چشم‌انداز سال ۲۰۲۱؛ آمریکا در آستانه تغییرات بزرگ

انتشار در ایندیپندنت فارسی

سال ۲۰۲۰ برای تمام دنیا تلخ و پرحادثه بود؛ اما برای آمریکا حتی بیش از بیشترِ کشورها. همه دنیا به‌نوعی درگیر همه‌گیری کرونا بودند، اما آمریکا با ۳۵۰هزار کشته، بالاترین آمار مرگ‌ومیر را دارد (البته وقتی میزان سرانه را حساب کنیم، کشور کوچک سان‌مارینو اول می‌شود و آمریکا پس از کشورهایی همچون بلژیک، ایتالیا، اسپانیا، پرو و بریتانیا، چهاردهم است).

در همه جای دنیا، برخی به تئوری توطئه باور داشتند و از مخالفان مقررات مربوط به ماسک بودند. در آمریکا اما، این مخالفان بخشی از گرایش رو به رشد نیروهای راست افراطی بودند که هم بر کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری تاثیر گذاشتند و هم با جنبش‌های خیابانی جناح چپ درگیر شدند. در همین سال بود که جنبش «جان سیاهان اهمیت دارد» جانی تازه گرفت و برای چندین ماه، توجه جهان را به خود جلب کرد.

پرحادثه‌بودن سال جدید برای آمریکا، البته حتی پیش از همه‌گیری کرونا آغاز شده بود. در سومین روز سال بود که دونالد ترامپ دستور به ترور قاسم سلیمانی داد و جنجالی که پیش آمد باعث شد هشتگِ «جنگ جهانی سوم» در توییتر ترند شود. درگیری نظامی ایران و آمریکا در تمام طول سال محتمل بود. در پایان سال اما این دونالد ترامپ بود که پای صندوق‌های رای شکست خورد تا عنوان مرد سال مجله تایم به مردی برسد که تا همین چند وقت پیش انتظار نداشتیم اسمش را دوباره بشنویم: جو بایدن. بایدن این عنوان را با کامالا هریس، اولین معاون زن ریاست‌جمهوری در تاریخ آمریکا، تقسیم کرد.

حالا که این سال پرتلاطم پایان یافته، در ۲۰۲۱ باید چه سالی را انتظار داشته باشیم؟‌

سیاست همچنان پرغائله خواهد بود

در آمریکای امروز، رسم است که خیلی‌ها با افسوس زمانی را به یاد بیاورند که همکاری نمایندگان دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات بیشتر بود و فضا این‌قدر سیاست‌زده نبود. از درستی یا نادرستی این نوستالژی تاریخی که بگذریم، یکی از وعده‌های بایدن این بوده که اعتدال را به سیاست بازگرداند، رییس‌جمهور همه باشد (نه فقط آن‌ها که به او رای دادند) و زخم‌های تشتت موجود در میان مردم آمریکا را التیام بخشد.

از حالا می‌توان گفت که این امید بایدن، امیدی واهی است. در سال جدید، اگر چیزی را نتوانیم پیش‌بینی کنیم، می‌دانیم که شکی بر ادامه سیاست پرغائله و پرماجرا در آمریکا نیست. غائله از درون خود حزب آقای بایدن آغاز می‌شود.

چهره‌هایی همچون الکساندرا اوکاسیا کورتز، رشیده طلیب و ایلهان عمر، در اسم نماینده حزب دموکرات‌اند اما در واقع جناحی چپ‌گرا از این حزب را نمایندگی می‌کنند که اختلافش با بایدن کمتر از اختلافش با خیلی از جمهوری‌خواهان نیست. آن‌ها خواسته‌هایی دارند که از الان می‌دانیم بایدن به سمتشان نخواهد رفت؛ مثل ایجاد تغییرات بنیادین در دستگاه پلیس (که خواست اصلی جنبش «جان سیاهان» بود) و یا «معامله نوی سبز» که شامل تغییرات عمده برای جلوگیری از تغییرات اقلیمی و حفظ محیط‌‌زیست است.

ماه‌عسل بین جناح چپ و جناح میانه‌روی حزب دموکرات، حتی ۲۴ ساعت پس از انتخابات طول نکشید. البته حتی در دوران کارزار انتخاباتی و در مقابل رقیبی مثل ترامپ هم شاهد اتحاد این جناح‌ها نبودیم. اوکاسیا کورتز و طلیب، هر دو عضو «سازمان سوسیالیست‌های دموکرات آمریکا» هستند، گروهی متمایل به مارکسیسم که حاضر به حمایت رسمی از بایدن نشد (خود این دو نماینده کنگره البته قاطعانه از بایدن حمایت کردند).

در فردای انتخابات اما، برخی چهره‌های میانه‌رو در حزب دموکرات، به‌شدت به چپ حمله کردند. مثلا ابیگیل اسپنبرگر از ویرجینیا که با اختلاف بسیار کم بر رقیب خود پیروز شد تا کرسی‌ خود در مجلس نمایندگان را حفظ کند. او در جلسه‌ای گفت: «باید دیگر هرگز کلماتی مثل سوسیالیست یا سوسیالیسم را به‌کار هم نبریم.»

