بنیامین نتانیاهو برای بیش از دوازده سال پیاپی است که نخستوزیر اسرائیل بوده و با احتساب دوره سه ساله قبلیاش دیرپاترین نخستوزیر این کشور محسوب میشود. او را شاید خیلیها با ناسیونالیسم راستگرا، گسترشطلب و خشن بشناسند، اما بزرگترین دستاوردش و راز ماندگاریاش آن چیزی بوده که یک نویسنده به شوخی «کیکیسم» نامیده بود: او به قول ضربالمثل انگلیسی هم کیکش را نگه داشته و هم آنرا خورده است (چیزی شبیه ضربالمثل «خدا و خرما».) یعنی هم اشغال فلسطینیها را ادامه داده و هم وارد تخاصم بزرگی که برای مردمش دردسرساز باشد، نشده است. نتانیاهو زمانی به قدرت رسید که خاطره حملات تروریستی «انتفاضه دوم» که در آن بیش از هزار نفر اسرائیلی کشته شدند، زنده بود. در زمان او اما تخاصمهای پیاپی با گروه حماس در غزه کمتر کشتهای در اسرائیل به جای گذاشته چرا که سپر دفاعی اسرائيل موسوم به «گنبد آهنین» موفق شده راکتهای این گروه را عموما منهدم کند. این تجربهای بسیار متفاوت نه فقط با «انتفاضه دوم» که با جنگ حزبالله در سال ۲۰۰۶ است که قریب دو ماه به طول انجامید و در واقع اولین شاخ به شاخ شدن غیرمستقیم جمهوری اسلامی و اسرائیل بود.
در هفتههای اول ماه مه که نتانیاهو از یک سو به اتهام رشوهگیری در دادگاه محاکمه میکرد و از سوی دیگر با احتمال سرنگونی و تشکیل دولت توسط رقبایش مواجه بود، معلوم شد که «کیکیسم» توهمی بیش نبوده است: تخاصم اسرائيل و فلسطینیها بازگشته؛ چرا که هرگز از میان نرفته بود.
دور خشونت همیشه از جایی آغاز میشود و اینبار از تلاش گروهی از ناسیونالیستهای یهودی برای بیرون کردن مردم فلسطینی محله شیخجراحِ بیتالمقدس (اورشلیم) از خانههایی که تمام عمرشان در آن زندگی کرده بودند، آغاز شد؛ خانههایی که در دهه ۱۹۵۰، زمانی که بیتالمقدس شرقی تحت اداره اردن بود، با همکاری سازمان ملل برای آنها ساخته شده بود اما دادگاههای اسرائیلی به علت پیشینه یهودی مالکیت زمین آنها در قرن نوزدهم امکان داشت آنها را از ساکنیشان صلب کنند. ماجرای شیخ جراح البته در حالی بود که در ماه رمضان شاهد تنشهای بسیار در این شهر مقدس بودیم و برخورد تند پلیس اسرائیل با مردم روزهدار فلسطینی که اجازه تجمع در مکانهای سنتی خود در شهر مثل باب العامود (دروازه دمشق یا نابلس) را نداشتند باعث بدتر شدن اوضاع شده بود؛ در این میان حزب راست افراطی «صهیونیست مذهبی» به مجلس راه پیدا کرد و گروهی از فاشیستهای یهودی با شعار «مرگ بر عرب» در خیابانهای اورشلیم تظاهرات کردند.
درگیریهای چند روز اخیر در بیتالمقدس به مسجد الاقصی کشید و همان صحن مقدسی که پیامبر اسلام از آن روزی به معراج رفت حالا صحنه درگیریهای زشت و خشن شد. در مقابل تظاهرات همبستگی از سوی شهروندان فلسطینیتبار اسرائيل در شهرهای مختلطی مثل بندر حیفا و شهر عربنشین ناصره (همان شهری که عیسی مسیح در آن بزرگ شد و امروز پایتخت عربهای اسرائیل است) درگرفت.
در اینجا بود که نیروهایی شوم پا به میدان گذاشتند: حماس و جهاد اسلامی فلسطین که با منابع مالی مردم ایران، که جمهوری اسلامی امروز آنها را به فلاکت و فقر کشانده، مجهز به موشکهایی هر روز پیشرفتهتر میشوند. این گروههای تروریستی شروع به موشکپراکنی به اسرائيل کردند که با حملات اسرائیل علیه غزه، جایی که در آن دو میلیون نفر مدتها است در حصر و در شرایط نومیدی زندگی میکنند، پاسخ گرفت؛ مثل همیشه قدرت آتش بیشتر اسرائیل به معنی کشتار بیشتر فلسطینیها است. تا زمانی این که این خطوط را مینویسم حداقل سیوپنج فلسطینی در غزه کشته شدهاند که حداقل ده نفرشان کودک و نوجوان بودهاند، از جمله طفلی دو ساله و شش کودک که در یک حمله در بیت حانون کشته شدند (آمار مرکز حقوق بشر المیزان در غزه.) از سوی دیگر میلیونها نفر از مردم اسرائیل نیز سهشنبه شب را در پناهگاه گذراندند و تا کنون حداقل سه شهروند اسرائیلی بر اثر راکتهای حماس کشته شدهاند که دو نفرشان فلسطینیتبار بودند: یک پدر و کودک خردسال هفت سالهاش.
در ضمن خشونت بین شهروندان عرب و یهودی در سراسر اسرائیل ادامه دارد. در شهرهای مختلف یهودیان به عربها حمله کردهاند و بر عکس (این دومی بیشتر بوده است.) نتانیاهو با حضور در شهر لود، در نزدیکی فرودگاه تلآویو، «هرج و مرج» را محکوم کرد و گفت: «بدون حکومت قانون، هیچ چیز سرجایش نمیماند.» در این شهر یک کنیسه و ۳۰ خودروی سواری را آتش زدهاند. یک مرد ۵۶ ساله یهودی بعد از سنگاندازی به سوی ماشینش به شدت زخمی شد. در برخی تصاویر میبینیم که یهودیان به رانندگان عرب حمله میکنند. تشیعجنازه یک مرد عرب که دوشنبه شب با گلوله کشته شده بود به تظاهرات و درگیری با پلیس انجامید. مردم به پلیس حمله کردند و خودروهای پلیس و اتوبوسها را آتش زدند. در شهر دیگری در آن نزدیکی، رمله، کنیسه و بازار را از یک سو و گورستان مسلمانها را از سوی دیگر آتش زدند.
در شهر عکا در شمال کشور، که مثل حیفا به اختلاط یهودی و عرب/فلسطینیتبار مشهور است، ایستگاه پلیس، یک رستوران و یک هتل را آتش زدند. اتان نچین، نویسنده اسرائیلی که برای «ایندیپندنت فارسی» هم مینویسد خبر از تشدید تنشها در این شهر داد. اتان مثل بسیاری از اسرائیلیها تا بامداد چهارشنبه بیدار بود چون صدای آژیر و صدای موشکها به او اجازه خواب نمیداد.
در حیفا جوانانی فلسطینیتبار زبالههای شهر را آتش زدند و به نیروهای پلیس حمله کردند. پلیس هم با گاز اشکآور و بمب صوتی به سراغشان آمد. در این بندر زیبا بر کرانه دریای مدیترانه ۱۹ نفر دستگیر شدهاند.
پیشبینی اینکه این دور از تخاصم به کجا میکشد، سخت است. اما باید به دو عامل اشاره کرد: یکی نتانیاهو که برای حیات سیاسیاش میجنگد و شاید هم در میان این تخاصم و یا پس از فروکشیدنش برکنار شود. او با عدم پیشبرد مذاکرات صلح و اتکا به ریاستجمهوری دونالد ترامپ که هر چه میخواست تحویلش میداد، فکر میکرد، میتواند موضوع اشغال کرانه غربی و نوار غزه را به فراموشی بسپارد؛ بخصوص پس از آنکه با حمایت ترامپ با چهار کشور عربی (امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش) صلح برقرار کرد. حالا که شاهد همزمانی خطرناک دعوای عرب و یهودی در شهرهای قلب اسرائيل و جنگ راکتی-هوایی با حماس و سایر گروههای تروریستی مورد حمایت جمهوری اسلامی هستیم این واقعیت برملا میشود که تخاصم هنوز همینجا است. هر نخستوزیر اسرائیل که منافع ملی این کشور را در نظر داشته باشد، باید برای پایان آن تلاش کند.
نکته دوم نقش شوم جمهوری اسلامی است؛ همان حکومتی که در تمام چند دهه گذشته مقابل صلح در منطقه و آشتی بین اسرائيل و فلسطین ایستاده است. امروز تنها و تنها به لطف جمهوری اسلامی است که گروههایی مثل حماس و جهاد اسلامی از منابع مالی میلیارد دلاری و آخرین تجهیزات نظامی برخوردارند. در پی کنار رفتن صدام حسین و معمر قذافی، سالها است که هیچ دولتی، حتی دولت حزب بعث در دمشق، کمکی جدی به این گروهها نمیکند. دمشق نیز خود بارها نشان داده که حاضر به آشتی با اسرائیل هست. این جمهوری اسلامی تحت رهبری آیتالله خامنهای است که نفرت از اسرائیل را در محور «مقاومت» خود قرار داده و با تجهیز گروههایی مثل حزبالله، حماس و جهاد اسلامی میکوشد تنها دولت یهودی جهان را از شمال و جنوب محاصره کند. سیاستی که ربطی به منافع مردم ایران ندارد، منابع ملی ما را هدر میدهد و در ضمن برای مردم فلسطین نیز مضر است و نتیجهاش کشتار آنها است. رهبران منطقه اگر میخواهند این تخاصم شوم پایان یابد باید رهبری اسرائیل و فلسطین را به سوی صلح سوق دهند؛ این بهترین ضربه به صلحستیزی و جنگافروزی خامنهای خواهد بود.
این تخاصم تنها زمانی پایان مییابد که یک واقعیت بنیادین در محور درکمان قرار بگیرد. بگذارید این واقعیت را از زبان دو فلسطینی بشنویم که جمهوری اسلامی شاید اسمشان را بیاورد، اما هرگز نمیگذارد افکارشان در رسانههای رسمی مطرح شود. یکی ادوارد سعید، دانشور متولد بیتالمقدس، مشاور یاسر عرفات و عضو رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، که رویکرد خود به این تخاصم را با یک عبارت توصیف میکرد: «دو مردم، یک سرزمین.» یعنی او حق تعیین سرنوشت یهودیان را نیز همانقدر به رسمیت میشناخت که حق مردم فلسطینی خودش را. دیگری، محمود درویش، شاعر ملی فلسطین که پیش از آنکه با خروج از اسرائیل به نیروهای ساف بپیوندد، سالها عضو حزب کمونیست اسرائیل بود. درویش میگفت: «ما دولت اسرائیل و حق مردم فلسطین برای تعیین سرنوشت را به رسمیت میشناسیم. این نقطه شروع تمام کارهای ما است: این سرزمین به هر دوی این مردمان تعلق دارد و ما هر دو حق مساوی موجودیت داریم.»
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله، نظر نویسنده بوده و سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمیکند.