ایرانوایر در روزهای اخیر ترجمه فارسی کتاب «زندگینامه مصور آن فرانک» را منتشر کرد. آن فرانک یکی از معروفترین کودکان قربانی هولوکاست است که دفترچه خاطراتی که در روزهای زندگی مخفی خود مینوشت، نام او را برای همیشه زنده نگه داشت. او در پانزده سالگی قربانی هولوکاست شد؛ اما دفترچه خاطراتش نجات یافت و خاطرات روزهای زندگی مخفی او و خانوادهاش به بیش از ۷۰ زبان دنیا ترجمه شد.
انتشار فارسی این کتاب بخشی از پروژه سرداری است. پروژه سرداری مجموعه مطالبی است که در ایرانوایر با هدف آگاهیبخشی به مخاطبان ایرانی درباره هولوکاست و مقابله با انکار آن، با همکاری «موزه یادبود هولوکاست آمریکا» منتشر میشود.
زندگینامه آن فرانک کتابی است که «آذر نفیسی»، نویسنده و ادیب ایرانی نام آن را در فهرست کتابهای پیشنهادیاش برای خواندن قرار داده و میگوید از یازده سالگی که این کتاب را خوانده، تحت تاثیر آن قرار داشته است. با آذر نفیسی درباره آن فرانک، هولوکاست، ادبیات و پروژه سرداری که برای آگاهیبخشی درباره هولوکاست به مخاطبان ایرانی میکوشد، گفتوگو کردهایم.
***
آذر نفیسی به خوبی اولین باری که کتاب خاطرات آن فرانک، مشهورترین قربانی کودکِ هولوکاست را خوانده است، به یاد دارد.
او در صحبتی تلفنی از خانهاش در نزدیکی واشنگتن به ایرانوایر میگوید: «یازده ساله بودم. تا کتاب تمام نشد، از اتاقم بیرون نیامدم. انگار از سرم بیرون نمیرفت. اما درک سنگینیِ آنچه پشت کلمات بود، خیلی دشوار بود.»
آذر ۱۱ ساله بعدها در انگلستان، سوییس و آمریکا درس خواند و به دکتر آذر نفیسی، استاد ادبیات دانشگاه تهران بدل شد. سالها بعد یکی از مشهورترین کتابهایی را که به زبان انگلیسی راجع به ایران منتشر شده نوشت: «لولیتاخوانی در تهران»؛ داستان اینکه چگونه او و جمعی از دختران دانشجویش با کلاسهای زیرزمینی ادبیات خود جلوی سانسور در جمهوری اسلامی ایستادند. این کتاب در واقع نامهای عاشقانه خطاب به قدرت ادبیات است؛ همین است که توانست با مخاطبانی در سراسر جهان ارتباط برقرار کند و به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شود.
در پایان کتاب فهرستی از کتابهایی پیشنهادی برای خواندن آمدهاند که اغلب آثار غولهای ادبیات معاصرند: «امیلی برانته، جین آستین، فرانتز کافکا و ولادیمیر نابوکوف». در این فهرست اما نام نوجوانی یهودی را نیز میبینیم که در سن ۱۵ سالگی به دست نازیها کشته شد؛ اما به خاطر همان یک کتابی که نوشته بود، به یکی از پرفروشترین نویسندگان جهان بدل شد: «آن فرانک»
دکتر نفیسی به ایرانوایر میگوید: «در طی سالها بارها به کتاب خاطرات آن فرانک بازگشتهام. اثری شگرف است. آدم میتواند کلی کتاب راجع به هولوکاست بخواند و به یاد بیاورد که شش میلیون نفر در آن رویداد از میان رفتند. اما این شاید به یک رقم بدل شود. ولی وقتی بر یک فرد تمرکز میکنیم و وارد قلب و روح او میشویم، انگار که آن شش میلیون نفر از طریق یک نفر دوباره جان میگیرند. آن اینقدر در کلام خود زنده است که ما با او وارد اتاق زیر شیروانی میشویم و کنارش زندگی میکنیم. در آخر کار که او را میبرند، انگار بخشی از ما هم همراه او رفته است.»
برای آذر ۱۱ ساله و بسیاری دیگر در ایران و سایر کشورها، کتاب نوشتههای آن فرانک اولین معرفی و ورود به موضوع بغرنج هولوکاست است: «قتل نظاممند شش میلیون یهودی به دست آلمان نازی طی سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵»
داستان آن فرانک همچنان به شیوههای مختلف الهامبخش میلیونها نفر است.
در جشنواره کن سال گذشته فیلم جذاب انیمیشنی که کارگردان اسراییلی، «آری فولمان» راجع به زندگی او ساخته به نمایش درآمد. شبکه نتفلیکس روز جمعه چهارم فوریه ۲۰۲۱ از فیلمی به نام «بهترین دوستم، آن فرانک» بر اساس خاطرات «هانا گلسار» از دوستان او، پرده برداشت.
از محبوبترین آثاری که داستان این دخترک نویسنده را بازگو میکنند اما کتاب زندگینامه مصوری است که خانه موزه آن فرانک در آمستردام در سال ۲۰۱۰ منتشر کرد. این اثرِ «سید جاکوبسون» آمریکایی و «ارنی کولون» پورتوریکویی «آن فرانک: زندگینامه مصور» نام دارد و به چندین زبان ترجمه و منتشر شده است.
هفته گذشته، ایرانوایر ترجمه فارسی این کتاب را منتشر کرد. این کتاب یکی از مطالب «پروژه سرداری» است که طی آن ایرانوایر و موزه هولوکاست آمریکا برای مقابله با انکار هولوکاست در ایران و آموزش به مخاطبان ایرانی در مورد هولوکاست میکوشند.
دکتر نفیسی میگوید: «آن فرانک بسیار زنده است و قربانی صرف نیست. او مثل جوانان داخل ایران فضای سرکوبگری را که برایش درست کردهاند، دوست ندارد.»
او درباره پروژههایی مثل پروژه سرداری که برای آگاهیبخشی درباره فاجعه هولوکاست و مبارزه با انکار آن قدم برمیدارند، میگوید: «آن فرانک در جایی از کتاب خود میگوید، من میخواهم حتی پس از مرگ خود نیز زندگی کنم. یکی از چیزهایی که از آن یاد میگیریم، نقش حافظه و خاطره در زنده نگاه داشتن آدمها است. شش میلیون نفر از میان رفتند؛ اما میتوانیم از طریق به خاطر آوردن آنها زنده نگاهشان داریم و همین است که به نظر من ابتکاراتی همچون پروژه سرداری بسیار بااهمیتاند؛ چرا که خاطره را حفظ میکنند.»
انگیزه حکومت ایران برای انکار هولوکاست چیست؟ چرا این همه منابع صرف انکار هولوکاست میشود؟ آذر نفیسی در پاسخ به این سوال میگوید: «به نظرم با نازیها و فاشیستها احساس همذاتپنداری دارند. شیوه تفکرشان شبیه هم هست. اینها از مذهب سوءاستفاده میکنند. مذهب خودش اینجا قربانی میشود؛ چون به عنوان ایدئولوژی از آن استفاده میکنند. پشت این ایدئولوژی، اسلام نیست؛ تمامیتگرایی است. آنها در ضمن نژادپرستاند. بنیان حکومتشان دشمنتراشی است. دشمن درست میکنند و مردم یهودی برایشان نقطه هدف خوبی هستند؛ بهخصوص که قضیه را سیاسی میکنند تا پای اسراییل را وسط بکشند.»
به اعتقاد دکتر نفیسی حکومت ایران میداند که همدلی با قربانیانِ جنایاتِ تمامیتگرایان میتواند تهدیدی برای حکومت تمامیتگرای خودش باشد: «به طور غریزی میدانند که آموختن درباره هولوکاست باعث میشود، مردم ایران شباهتها با جمهوری اسلامی را ببینند و اینگونه مقاومتشان علیه حکومت تعمیق شود.»
این نویسنده با تاکید بر اهمیت ارزش آموختن درباره هولوکاست میگوید: «برای شکل دادن به آینده باید گذشته را درک کنیم. هولوکاست نمونهای است از اینکه انسان در انسانزدایی از دیگران تا کجا میتواند پیش برود. آموختن درباره هولوکاست اساسا به معنای بازیابی آن انسانیت از دست رفته است.»
به عقیده او، «ما در مورد هولوکاست میآموزیم تا جلوی وقوع سایر نسلکشیها را بگیریم و نه فقط انسان که انسانی باشیم. این است که آموزش هولوکاست برای مردم سراسر جهان مهم است، چه در دموکراسی زندگی کنند و چه در دیکتاتوری.»
در سال ۲۰۱۴ کتاب «جمهوری تخیل: آمریکا در سه کتاب» نفیسی منتشر شد که بار دیگر ترکیبی از خاطرات و ادبیات است و در آن روایتی پرشور از آمریکا ارائه میکند. این نویسنده هنوز ایمان خود به قدرت ادبیات را حفظ کرده است. برایم یادآوری میکند که چطور «پریمو لِوی»، پارتیزان ایتالیایی یهودی و بازمانده هولوکاست، از این میگفت که برای حفظ انسانیت خود در اردوگاههای دستهجمعی با زندانیان از «دانته»، شاعر ایتالیایی قرون وسطی صحبت میکرد.
نفیسی میگوید: «ادبیات از آنجا اهمیت مییابد که از اساس امیدبخش است و در ساختار خود دموکراتیک است؛ چون ما را وصل میکند و نه فصل.»
امیدی به آینده دارید؟
همانطور که از یک استاد ادبیات انتظار میرود، او با چند گزیده جمله از نویسندگان و مورخان پاسخ میدهد. اول گفتهای از «واسلاو هاول»، نمایشنامهنویس چک و اولین رییسجمهور این کشور در پی سقوط استبداد استالینیستی میآورد: «امید بیشک با خوشبینی متفاوت است. امید به معنی این اعتقاد که چیزی خوب پیش میرود، نیست؛ این قطعیت است که نتیجه هر چه باشد، چیزی هست که با عقل جور در بیاید.»
نفیسی با همین منطق هاول میگوید: «من برای آینده ایران و دموکراسی امید دارم؛ اما خوشبین نیستم.»
اینجا است که یاد یک مورخ بزرگ از اروپای شرقی میافتد؛ «تزوتان تودوروف»، تاریخدان بلغاری-فرانسوی که میگوید: «تنها نابودی کامل میتواند نومیدی کامل به میان آورد.»
دکتر نفیسی با بازگویی این گفته تودوروف میافزاید: «پروژه سرداری با خاطره بخشیدن به ما نومیدی را از میان میبرد؛ آنان که در هولوکاست جان سپردند، از طریق یادآوری ما باز میآیند.»