فرزندان مارادونا، دعوا بر سر میراث پدر
دیهگو آرماندو مارادونا چهارشنبه هفته گذشته، در سن ۶۰ سالگی با مرگش جهانی را در بهت فرو برد. از بهترین فوتبالیستهای تاریخ جهان بود و گوشهای در جهان نبود که طرفدار نداشته باشد. هم بهخاطر بازیاش، هم بهخاطر سیاستورزیهای چپگرایانهاش که او را نزد خیلیها محبوب کرده بود و هم بهخاطر درگیریهایش با ریشسفیدهای جهان فیفا و فوتبال. او در ضمن متعلق به بیش از یک کشور بود. متولد و بزرگشده بوینس آیرس، پایتخت آرژانتین، بود اما شاید در هیچ کجای دنیا اندازه ناپل در جنوب ایتالیا دوستش نداشتند؛ شهری که با ورودش به آنجا، تیم میانهحال آن را به قهرمانی لیگ ایتالیا رساند. همین است که شهردار چپگرای ناپل، لوئیجی ده ماجیستریس، به سرعت نام استادیوم سان پائولوی این شهر را به مارادونا تغییر داد. از بارسلونای اسپانیا که بگذریم، کوبا نیز انگار وطن دوم مارادونا بود. رابطه بسیار نزدیکی با فیدل کاسترو، رئیسجمهور فقید این کشور، داشت و در درمانگاههای آنجا بود که دوران نقاهت و ترک اعتیاد به مواد مخدر را گذراند. روی بازویش تصویر یک آرژانتینی دیگر را خالکوبی کرده بود که او هم کوبا را وطن دوم خود میدانست: ارنستو چهگوارا. در خاورمیانه، فلسطینیها دیدار مارادونا با محمود عباس را به یاد میآورند که در حین آن گفته بود: «من در قلبم فلسطینی هستم.» همین باعث شد خیلیها عکسش را با پرچم فلسطین و این جمله منتشر کنند.