طبیعی است که در حزبی که در انتخابات مقدماتی‌اش پس از بایدن، بیشترین آرا به برنی سندرزِ سوسیالیست داده شد، ایجاد صلح بین اوکاسیا کورتزها و اسپنبرگرها به این راحتی‌ها ممکن نباشد. به‌خصوص که به نظر نمی‌رسد بایدن هیچ یک از سمت‌های کابینه را به اعضای جناح چپ داده باشد. مجله مارکسیستی ژاکوبن، که به نوعی اتاق فکر جناح چپ است، مدتی برای وزیر کار شدن سندرز تبلیغ کرد که راه به جایی نبرد.

در کل صحنه سیاست نیز با عوامل جدیدی روبروییم که بی‌اغراق می‌توان گفت شاید از پایان جنگ انفصال تاکنون بی‌سابقه‌ است. این مطلب را که می‌نویسیم آقای ترامپ هنوز شکست را رسما نپذیرفته است و به هر جمهوری‌خواهی که از ادعایش مبنی‌بر تقلب گسترده در انتخابات آمریکا حمایت نکند، حمله می‌کند. آخرین حمله رییس‌جمهور به برایان کمپ، فرماندار ایالت جورجیا، بود؛ ترامپ خواهان استعفای آقای کمپ شد. همین باعث شده که در سطح جامعه نیز میزان باور به نهادهای سیاسی کشور پایین بیاید. در نظرسنجی‌ها می‌بینیم اکثریت قاطع جمهوری‌خواهان (یعنی ۶۲ درصد) با عدم پذیرش شکست از سوی آقای ترامپ موافق‌اند. تنها ۲۴ درصد جمهوری‌خواهان باور دارند که بایدن واقعا پیروز انتخابات شده است (در برابر ۹۵ درصد دموکرات‌ها، دو سوم مستقل‌ها و ۶۱ درصد کل مردم آمریکا).

در این شرایط باید دید که در زمان ریاست‌جمهوری بایدن بر سر حزب جمهوری‌خواه چه خواهد آمد. در سال ۲۰۰۸ که دموکرات‌ها قاطعانه پیروز شدند، حزب جمهوری‌خواه گردش به راست را تشدید کرد. این اقدام تا جایی بود که میت رامنی که در سال ۲۰۱۲ نامزد آنها بود، امروز از سوی اکثریت حزب طرد و چهره‌ای به‌کلی دور از محافظه‌کاری محسوب می‌شود.

حالا باید دید نتیجه شکست ۲۰۲۰ چه خواهد بود. اگر در دهه گذشته شاهد عروج جنبش «تی پارتی» در بخش راست حزب بودیم، در یکی دو سال اخیر جنبش «کیو اینان» رشد کرده است، جنبشی که خود نهادهای امنیتی آمریکا آن ‌را خطری می‌دانند که می‌تواند منجر به رشد تروریسم شود. با این وجود، برخی چهره‌های برجسته حزب جمهوری‌خواه با این جنبش قرابت دارند. در جناح دیگر حزب، چهره‌هایی مثل رامنی، جان کاسیچ، فرماندار سابق اوهایو (که رسما از بایدن حمایت کرد) و لری هوگان، فرماندار کنونی مریلند، که بارها با ترامپ درگیر شد، قرار دارند. در سال گذشته برخی از این چهره‌های جمهوری‌خواه با راه انداختن جریانی به نام «پروژه لینکلن» (به نام آبراهام لینکلن، اولین رییس‌جمهور تاریخ آمریکا از حزب جمهوری‌خواه) علیه ترامپ شوریدند.

حالا باید دید نبرد بین جناح‌های مختلف حزب جمهوری‌خواه چگونه ادامه پیدا می‌کند. مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده در این میان، این است که آیا خود ترامپ نامزد ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ بشود یا خیر؟‌ بعید است آقای ترامپ به این راحتی‌ها از صحنه کنار برود.

واکسیناسیون

اولویت اصلی آقای بایدن در صد روز اول ریاست‌جمهوری، شاید روشن‌تر از هر رییس‌جمهوری در چند دهه اخیر است: همه‌گیری ویروس کرونا. او وعده‌های مشخصی در این مورد داده است. بایدن گفته است که از همان روز اول از مردم می‌خواهد ماسک بزنند، در صد روز اول، صد میلیون نفر را واکسینه و اکثریت مدارس را بازگشایی می‌کند. اینکه روند واکسیناسیون چطور پیش برود و بازگشایی مدارس و بازگشت مردم به زندگی عادی چطور انجام شود، اولین چالش بزرگ دولت بایدن خواهد بود.

اما موضوعی که اهمیتش از کرونا کمتر نیست، آینده اقتصاد آمریکاست. رونق دادن مجدد به اقتصاد، کمک به شرکت‌هایی که از میان رفته‌اند و آن‌ها که حرفه‌شان به‌شدت ضربه خورده است و به این راحتی‌ها قابل بازگشت نیست، بخش‌هایی از همین چالش است. در این زمینه، بایدن تنها یکی از عوامل است. باید دید رییس‌جمهور پابه‌سن‌گذاشته، چقدر قدرت را در دستان خود متمرکز می‌کند و چقدر به چهره‌هایی همچون خانم هریس و وزرای کابینه میدان می‌دهد.

این سوال، امسال از همیشه مهم‌تر است، چرا که خیلی‌ها انتظار دارند بایدن نامزد دموکرات‌ها در سال ۲۰۲۴ نباشد. اگر او این قصد خود را در پی انتخابات میان‌دوره‌ای ۲۰۲۲ اعلام کند، دو سال آخر دولتش پر از جدل در درون حزب دموکرات خواهد بود. در این میان، انتظار می‌رود خانم هریس از چهره‌های اصلی این جدال، درصدد کسب نامزدی حزب در سال ۲۰۲۴ باشد. در ضمن باید دید نمایندگان کنگره و نهاد مستقلِ «کمیسیون فدرال بازرگانی» چه نقشی در زمینه اقتصاد و مثلا در برخورد با شرکت‌های غول‌آسای عرصه فن‌آوری همچون آمازون و اپل بازی خواهند کرد.

پایان ترامپیسم در سیاست خارجی

ترامپ بزرگ‌ترین تغییرات در سیاست خارجی آمریکا در چند دهه گذشته را به‌وجود آورد. بایدن، که در دولت قبل از ترامپ هم معاون رییس‌جمهورر بود و هم مسئول اجرای برخی جوانب سیاست خارجی اوباما، می‌خواهد آمریکا را به دوران پیش از ترامپ بازگرداند. بعضی از این «بازگشت‌ها» ساده و راحت‌اند؛ مثل بازگشت آمریکا به سازمان جهانی بهداشت و توافق پاریس که ترامپ از آن‌ خارج شده بود. در زمینه تغییرات اقلیمی، با انتصاب جان کری، وزیر سابق خارجه، بایدن نشان داد که نه فقط به توافق پاریس بازمی‌گردد که دیپلماسی زیست‌محیطی را در جایگاه مهمی قرار می‌دهد.

اما در بیشتر زمینه‌های سیاست خارجی، بازگشت به دنیای پیش از ترامپ هرگز راحت نیست. یکی از دشوارترین چالش‌های سیاست خارجی بایدن، به موضوع ایران برمی‌گردد. رییس‌جمهورر دموکرات گفته خواهان بازگشت به برجام و ادامه مذاکرات با جمهوری اسلامی است. اما انجام این کار دشواری‌های بسیاری خواهد داشت، دشواری‌هایی که در پی انتخابات ریاست‌جمهوری آینده ایران، شاید هم بیشتر شوند (و البته اقدامات بایدن در این زمینه در شش ماه اول‌، شاید بر نتیجه آن انتخابات هم تاثیر بگذارند).

موارد دشوار دیگری نیز موجودند: مثل تسلیحات هسته‌ای کره شمالی،‌ توافق موشکی با روسیه، حضور نظامی آمریکا در سوریه در حمایت از کردهای چپ‌گرای مخالف ترکیه، انتخابات ریاست‌جمهوری در عراق و آینده حضور آمریکا در آن کشور،‌ ادامه مذاکرات آمریکا-افغانستان-طالبان، ادامه روند صلح اسرائیل و فلسطین در پرتو توافق ابراهیم (که بایدن از آن حمایت کرده است)، تنظیم روابط با چین در پی جو نزاعی که ترامپ آن‌ را به اوج رسانده است و تلاش برای تغییر نقطه ثقل سیاست خارجی آمریکا از خاورمیانه به شرق دور.

وزیر خارجه ۵۸ ساله بایدن، آنتونی بلینکن، از معدود چهره‌های کابینه است که حتی از سوی چپ‌هایی همچون مت داس، مشاور سندرز، هم مورد تحسین قرار گرفته است. اینکه او سیاست خارجی آمریکای پساترامپیسم را چطور تعریف می‌کند از مهم‌ترین سوال‌های ۲۰۲۱ است.

تغییر

دولت بایدن از همان روز اول، تغییراتی ایجاد خواهد کرد که در تاثیرگذاری‌شان شکی نیست. مثلا او فرمان‌های اجرایی ترامپ در زمینه‌هایی همچون مهاجرت و محیط‌زیست را لغو می‌کند. تلاش برای ساخت دیوار بین مرز آمریکا و مکزیک متوقف می‌شود. ممنوعیت مسافرت شهروندان برخی کشورهای مسلمان به آمریکا (که به «ممنوعیت مسلمانان» معروف شده بود) لغو می‌شود. تعداد پذیرش پناهجویان افزایش می‌یابد. اما ماهیت تغییرات نه تنها به واسطه خواست‌های بایدن که از جدال‌های سیاسی سال پرتلاطم آینده معلوم خواهند شد. سال ۲۰۲۰ پرحادثه بود. سال ۲۰۲۱ نیز پرماجرا خواهد بود. سال نو مبارک. کمربندهایتان را ببندید!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *