاروارد، مدرک حقوق داشت از ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ مشاور حقوقی و بعدها رئیس دفتر دانیل پاتریک موینیهان شد، سناتور ایالت نیویورک که پیش از آن در کمتر از یک سال حضور خود به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل غوغا به پا کرده بود و به یکی از از مشهورترین چهره‌های فکری و سیاسی آمریکا و حتی جهان بدل شده بود. آبرامز که از سیاست خارجه کارتر دل خوشی نداشت در دهه جدید ریگانی شد و تا آخر عمر در حزب جمهوری‌خواه ماند. در واقع جوهره نومحافظه‌کاران معمولا سرنوشتی مشابه داشته‌اند:‌ دموکرات‌های ضدشوروی سابقی که در دوران جدید به حزبی پیوستند که به نظر بهتر راه جنگ سرد قدیم را ادامه می‌کرد: حزب محافظه‌کار. نسب این دیپلمات ۷۲ ساله به سال‌های جنگ سرد برمی‌گردد و در کوران حوادث آن آبدیده شده‌ است.

اوباما که سرکار آمد انتظار می‌رفت دوران آبرامز (که سابقه‌اش نه فقط در مورد نیکاراگوئه که در مورد چند کشور دیگر آمریکای لاتین هم لکه‌دار بود) تمام شده باشد. اما جای اوباما را رئیس‌جمهوری گرفت که همه چیز را عوض کرد: دونالد ترامپ.

نومحافظه‌کاران رابطه پیچیده‌ای با دولت ترامپ داشته‌اند. آقای رئیس‌جمهور در دوران نامزدی خود بیشتر حرف از عقب کشیدن آمریکا از دنیا می‌زد که دقیقا برخلاف خواست نومحافظه‌کارانی است که در زمان بوش پسر در قدرت بودند. در دولت دوم بوش پسر شغل آقای آبرامز در شورای امنیت ملی اصلا تشویق دموکراسی در سطح جهان بود. مشهورترین نومحافظه‌کار دولت ترامپ هم یکی از مردان همان دولت بوش پسر بود: جان بولتون. مردی که مدتی مشاور امنیت ملی شد و اما نهایتا پرماجرا‌ترین جدایی را از دولت ترامپ داشت و حالا دارد صدها هزار دلاری را می‌شمرد که با کتاب خود راجع به دولت ترامپ و علیه او کسب کرده است.

با این حال، در برخی زمینه‌های خاص، رویکرد عمومی نومحافظه‌کاران تا حدودی در کاخ سفید ترامپ برقرار بوده است. یکی از این موارد ونزوئلا است. از ژانویه ۲۰۱۹، ترامپ آقای آبرامز را اولین نماینده ویژه دولتش در مورد ونزوئلا کرد. سیاست جدید کاخ سفید بسیار جسورانه بود:‌ خواست سرنگونی نیکولاس مادورو، رئیس‌جمهور سوسیالیست ونزوئلا، و به رسمیت شناختن رئیس‌ اپوزیسیون به عنوان رئیس‌جمهور واقعی. با گذشت قریب دو سال این سیاست البته به جایی نرسیده و مادورو همچنان سر کار است گرچه ونزوئلا در وضعیتی جهنمی به سر می‌برد. مشهورترین حضور تلویزیونی آقای آبرامز در سمت جدیدش شاید زمانی بود که نماینده مسلمان، نوپا و جوان کنگره آمریکا، ایلهان عمر، او را بخاطر سوابق سوال‌برانگیزش در مورد آمریکای لاتین زیر سوال برد.

دولت ترامپ یکی از پیگیرترین سیاست‌های خود را درباره ایران داشته است. در دولتی که مقامات مختلف آمدند و رفتند، برایان هوک از همان ابتدای دولت ترامپ در وزارت خارجه سمت داشت و قریب چهار سال بعد همچنان سرکار بود. هوکِ دیپلمات ابتدا رئیس اتاق فکر وزارت خارجه ترامپ بود و از سپتامبر ۲۰۱۸ شد اولین عهده‌دار سمتی جدید: «فرستاده ویژه آمریکا برای ایران.»

هوک حالا در حالی از دولت کنار می‌رود تا به بخش خصوصی وارد شود که بر خلاف سایر جدایی‌های دولت ترامپ با خیر و خوشی جدا می‌شود و تمام مقامات از جمله مایک پمپئو، وزیر خارجه، از او تجلیل می‌کنند. آن‌ها تضعیف جمهوری اسلامی و حضورش در منطقه و آزادی دو گروگان آمریکایی (مایکل وایت و ژیو وانگ) را از دستاوردهای هوک می‌داند. لیندزی گراهام، سناتور جمهوری‌خواه، هوک را «حضوری ثابت در آب‌های پرتلاطم» خوانده است. سیاست ایران ترامپ اما همچنان منتقدین بسیار دارد. بخصوص دیپلمات‌های زمان اوباما. مثلا وندی شرمن، نفر سوم وزارت خارجه در زمان اوباما، که همین چند روز پیش انتقاد کرد که سیاست کنونی آمریکا نسبت به ایران «همش تاکتیک است و هیچ استراتژی.»

ترامپ می‌گوید هدف سیاست «فشار حداکثری» نه ساقط کردن جمهوری اسلامی که کشاندن آن پای میز مذاکره است. کمتر از سه ماه به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا باقی مانده است که یکی از حساس‌ترین‌ها نه فقط در تاریخ آمریکا که در تاریخ ایران و بخصوص تاریخ جمهوری اسلامی است. به قول تحلیلگر کویتی روزنامه الوطن، سران جمهوری اسلامی شب انتخابات آمریکا مثل دانشجویان دبیرستانی در شب دریافت کارنامه خواهند بود.

آیت‌الله خامنه‌ای حالا سه ماه وقت دارد تا به یک تصمیم بزرگ و یک قمار فکر کند. آیا بهتر است صبر کند تا شاید در ماه نوامبر، بایدنِ دموکرات پیروز شد و سیاست کاملا متفاوتی از جنس اوباما و برجام دنبال کرد؟ یا در این سه ماه پایانی با ترامپ غیرقابل پیش‌بینی وارد معامله شود که شاید حاضر باشد در این سه ماه تن به نوعی معامله دهد که پس از پیروزی مجدد در نوامبر دیگر حاضر به آن نباشد؟ همه چیز بستگی به نوع پیغامی دارد که ترامپ به خامنه‌ای فرستد. این پیغام را حالا مردی خواهد برد که دوران دیپلماتیکش بیش از هر چیز با یک موضوع تعریف شده: مذاکره ممنوعه با جمهوری اسلامی ایران.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *